با ادامه و تشدید بازداشت فعالان کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی، در چند روز گذشته اعتراضات وسیعی علیه جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور صورت گرفته است. تشکلهای کارگری، شخصیتها و نهادهای دفاع از حقوق بشر، و تشکلهای صنفی با صدور اطلاعیه ها و ارسال نامهها و آکسیونها نسبت به دستگیری، بازداشت، محاکمه و زندان فعالان کارگری زنان، معلمان، فعالان محیط زیست و وکلا و مدافعان زندانیان سیاسی، جمهوری اسلامی را مورد اعتراض قرار داده اند. چندی قبل کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه در نامهای به “کمیته آزادی سازمان جهانی کار”شکایت خود را از ادامه بازداشت و سرکوب و شکنجه بیش از۵۰ تن از فعالان کارگری نیشکر هفت تپه و تهدید و احضار کارگران دیگر ابراز داشتند. در بخشی از آن نامه در مورد نماینده خود اسماعیل بخشی نوشته بودند :”او یکی از نمایندگان صادق و پیگیر ماست که بیش از شش ماه است برای بار دوم بازداشت شده و در زندان تحت شکنجه تا سرحد مرگ قرار گرفته است”. در این نامه علاوه بر توضیحاتی در رابطه با دستگیری و شکنجه دیگر فعالان از جمله سپیده قُلیان علی نجاتی و بقیه فعالان از این سازمان خواسته شده به شکایت آنان علیه جمهوری اسلامی رسیدگی کند.
در موردی دیگر، نهادی به نام کانون مدافعان حقوق کارگر نیز روز یک شنبه ۳۰ تیر ماه، طی اطلاعیه ای تحت عنوان “در حمایت از زندانیان سیاسی به میدان بیائیم”، ضمن توضیح فشارهای کمرشکن بر زندگی و معیشت کارگران، زحمتکشان ، مزد بگیران و بازنشستگان، به دستگیری و به زندان انداختن آنان اعتراض نموده و خواهان آزادی فوری شان شده است. این کانون نسبت به دستگیری و بلا تکلیفی کارگران هفت تپه از جمله اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، ساناز اللهیار، امیرحسین محمدی فرد و امیر امیرقلی اعتراض نموده و خواهان آزادی فوری آنان شده است. این اطلاعیه همچنین خواهان آزادی دستگیر شدگان شدگان اول ماه مه روز جهانی کارگر شده و نوشته که :”تعدادی از آنان از جمله ندا ناجی، عاطفه رنگریز، مرضیه امیری و آنیشا اسدالهی هم چنان در زندان هستند و آنانی که آزاد شدهاند نیز مدام تحت تهدید و ارعاب دستگاههای امنیتی می باشند”. این نهاد از توده های مردم آزادیخواه خواسته برای آزادی آنان به میدان آیند و از آنان دفاع نمایند.
از سوی دیگر روز دوشنبه ۳۱ تیرماه پنج انجمن کارگری و استادکاران ساختمانی کردستان نیز بیانیه مشترکی در کانال تلگرامی خود انتشار داده اند. در این بیانیه اشاره شده که جرم اسماعیل بخشی و سایر زندانیان هفت تپه و فولاد اهواز چیزی جز حمایت از نان سفره کارگران نیست. بنا براین برخورد امنیتی با حق خواهی کارگران محکوم است. آنان نیز ضمن توضیح اوضاع نا بسامان اقتصادی، نبود امنیت شغلی و زندگی زیر خط فقر اکثریت عظیمی از کارگران و مردم ایران، با حمایت از بازداشت شدگان هفت تپه خواهان آزادی فوری آنان شده اند.
در خارج کشور نیز همان روز دوشنبه ۳۱ تیرماه صدها نفر از فعالان سیاسی کارگری سندیکایی و حقوق بشری خواهان آزادی فعالان کارگری، دانشجویی. فرهنگی و فعالان و مدافعان حفاظت محیط زیست از زندان رژیم شدند. آنان هم در اطلاعیه ای نوشتهاند که : ما جمعی از فعالان کارگری، سیاسی و حقوق بشری، بازداشت و پیگرد فعالان کارگری سندیکایی، مدنی، محیط زیستی و سیاسی را که با اتهامات ساختگی از سوی نهادهای امنیتی و قضائی حکومت محکوم و زندانی شدهاند را قویا محکوم می کنیم.ضمن ابراز همبستگی با آنان و خانواده هایشان، خواستار لغو احکام ظالمانه، آزادی بی قید و شرط آن ها و رعایت حقوق شهروندی و مدنی شان هستیم.
واقعیت این است که زندانهای رژیم جهل و جنایت اسلامی از همان آغاز حاکمیتش مملو از انسانهای مبارز و فعالان سیاسی در همه عرصه های حیات اجتماعی بوده است. مملو از فعالین کارگری، دانشجویی، زنان، معلمان و فعالین محیط زیست و مبارزان رفع ستم و احقاق حقوق ملی و مذهبی بوده است. این رژیم جنایت کار برای حفظ این نظام جهل و استثمارش تا کنون دهها هزار نفر از آنان را در سیاه چالهایش شکنجه، اعدام و سربه نیست کرده است. در دشمنی با این انسانهای شریف و نخبه جامعه از هیچ جنایتی دریغ نکرده است. آنها را با اتهامات واهی و با قوانین پوسیده اسلامی به بیدادگاه میکشاند و شکنجه و اذیت و آزار میکند تا کسی جرأت نکند در مقابل حاکمیت ظالمانه و استثمار گرانه اش قد علم کند. تا بتواند با تحمیل فقر وفلاکت به اکثریت عظیم جامعه مناسبات کار و سرمایه را به وحشیانه ترین شکل به نفع مهرههای حاکمیت و سرمایه داران وابسته اش و به زیان کارگران و زحمتکشان به اجرا در آورد به و فساد و دزدی و غارت ادامه دهند. جمهوری اسلامی تاریخأ و به ویژه در مقاطعی که سیاستهای ارتجاعی و توسعه طلبانه پر هزینه اش شکست خورده، برای ایجاد رعب و وحشت و به سکوت کشاندن جامعه با توسل به اعدام از خون هزاران زندانی اسیر و در بند هزینه کرده است.
اینک نیز که بخاطر تداوم و پیشبرد سیاستهای ارتجاعی و ضد انسانی با بحرانهای عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و بینالمللی روبرو شده و راه برون رفت و خلاصی از آن ندارد، به تشدید بگیر و ببند و فشار بر زندانیان سیاسی و حتی اعدام متوسل شده است با این خیال که توده های مردم معترض را مرعوب سازد. غافل از اینکه برای مردم به جان آمده از حاکمیت فقر و گرسنگی و خفقان، دیگر سرکوب نمیتواند کارایی آنچنانی برایش داشته باشد و نجاتش دهد. دیگر رژیم با این ترفندها نمیتواند دهها میلیون مردم کارگر و زحمتکش تهیدست و بیکار و گرسنه را از پیگیری خواست و مطالباتشان منصرف نماید. دیر نیست آن زمان که توده های مردم گرسنه و خشمگین در ابعاد میلیونی به خیابان آیند و متشکل و سازمان یافته بساط حاکمیت فساد و دزدی و جنایتش را سرنگون کنند و درهای سیاه چالهایش را بشکنند و عزیزان در بندشان را رها سازند.