از روز یکشنبه سوم شهریور برای چندمین بار کارگران مجتمع صنعتی هپکو اراک در اعتراض به عدم پاسخگویی به مطالباتشان دست به تجمع زده اند. آنان نسبت به وضعیت بحرانی مجتمع، عدم وجود امنیت شغلی، دستمزدهای معوقه و واگذاری شرکت به بخش خصوصی اعتراض دارند. مجتمع صنعتی هپکو اراک یکی از بزرگترین مجتمع های تولید ماشین آلات سنگین است، بطوریکه تولید سالیانه این شرکت در دوره هایی حدود دو هزار و چهار صد دستگاه و یکی از پرسودترین گروه های صنعتی بود. این مجتمع در سال 1353 با سرمایه گذاری بخش خصوصی و با هدف تولید ماشین آلات راهسازی تأسیس گردید. با سقوط رژیم سلطنتی به تملک دولت درآمد. از سال 1375 شرکت هپکو فعالیت های گسترده ای را در حوزه های تولید تجهیزات انرژی نیروگاهی، نفت، گاز، فولاد، کربن های سنگین و سایر پروژه های صنعتی را آغاز نمود. در سال 1382 حوزۀ فعالیت خود را به تولید ماشین آلات کشاورزی، معدنی و بازسازی و نوسازی اینگونه ماشین آلات، تجهیزات و ماشین آلات مترو و تونل و حمل و نقل گسترش داد. در سال 1385 در پی سیاست های خصوصی سازی، این شرکت نیز به بخش خصوصی واگذار گردید.
با آغاز بحران جهانی سرمایه داری در سال 2008 دولت های سرمایه داری جهت مهار بحران، سیاست های متفاوتی اتخاذ کردند. از سیاست ریاضت اقتصادی تا سرشکن کردن بحران بر دوش مزد و حقوق بگیران و تا انتقال بخشی از این بحران ها به جهان پیرامونی، نمونه هائی از این سیاست ها بودند. در جهان پیرامونی اما این بحران بسیار وحشیانه تر عمل کرد. مؤسسات صنعتی و تولیدی در بسیاری از موارد تاب تحمل این بحران را نداشته و با کاهش تولید و در مواردی با خوابیدن چرخ های تولیدیشان روبرو شدند. هپکو یکی از نمونه های برجستۀ این مؤسسات بود. کارگران نه تنها باید تا آخرین رمق در ازاء دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر جان می کندند، بلکه با سرکوب وحشیانه دولت که خود بزرگترین کارفرما بود، روبرو می شدند. در این میان تحریم های اقتصادی نیز مزید برعلت شده و آخرین ضربه را به بحران ساختاری موجود در جامعه زده و در نتیجه بسیاری از مؤسسات و مجتمع های تولیدی را با ورشکستگی روبرو نمود. در بستر این شرایط است که هپکو به مثابه یکی از بزرگترین مجتمع های صنعتی نیز از سال های اولیه دهه نود با کاهش تولید و سپس تا حد خاموشی چرخه تولید پیش رفته است. یکی از نتایج منفی این خاموشی چرخۀ تولید این بوده است که کارگران از مهمترین سلاح مبارزاتی خود یعنی اعتصاب و متوقف ساختن چرخه تولید تا حد زیادی محروم گردند.
از اینرو کارگران هپکو راه چاره را در کشاندن اعتراضات خود به داخل شهرها دیدند. در همین ارتباط کارگران هپکو و آذر آب در شهریور ماه 1396 دست به اعتراض زده و به راه پیمایی پرداختند. تا از این طریق هم حمایت اهالی شهر و هم حمایت هم طبقه ای های خود در سایر مؤسسات تولیدی و صنعتی را جلب کنند. و این البته برای بورژوازی چه در بخش خصوصی و چه دولتی یک خطر جدی و واقعی است. بلافاصله پلیس ضد شورش به مقابله با کارگران اعتراضی پرداخته و با گاز اشک آور به صفوف کارگران هجوم برده و توانستند صفوف کارگران معترض را در هم بشکنند. همزمان دستگاه قضائی رژیم به مثابه یکی از ارگان های سرکوب وارد عمل شده و برای بیست نفر از کارگران حکم احضار با اتهام اخلال در نظم ارسال کرده و کارگران معترض تهدید به اخراج شدند.
اگرچه خیزش دیماه 96 در بستر همین اعتراضات و تحرکات گسترده جنبش کارگری و نارضایتی عمومی شکل گرفت، در عین حال خود دوره ای جدید از مبارزات و اعتراضات کارگری را به همراه آورد. تغییر در آگاهی توده های مردم در جریان خیزش دیماه خود پشتوانه ای برای جنبش کارگری بود که در بستر تغییر در توازن قوای موجود با کیفیت و کمیت جدیدی اعتراضات خود را سازمان دهد. در دل این شرایط نوین است که کارگران هپکو دور دیگری از اعتراضات خود را در اردیبهشت نود و هفت آغاز می کنند. آنان اگر در روز اول در مقابل کارخانه تجمع کردند، روز دوم خط راه آهن شمال به جنوب را بسته و به کارفرما یک هفته مهلت دادند که به مطالبات آنان یعنی مزدهای معوقه و بیمه آنان پاسخ دهد. با سپری شدن این مدت و عدم پاسخگوئی کارفرما با بستن خط راه آهن، تردد قطارها را بطور کامل مسدود نمودند. بازداشت پنج نفر از کارگران خود باعث خشم بیشتر کارگران گشته و با آزادی همکاران خود و دریافت سه ماه از حقوق های معوقه و انتقال مالکیت کارخانه به دولت، اعتراضات خود را پایان دادند.
همزمان با اعتراضات هپکو، ما با اعتراضات معلمان به سطح معیشتی خود و کالائی شدن آموزش و پرورش و سپس اعتصاب سرتاسری رانندگان و کامیونداران روبرو هستیم. نصب باندرولی جلوی یکی از کامیون ها با تیتر “ای کارگر، ای معلم، ای زحمتکش، درد ما درد شماست، پیروزی اعتصاب ما در گرو حمایت شماست” حکایت از این داشت که اعتراضات گام هائی جهت همسوئی با یکدیگر بویژه در طرح مطالبات برمی دارند. همین فضای اعتراضی است که اوج خود را در اعتصاب شجاعانه کارگران هفت تپه و فولاد اهواز نشان می دهد. اگر در شهریور نود و شش کارگران هپکو اعتراضات خود را به خیابان کشیده بودند، این بار خیابان به میدان عرض اندام کارگران هفت تپه و فولاد تبدیل گشته بود. اگر چه اینان بخشا همان مطالبات هپکو را داشتند، ولی با طرح شعار “نان، کار، آزادی، ادارۀ شورایی” پرچمی را برافراشتند که به پرچم همه جنبش های اعتراضی از پائیز سال گذشته تبدیل گشته است. بی جهت نبود نه تنها اسماعیل بخشی نماینده جسور کارگران هفت تپه، بلکه مدافعین آنها نظیر سپیده قلیان، عسل محمدی و گردانندگان نشریه گام از همان روزها مورد نفرت طبقاتی رژیم قرار گرفته، شکنجه شده و به بند کشیده شدند. اکنون نه ماه بعد از سرکوب اعتصابات پرشور هفت تپه واهواز، کارگران هپکو با سنت همان اعتصابات یعنی آمدن به خیابان اعتصاب خود را آغاز کردند. آنها این بار علاوه بر مطالبات همیشگی خود، به بی عملی دولت در راه اندازی کارخانه نیز اعتراض دارند. از همان اولین روز شروع اعتصاب دست اندر کاران حکومتی با حربه نان قندی و سرکوب به حرکت در آمدند، همچنانکه زمانی که ادعانامه اسماعیل بخشی علیه دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی رژیم مبنی بر شکنجه او به تکاپو افتاده بودند.
ابراهیم رئیس جانی تکیه زده بر ریاست قوه قضائیه، محمود واعظی رئیس دفتر روحانی و یکی از فرماندهان سپاه به سخن در آمده و در باره مسائل و مشکلات کارگران به لفاظی و یاوه گویی پرداختند. در این میان رئیس قوه قضائیه گوی سبقت را در بیشرمی از سایرین ربوده ودر دیدار باکمیسیون اجتماعی و کمیسیون مشترک خدمات کشوری با اشاره به اعتراضات کارگری گفت : “در برخی از کارخانه ها، کارفرما به دلیل وضعیت نابسامان دچار بدهی می شوند نباید اجازه بدهیم این کارخانه تعطیل و اموالشان توقیف شود. قوه قضائیه باید به عنوان کارآفرین به آنها نگاه کرده و از آنها حمایت کند. بیشرمانه تر از این نمیتوان به دفاع از سرمایه داران پرداخت که سالهاست دستمزدهای کارگران را بالا کشیده اند، سالهاست که هر کارگر معترض را اخراج می کنند، سالهاست تحت عنوان باز سازی کارخانه میلیاردها تومان وام در اختیارشان قرار میگیرد تا اختلاس های میلیاردی را سازمان دهند. رئیسی با وقاحت تمام خود را به فراموشی می زند که گویا یک روز قبل از سخنان او مبنی بر اینکه” کارگری که واقعا به دلیل مشکلات کارگری اعتراض می کند باید مورد تقدیر قرار گیرد”، دادگاه شوش یعنی دستگاه تحت مسئولیت او نه تن از کارگران هفت تپه را با شکایت اسد بیگی کارفرمای هفت تپه محاکمه و به زندان و شلاق محکوم کرد. او با وقاحت تمام فراموش می کند که به اصطلاح جرم این کارگران و نماینده شان اسماعیل بخشی چیزی جز طرح مشکلات کارگران و مطالبات آنان نبود. در واقع مقامات رژیم در پوشش همدردی با کارگران، تهاجم وسیعی را علیه آنها سازمان می دهند. بی جهت نبود که گروهی از کارگران هفت تپه با توجه به همزمانی احکام صادره علیه هم طبفه ای هایشان وسخنان این قاضی القضات نوشتند : ” اقای رئیسی ما نمی خواهیم پشت و پناه کارگر باشید، فقط لطف کنید بی طرف باشید”.
واقیت این است که در پس این لفاظی های ظاهری مقامات رژیم که گویا در فکر چاره جوئی برای کارگران هپکو هستند، منافع دیگری خوابیده است. سپاه خواب تصرف هپکو را می بیند. نه به خاطر اینکه چرخ های تولید را به حرکت درآورد بلکه مسئله تصاحب زمین های هپکو مد نظر است. همان سیاستی را که در مورد کارخانه “آونگان” اراک بکار بردند. بیش از صد و هفتاد هزار متر مربع از زمین های این کارخانه توسط سپاه به بهای نا چیزی خریده شده و در اختیار قرارگاه خاتم گذاشته شد که در خدمت پروژه ساخت و ساز این نهاد در بیاید. هیچ بعید نیست که سپاه حتی برای دوره ای با تصاحب هپکو دست بازتری برای چنگ انداختن به تولیدات ماشین آلات هپکو داشته باشد، همچنانکه با چنگ انداختن به تراکتور سازی تبریز نزدیک به نود درصد بازار داخلی تراکتور را در دست دارد. و اگر زمانی البته نه چندان دور تولیدات هپکو قدرت رقابت با ماشین آلات وارداتی را نداشته باشد در این صورت راه برای خواباندن چرخۀ تولید و کسب ابر سود از طریق ساخت و ساز زمین های هپکو فراهم می گردد.
در این میان آنچه به کارگران هپکو و حتی کارگران در سایر مؤسسات تولیدی وصنعتی بر میگردد این است که آنان اکنون دیگر هم تجربه مالکیت بخش خصوصی و هم مالکیت دولتی را دارند. یکی از مطالبات آنان و هفت تپه و فولاد مخالفت با خصوصی سازی و باز گشت به دولت بود. کارگران هپکو اکنون در عمل می بینند که نه مالکیت بخش خصوصی و نه مالکیت بخش دولتی، مشکل تولید و مشکل زندگی و معیشت آنان را حل نمی کند. تا زمانیکه درب بر همین پاشنه می چرخد سهم آنان پرتاب شدن به قعر فقر امروز بیش از روز گذشته است. روشن است که تصاحب هپکو توسط بنیاد خاتم حتی اگر برای مدتی چرخ تولید هپکو ادامه یابد، راه چاره ای برای نجات کارگران از نیستی تحمیل شده بر آنان نیست. حتی یکی از مطالبات آنان یعنی بلاتکلیفی شغلی شان نیز مرتفع نخواهد شد. مگر نه اینکه در بهمن نود و شش فرمانده قرارگاه سازندگی “خاتم الانبیا” گفت که در مجموعه قرارگاه دویست هزار نفر مشغول به کار هستند که یک در صد آنان رسمی و مابقی پیمانکاری فعالیت می کنند. یعنی همان وضعیت فلاکتباری که به خاطر آن کارگران پروزه های پتروشیمی دائما دست به اعتراض می زنند.
بدون تردید اعتصاب جاری آخرین اعتصاب کارگران هپکو نخواهد بود، چرا که نه کارفرمای خصوصی و نه کارفرمای دولتی و نه قرار گاه خاتم پاسخی به مطالبات آنان ندارند. و همین امر نشان می دهد که کارگران همچنان باید بر مطالبات خود پای فشرده و از توهم خصوصی یا دولتی بیرون بیایند. در این میان آنچه مهم است درک این امراست، که جنبش کارگری ایران و پیشروان طبقه باید در بستر مبارزه برای مطالبات رفاهی افق و دورنمای رهائی از نظم بهره کشی کنونی را مد نظر قرار دهند. این درست است که کارگران ابتدا برمبنای مطالبات رفاهی خود وارد عرصه مبارزه شده و در بستر همین مبارزات است که به درک واقعی از موقعیت خود و دشمن نائل می آیند و این هم درست است که در دل همین مبارزات است که درک می کنند چرا باید متحد و یکپارچه عمل کنند، چرا احتیاج به همبستگی طبقاتی دارند، چرا نیاز به تشکل های توده ای و حزب سیاسی خود دارند. این البته خوب است که کارگران هپکو اعتراضات خود را به خیابان می کشند تا هم مردم و هم سایر هم طبقه ای های خود را به پشتیبانی از مطالباتشان فرا خوانند، ولی بدون شک برای طبقه ای که باید به مثابه رهبر جامعه ظاهر شود بسیار ناکافی است. و در ست در همین جاست که اهمیت ایجاد شوراهای مستقل در محل کار و زیست کارگران معلوم می شود. شوراهائی که می توانند بستر مناسبی جهت ایجاد تشکل های سرتا سری کارگران باشند و همه میدانیم که این امر یکی از کمبودهای اساسی جنبش کارگری ایران جهت تسخیر خاکریزهای جدید برای پیشروی است.
اول سپتامبر2019
دهم شهریور 1398