سالگرد حمله رژیم در سال ۱۳۵۸ به کردستان که در شرایطی فرا می رسد که در آستانه سالگرد آغاز انقلاب ژینا هستیم. انقلابی که جرقه آن از کردستان با شعار زن، زندگی، آزادی زده شد. انقلابی که مقاومت سرفراز آنهای را به یاد می آورد که ۴۴ سال پیش هم از کردستان انقلابی آغاز شد و افتخار تاریخی و دست آورده ای انکارناپذیری را در برابر یکی از مرتجع ترین و سرکوبگر ترین رژیم های این عصر، برای مردم کردستان به ارمغان آورد.
حمله به کردستان در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ یک رویداد ابتدا به ساکن نبود. در واقع بخشی از پروسه سرکوب انقلاب ایران بود. این سیاست نه از ۲۸ مرداد، بلکه از همان فردای به قدرت رسیدن جریان اسلامی، در دستور کارشان قرار گرفت. اواخر اسفند ۱۳۵۷و اوایل فروردین ۱۳۵۸، در شهرهای مهاباد و سنندج، به دستور فرماندهان پادگان ها ی تحت امر رژیم جدید بر روی مردم آتش گشوده شد. در مهاباد۲۰ نفر با تیراندازی مستقیم و در سنندج نزدیک به ۲۰۰ نفر در نتیجه توپ باران جان باختند. بعلاوه در همین مرحله رژیم تازه به قدرت رسیده توانست بخشی از ارتجاع محلی را نیز با خود همراه کند. مسلح کردن فئودال ها و عشایر و سازمان دادن آنها در یک تشکیلات ارتجاعی بنام “شورای عشایر کردستان”، تقویت جریان اسلامی تحت رهبری احمد مفتی زاده در سنندج، از جمله این اقدامات بود.
در تاریخ ۳۱فروردین سال ۱۳۵۸جنگ بین مردم ترک و کرد را در شهر نقده به راه انداختند و پاسداران تحت فرمان ملا حسنی مرتجع را برای کشتار و غارت اموال مردم گسیل داشتند. بعلاوه پاسداران جمهوری اسلامی روز ۲۳تیر ماه در شهر مریوان بروی مردم آتش گشودند که طی آن ۲۴تن جان خود را از دست دادند و ۴۰ نفر نیز زخمی گردیدند. در شهر سنندج نیز در نتیجه تیراندازی پاسداران مستقر در شهر چند تن جان باختند.
عکس العمل کومه له و مردم کردستان نیز در مقابل این اقدامات قاطع، انقلابی و توده گیر بود. مردم کردستان رفراندوم ۱۲فروردین برای تاسیس حکومت اسلامی در ایران را بایکوت کردند. رویدادهایی چون اعتصاب یک ماهه در شهر سنندج برای اخراج پاسداران از شهر، کوچ تاریخی مردم مریوان با همین هدف، راهپیمائی طولانی از سنندج و دیگر شهرهای کردستان به سمت مریوان و بسیاری اقدامات دیگر از این نوع در همین فاصله اتفاق افتادند. کومه له که تهاجم گسترده تر رژیم را محتوم می دانست، در تلاش بود که مردم کردستان را برای مقاومتی طولانی مدت و سرنوشتساز تر آماده سازد.
جریان اسلامی که برای چند صد سال به مثابه دولتی در دولت عمل کرده بود، در این دوره هم از منابع مالی سرشار، از شبکه مساجد و آخوندهای مستقر در سراسرکشور، که به مثابه یک تشکیلات سراسری عمل می کردند، و هم از رهبری منسجم برخوردار بود، با سقوط رژیم شاه خود را برای سرکوب انقلاب ایران آماده کرد. با توجه به اعلام بی طرفی ارتش، همه نهادها و ارگانهای قدرت شاه را در دست گرفت و همه آنچه را هم که در نتیجه انقلاب درهم شکسته شده بود، به سرعت باز سازی نمود. نه لیبرالهای طرفدار غرب که در سازمانهای وابسته به جبهه ملی متشکل بودند، توانستند اعتماد دولت های غربی را برای مقابله با خطر نفوذ اتحاد شوروی به دست آورند و نه و نیروهایچپ و کمونیست، به دلایل مختلف فرصت جمع و جور کردن نیروها و توان اجتماعی خود را یافتند. تنها در کردستان بود که این روند مطابق نقشه جریان اسلامی پیش نرفت و کردستان سرنوشت جداگانه ای پیداکرد.
قبل از حمله ۲۸ مرداد ۵۸ به کردستان، دانشجویان در دانشگاه سرکوب شدند. جنبش ترکمن صحرا به خون کشیده شد. اعتراضات خوزستان در نطفه خفه گردید. کارگران در بندر انزلی و در اصفهان به رگبار بسته شدند. اما جمهوری اسلامی برای سرکوب در کردستان به تدارک بیشتری نیاز داشت. از این رو حمله به کردستان در مقایسه با حمله به دستاوردهای بخش های دیگری از مردم ایران، قدری به تأخیر افتاد. یورش ۲۸ مرداد ۵۸ در حالی صورت گرفت که رژیم جمهوری اسلامی احساس می کرد توانایی لازم را برای سرکوب دستاوردهای مردم کردستان هم به دست آورده است. نیروهای رژیم حمله را از دو محور ارومیه و کامیاران آغاز کردند. در هر دو محور با مقاومت جانانه نیروهای پیشمرگ روبرو شدند. در این مرحله رژیم توانست با برتری نیروی هوایی و توپخانه کردستان را به اشغال خود در آورد. در آن هنگام کومه له با انتشار بیانیه ای تحت عنوان: “خلق کرد در بوته آزمایش”، مردم کردستان را به مقاومتی همه جانبه دعوت نمود. در پاسخ به این فراخوان شعله های مبارزه و مقاومت از هر سوی کردستان زبانه کشید. طولی نکشید که حملات غافلگیرانه و وسیع نیروهای پیشمرگ از سوئی و اعتراضات روزمره خیابانی توده های مردم از سوی دیگر، پس از سه ماه، توازن قوا را به نفع مردم تغییر داد و رژیم را وادار به عقب نشینی و پذیرش آتش بس و آمدن به پای میز مذاکره نمود.
بازگشت دوباره نیروی پیشمرگ سازمانهای سیاسی به شهرها و استقبال شکوهمند مردم از آنان و رونق گیری فعالیتهای سیاسی و شکلگیری شوراها و تشکلهای گوناگون و ارگانهای حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، عملاً شکست یورش 28 مرداد سال 58 رژیم را اعلام کرد و جنبش انقلابی کردستان را به فاز دیگری از مقاومت و مبارزه وارد نمود. ، مردم و بویژه جوانان مبتکرانه ترین شیوه های سازمان دهی اداره امور اجتماعی به کاربستند و در بسیاری از نقاط کردستان جامعه را به شیوۀ سالم و دمکراتیک اداره کردند. آنان امنیت محلات را با دخالت دادن توده ها تأمین کردند. توزیع مواد غذایی و دیگر مواد مورد نیاز را سازمان دادند. خدمات پزشکی و درمانی از سر گرفته شدند. مدارس و ادارات باز نگه داشته شدند و به معضلات و مشکلات مردم رسیدگی کردند و اخلاق و رفتار انقلابی و انسانی را رواج دادند. در همین دوره هیات نمایندگی خلق کرد تشکیل گردید و این نهاد در یک آرایش نیمه جبهه ای، اداره امور کردستان را به دست گرفت.
طی مدت کمتر از 6 ماه که جمهوری اسلامی سرگرم آماده ساختن خود برای حمله دیگری بود، کومه له علیرغم کارشکنیهایی که در داخل کردستان صورت می گرفت، در تدارک آماده ساختن افکار عمومی برای روبرو شدن با تهاجم محتوم رژیم بود.جمهوری اسلامی از یک مذاکره واقعی با هیات نمایندگی مردم کردستان طفره می رفت و با مانورهای فریبکارانه برای خود فرصت می خرید. سرانجام وقتی تدارک خود را کامل کرد بار دیگر در فروردین۱۳۵۹ حمله مجدد خود را به کردستان، این بار از محور کامیاران سنندج آغاز کرد. رژیم جمهوری اسلامی نتوانست هیچ سنگری را بدون عبور از مقاومتی قهرمانانه فتح کند، مقاومتی که برای سال ها دوام یافت و رژيم را در کردستان زمین گیرکرد .اگرچه رژیم سرانجام توانست تفوق نظامی بدست بیاورد، اما هرگز نتوانست مردم کردستان رابه تمکین و تسلیم وا دارد.
در عین اینکه مقاومت در برابر رژیم جمهوری اسلامی، گسترده و سراسری بود، اما توازن قوای داخلی برای پیشبرد برنامه کومه له برای تامین حاکمیت مردم در کردستان، در همه جا یکسان نبود. علیرغم تفاوتهائی که در اینجا و آنجا وجود داشت، علیرغم محدودیت زمانی آن، مردم کردستان برای اولین بار حاکمیت از پائین، حاکمیت شورایی را تجربه کردند. آزادیهای بدون قید و شرط سیاسی را تجربه کردند. پس مانده های نظام فئودالی را روبیدند و زمین از آن کسی شد که روی آن کار می کرد. زنان در مقیاس وسیع به میدان فعالیتهای اجتماعی وارد شدند. نطفه های یک آموزشو پرورش مترقی بسته شد. برای نخستین بار مردم دیگر خود را زیر بار ستم و تبعیض ملی نمیدیدند. مقاومتی که بعدا در برابر تهاجم رژیم صورت گرفت، در واقع دفاع از این دستاوردها بود.
اساسی ترین کمبود، کمبود تجربه و کمبود فرصت برای آماده ساختن کادرهای توانا برای اداره جامعه کردستان بود. مردمی که دهها سال حاکمیت ستم و سرکوب پادشاهی را از سر گذرانده بودند، تشکیلاتی که از بطن یک جامعه خفقان زده سربرآورده بود، برای رفع کمبودهای خود به زمان نیاز داشتند. خطر حمله جمهوری اسلامی و جنگی شدن فضای کردستان به ناچار مقاومت مسلحانه را در راس همه اشکال مبارزه و مقاومت قرار داد و فرصت کافی برای تعمیق و گسترش این دستاوردها بدست نیامد.
مهمترین و تعیین کننده ترین تجربه این است که در سازمان دادن شوراهای محل کار و زیست نباید تاخیر کرد. با وزیدن نخستین نسیم آزادی مردم باید قدرت خود را از پائین برقرار سازند. در این رابطه تجربه شوراهای محلات در شهر سنندج( بنکه ها) بسیار آموزنده است. این نقطه کلیدی است. باید از قبل برای پاسخ فوری به نیازهای عاجل اقتصادی مردم، برای مقابله با فلاکت اقتصادی نقشه داشت، بایستی به فکر خنثی کردن تفرقه اندازیهای ملی و مذهبی بود، بایستی دلسوزانه و مسئولانه برای رفع ستم ملی تلاش نمود و برای آن برنامه معین داشت، بایستی مطابق یک نقشه راه عملی به مردم اطمینان خاطر داد که جامعه کردستان به صحنه رویاروئیگروههای مسلح تبدیل نخواهد شد، رادیکالیسم در چنین عرصه هائی معنی پیدا خواهد کرد. با ایفای نقش یک حزب افراطی، که بدون شک غیر کارگری نیز خواهد بود، نمی توان این جامعه را از گذرگاههای سخت عبور داد. همه این عناصر و این تجربیات را در تاریخ ۴۴ساله کومه له و جامعه کردستان می توان مشاهده کرد.
طی چند سال گذشته در کردستان حرکتهایی از لحاظ اجتماعی و مبارزاتی پیشرو رویداده است که نشان می دهد جنبش انقلابی کردستان در عمق رو به گسترش است. انقلاب شکوهمند ژینا نمونه زنده از تدوام جنبش انقلابی مردم کردستان است. تظاهرات گسترده خیابانی، اعتصابهای سیاسی، ابتکارات توده ای و مدنی در مقابله با جمهوری اسلامی که در همین فاصله یک ساله شاهد بروز آنها بودیم، نشانه های درخشانی از زنده بودن یک جنبش انقلابی توده گیر هستند. اما انقلاب ژینا هم یک رویداد بدون زمینه و جرقهای در آسمان بدون ابر نبود. به اعتصاب عمومی در چندین شهر کردستان به حمایت از کولبران نگاه کنید، به همبستگی کم نظیر مردم در جریان زلزله استان کرمانشاه نگاه کنید، به کارناوال عظیمی که برای تجلیل از یک راننده قهرمان که در جریان کمکرسانی جانباخته بود، براه افتاد نگاه کنید، به حمایت گسترده مردم از جنبش حق طلبانه روژاوا نگاه کنید، به پشتیبانی از مردم کردستان عراق در مقابل زورگویی دولت مرکزی عراق نگاه کنید، به حرکتهای اجنماعی برای دفاع از محیط زیست، به خود سازماندهی درخشان در مقابله مردمی با اپیدمی کرونا ، به مقاومت زنان در مقابل تحمیل حجاب اجباری، به طیف گسترده فعالین کارگری که در سطح سراسری دارای نفوذ و اعتبار هستند، نگاه کنید، همه اینها نشان می دهند که مردم زحمتکش و تحت ستم در کردستان سنت های جنبش انقلابی خود را پاس می دارند و به پیش میبرند. در چنین شرایطی بایستی با تمام توان تلاش نمود که جنبش انقلابی کردستان با کوله باری از تجارب غنی خود با این جنبش سراسری برای نان و آزادی همراه و همگام شود. نباید به دیدگاههای انزواطلبانه، محافظه کارانه و ناسیونالیستی میدان داد، که حرکتهای حق طلبانه و سرتاسری را به مردم کردستان نامربوط بداند. باید تلاش نمود تمام ظرفیتهای موجود، خفته و یا نافعال را به کار انداخت. انقلاب ژینا تا هم اکنون راه را نشان داده است. باید از تجربیات و کمبودهای تا همین اکنون این انقلاب آموخت. با کمترین قربانی دادن، بیشترین دست آوردها کسب و راه پیروزی را قدم به قدم هموار نمود.