جمع بندی درسها و دستآوردهای خیزش آبانماه٩٨ که به بهای فداکاریها و جانفشانیها به دست آمده اند و تاکید بر وظایفی که بر دوش پیشروان و مبارزین کمونیست در این نبرد سرنوشت ساز قرار می گیرند، برای جبهه انقلاب نیز ، امری حیاتی است. در این رابطه پلنوم نکات زیر را مورد تاکید قرار داد:
١_ اگر چه خیزش آبان٩٨ مانند خیزش دیماه ٩٦، بدون سازمان منسجم و رهبری سراسری بود، اما بدون شک رهبران و سازماندهندگان محلی خود را داشت. تصادفی نبود که دشمن بر پایه شناسائی های قبلی و ابزارهای کنترل و مراقبتی که در دست دارد، بعد از کشتار بیرحمانە صدها تن،هزاران نفر را بازداشت نمود، تا این جنبش را بدون سر کند. اینکه این خیل عظیم رهبران، پیوند سازمانی با احزاب اپوزسیون ندارند، ذره ای از این واقعیت کم نمی کند، که این جامعه متحول در دل مبارزات جاری،چنین پیشروانی رابوجود آورده است. اعتصابهای کارگری، اعتراضات معلمان، بازنشستگان، رانندگان کامیون، اعتراضات مردم محلات خارج از محدوده و حاشیه نشین طی سالها، آب در هاون کوبیدن نبوده اند. این مبارزات ماتریال انسانی شکل دادن به رهبران رادیکال، پیشرو امروز و فردا را فراهم کرده اند. خیزشهای نظیر دیماه و آبانماه این روند را سرعت می بخشند.
٢_ اگر با شعار استراتژیک ” اصلاح طلب اصول گرا، دیگر تمام شد ماجرا”، در دیماه ٩٦، (شعاری که در آن موقع از درون جنبش رادیکال دانشجوئی سر برآورده بود)، گسست از گفتمان اصلاح طلبی کلید خورد ، عملکرد رژیم در جریان خیزش آبانماه٩٨ این گسست را در مقیاس اجتماعی قطعیت بخشید.
٣_ خوشباوری به”گذار مسالمت آمیز” که بویژه طی یک سال اخیر در میان بخشهائی از اپوزسیون لیبرال و بوژوائی جمهوری اسلامی، تحت عناوین، رفراندوم قانون اساسی،دعوت به استعفای خامنه ای و غیره، با هدف تغییراتی از بالا و اجتناب از انقلاب، باب شده بود،با سبعیتی که رژیم در برابر مردم معترض بکار برد، به بهای تلفاتی سنگین،به یک آگاهی در مقیاس اجتماعی ارتقاء یافت.
٤_ رفتار رژیم در مقابل مردم معترض، جامعه را سیاسی تر نمود. جمهوری اسلامی مانند هر رژیم دیکتاتوری بورژوائی دیگری از سایه خود نیز می ترسد. از این رو هرگونه اعتراض مدنی و صنفی را خطری برای موجودیت خود تلقی میکند. چه بسا اعتصابات کارگری، اعتراضات زنان، طرفداران محیط زیست، طی سالها با خشونت سرکوب شده و به خون کشیده شدند. سران این رژیم همیشه بر این باور بوده اندکه نشان دادن هر گونه نرمش احتمالی در برابر خواسته های معترضین، توقعات را مدام بالاتر می برد و چنین روندی سرانجام به زوال قدرت آنها منجر می شود.
٥_ خیزش آبانماه صفوف آشفته دشمن را آشفته تر کرد. خامنه ای با فرامین خود از ارگانهای تحت حاکمیتش سلب اعتبار نمود. مجلس اسلامی به هیچ گرفته شد. رئیس جمهور اعتراف کرد که صبح روز بعد از گران شدن بنزین مطلع شده است.صفحات روزنامه های داخل کشور پر هستند از موارد تبری جستن این و آن مسئول حکومتی از آنچه که گذشته است.نگرانیها از چشمانداز رژیم، بخشهای از کارگزاران حکومتی را به فکر چارهاندیشی برای آینده خود انداخته است.
٦_ سرکوب خونین نتوانست جامعه را مرعوب کند، از فردای فروکش خیزش آبانماه، اعتصابهای کارگری، تجمعات اعتراضی گوناگون از نو سر بلند کرده اند. جنبش دانشجوئی در هیئت رادیکال و انقلابی خود، و با اعتراض به سرکوبها و کشتارها مجددا ظاهر شد. خانواده های جانباختگان، به دادخواهی در پیشگاه مردم و جامعە مترقی جهانی روی آوردند.
٧_ رابطه بین هیئت حاکمه و مردم به نقطه بدون بازگشتی رسید. وقتی خامنه ای علنا مردم حق طلب را که در مقیاس میلیونی دربیش از ١٥٠ شهر ایران به خیابان آمده بودند ” اشرار” نامید و فرمان کشتار صادر کرد، تمام پلهای پشت سر رژیم و وابستگانش را خراب نمود. خشونت و کشتار در رژیم جمهوری اسلامی همیشه وجود داشته است، اما اینبار ابعاد سراسری آن، آنهم بر علیه مردمی که با دستان خالی در مقابل گلوله سینه سپر کرده بودند، سطح جدیدی از اعمال خشونت سازمانیافته بود.این تحول حرکت خیزشهای بعدی به سوی سرنگونی جمهوری اسلامی را اجتناب ناپذیر کرده است.
٨_ خیزشهای دیماه ٩٦ و آبان ٩٨نیروهائی را از اعماق جامعه به حرکت درآورد. بیکاران، زنان محلات و مناطق محروم، جوانانی که افق زندگیشان تحت حاکمیت این رژیم تیره است،حاشیه نشینانی که در فقر مطلق به سر میرند،معلمان و پرستارانی که حقوقشان کفاف یک زندگی بخور و نمیر را نمیدهد، نیروی لایزال سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و انقلاب کارگری فردای ایران هستند.
٩_ حضور پر تعداد زنان زحمتکش و ستمدیده به عنوان دردمندترین بخش این جامعه در صف مقدم مردم معترض، در جنگ و گریزهای خیابانی و در همه عرصه های مقاومت، از دستاوردهای خیزش آبانماه بود.
١٠_ سرانجام یکی دیگراز دست آوردهای امید بخش خیزش آبانماه، مشارکت فعال مردم ستمدیده و محروم کردستان دوش به دوش مردم هم سرنوشت خود در ایران بود. توطئه های ماههای اخیر دشمن برای جداکردن صف مبارزه مردم کردستان از طریق تفرقه اندازیهای سازمان یافته،از مبارزات مردم در مناطق دیگر، خنثی شد و کردستان انقلابی جایگاه پیشتاز و رزمنده خود را در مبارزه علیه رژیم اسلامی همچنان حفظ نمود. خشونتهای افسار گسیخته و کشتار مردم در شهرهای کرمانشاه، مریوان و جوانرو، سنندج و بوکان و جاهای دیگر، ملیتاریزه کردن همه شهرهای کردستان، نشان از میزان نگرانی رژیم از همراهی جنبش انقلابی کردستان با خیزش سراسری زحمتکشان و محرومان ایران داشت. کابوسی که به حقیقت پیوست.
پلنوم در بخش مربوط به فعالیتهای داخل کردستان،نکاتی را خطاب به مبارزین کومه له یادآوری نمود:
١_ رفقای کومه له بایستی تفاوت وظایف خود را در سه دوره مختلف، شرایط عادی و دوره فعالیتهای روتین، دوره خیزشهای انقلابی و دوره وضعیت انقلابی بشناسندو برطبق آن عمل کنند. کار روتین ما در زمینه آگاهگری و سازماندهی در چهارچوب استراتژی کومه له ، در هیچ شرایطی نبایستی تعطیل شود. رفقای ما در این زمینه باید انقلابی عمل کنند، حتی وقتی که انقلابی هم در کار نیست. دست روی دست گذاشتن و به انتظار خیزشهای خود جوش و مناسبتها نشستن شیوه کار فعالین کومه له نیست. انقلابی عمل کردن در چنین دوره ای، یعنی در دل مردم جای گرفتن، یعنی گسترش سلولهای پایه حزب، یعنی استفاده کردن از فرصتهای های فعالیت علنی، یعنی غافلگیر نشدن در شرایط قابل پیش بینی.
٢_ در دوره خیزشهای انقلابی خود جوش، فرصتهای مناسب برای ایفای نقش آگاهگرانه و نقشه مند فعالین کمونیست فراهم می شود. این فرصتها نبایستی از دست بروند. بسیاری از انقلابیون در چنین شرایطی همدیگر را می یابند، پایه محمکترین رفاقتها که سرمایه حرکتهای بعدی هستند در چنین مواقعی گذاشته می شود. دخیل و فعال بودن بە معنای شرکت هدفمند با برنامە و وحدت بخش،همراە با طرح شعارهای مناسب هر مرحله است. شرکت آگاهانه یعنی تقسیم کار دور اندیشانه، یعنی حداکثر تلاش برای مخفی کاری و حفظ نیرو در عین حضور فعال، با به کارگیری روشها و ابتکارات محلی. ایجاد نهادهای کارگری ، تودەای و مردمی در محلات ، جهت سازماندان مردم بە پا خواستە . در دل چنین مبارزاتی است کە رهبران واقعی پرورش می یابند، مورد توجە و اعتماد تودەها قرار می گیرند.فعالین داخل را باید روح شرایط جدید دریابند، خرده کاریهای رایج را کنار بگذارند، جنبش و چگونگی هدایت و بە نتیجە رساندن آن باید در دستور کار باشد. انتظار می رود که رفقای ما در شرایط خیزشهای انقلابی، چنین ظرفیتهائی را از خود نشان دهند.
٣_ سرانجام دوره انقلابی، یعنی شرایطی که زمان تعرض بر بنیادهای قدرت رژیم و یکسره کردن نهائی کار جمهوری اسلامی امکان پذیر می شود. در چنین دوره ای تبعیت دقیق از دستورالعملهای مرکز رهبری حزبی با اتکاء به “استراتژی حزب در کردستان”حیاتی است.
٤_ شبکه های اجتماعی در اینترنت ابزارهای کارائی برای پیشبرد وظایف انقلابی ما در این عصر را فراهم کرده اند. باید روشهای درست و ایمن استفاده از آنها را آموخت. در عین حال نباید فراموش کرد که شبکه های اجتماعی نمی توانند جای تشکلهای محیط کار و زیست را پر کنند. انقلاب کارگری و انقلاب سوسیالیستی فردا، جز از طریق ستاد رهبری کننده کمونیستی که متکی به سلولهای تشکیلاتی محل کار و زیست کارگران و زحمتکشان و نهادها و تشکل های قدرتمند رادیکال و تودەای کارگران و تهیدستان باشد، مقدور نمی شود.
پلنوم کمیته مرکزی کومه له در پایان پس از انجام تقسیم کار درونی کمیته مرکزی، تعیین زمان برگزاری کنگرە ١٨ کومەلە و انتخاب کمسیون تدارک سیاسی و تشکیلاتی آن و نیز رسیدگی به پاره ای امور تشکیلاتی به کار خود پایان داد.
کمیته مرکزی کومه له
( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)
نیمه دوم آذرماه ١٣٩٨
دسامبر ٢٠١٩