رژیم جمهوری اسلامی قرار است در روز ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ برابر با سوم اوت ۲۰۱۹ اسماعیل بخشی، علی نجاتی از فعالین و رهبران کارگران هفت تپه و سپیده قلیان، ساناز الهیاری، امیر قلی، امیر حسین محمدی فرد از فعالان سیاسی و از حامیان و یاران جنبش کارگری ایران را در یکی از بیدادگاه های خود محاکمه کند. این فعالین کارگری و حامیان دلسوز آنان فقط به جرم دفاع از حقوق کارگران بیش از هفت ماه است که در شرایط سخت زندان به سر می برند. از زمانی که عوامل امنیتی رژیم سرمایه داری اسلامی در آذر ماه سال گذشته و در جریان اعتصاب و اعتراضات یکپارچه و متحدانه کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز با یورش شبانه نمایندگان کارگران هفت تپه و بیش از چهل نفر از کارگران فولاد اهواز را دستگیر و روانه زندان کردند، رژیم اسلامی همچنان چماق زندان و شکنجه و سرکوب را بالای سر کارگران نگه داشته است. از آنزمان تاکنون هر گاه ندای اعتراض و زمزمه به راه انداختن اعتصاب به گوش دستگاه اطلاعاتی رژیم رسیده، نهادهای سرکوب رژیم با احضار و تهدید کارگران این دو مجتمع صنعتی را تحت فشار قرار داده اند. رژیم با به بند کشیدن و محاکمه رهبران کارگری و حامیان آنان در صدد است که هم از فعالان جنبش کارگری زهر چشم بگیرد و هم هزینه حمایت و همراهی فعالان سیاسی و اجتماعی با کارگران را بالا ببرد.
رژیم جمهوری اسلامی در برخورد با بازداشت شدگان روز جهانی کارگر نیز همین رؤیه و سیاست را در پیش گرفته است. در تجمع روز کارگر در تهران که بیش از پنجاه نفر از کارگران و بازنشستگان و دانشجویان دستگیر شدند برای همگی آنها پرونده های قضایی تشکیل شد. با اینکه اکثریت آنها با قرار وثیقه آزاد شدند، اما همچنان در معرض خطر احضاو و بازداشت و صدور احکام زندان هستند. در این میان چهار تن از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر به اسامی ندا ناجی، مرضیه امیری، عاطفه رنگریز و آنیشا اسداللهی هنوز در بلاتکلیفی مطلق به سر می برند.
تشدید فشارهای رژیم جمهوری اسلامی بر فعالین جنبش کارگری و حامیان و یاران دلسوز کارگران بر متن تداوم اعتصابات و مبارزات کارگران و اعتراضات اقشار فرودست جامعه بی قفه جریان دارد. این فشارهای پلیسی در شرایطی ادامه دارد که از روز یکشنبه ۳۰ تیر ماه تا روز سه شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۸ یعنی فقط در طی سه روز ما شاهد دست کم ۱۸ مورد اعتصاب و اعتراض کارگری و اعتراضات فرودستان جامعه بوده ایم. برای نمونه می توان به تجمع اعتراضی کارگران کنتور سازی قزوین، تجمع کارکنان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس عسلویه، تجمع کارگران قراردادی گیتهای اخذ عوارض آزادراه قزوین، تجمع بازنشستگان شرکت مخابرات راه دور شیراز، تجمع کارکنان شرکت های سهام عدالت، تجمع معلمان حق التدریس اصفهان، تجمع کارکنان بیمارستان آریا در شهر رشت، تجمع بیکاران شهرستان هویزه، تجمع کارکنان “مترو هولدینگ” در تهران در طی همین سه روز اشاره کرد.
این اعتصابات و اعتراضات نشان می دهند که به رغم اثرات منفی تنگ تر شدن حلقه تحریم های بین المللی و گسترش فقر و فلاکت اقتصادی و تشدید فضای جنگی و امنیتی بر روند تداوم مبارزات کارگری و توده ای، رژیم جمهوری اسلامی نمی تواند با تکیه بر حربه سرکوب از تداوم اعتراضات کارگری و توده ای جلوگیری کند. این فاکتورها و عوامل منفی اگر چه در کوتاه مدت روند رشد و گسترش این اعتراضات را کند می کند، اما نمی تواند مانع تداوم آن شود. بنابراین مبارزات کارگران، معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار فرودست جامعه بطور اجتناب ناپذیر ادامه خواهد داشت، چون آن مصائب، بی حقوقی ها و محرومیت هایی که طبقه کارگر و اقشار فرودست جامعه را به میدان مبارزه و رویارویی با جمهوری اسلامی کشانده است و آن مطالباتی که پرچم آن را برافراشته اند عمیقا ریشه در مناسبات سرمایه داری، فساد نهادینه شده و بحران مزمنی دارد که سر تا پای این نظام را فرا گرفته است. جمهوری اسلامی نه تنها از پاسخگویی به این خواسته ها و مطالبات مستأصل و درمانده است، بلکه با تشدید فقر و فلاکت و گسترش بیکاری زمینه عینی برای گسترش این اعتراضات را فراهم آورده است. تا زمانی که جنبش اعتراضی و مطالباتی کارگران و اقشار فرودست جامعه ادامه دارد، روند تکامل این مبارزات هم ادامه خواهد داشت. چون کارگران تنها در حال جنبش و حرکت می توانند برای تکامل مبارزات خود فرصت ایجاد کنند و در شرایط کنونی جنبش اعتراضی و مطالباتی کارگران بهترین فرصت را برای تکامل و پیشروی جنبش کارگری ایجاد کرده است. دستاوردهای تاکنونی جنبش کارگری در زمینه سازماندهی، پرورش فعالین و رهبران کارگری، برقراری پیوند با دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی و غلبه کردن بر احساس ضعف و درماندگی اساسا از دستاوردهای همین جنبش اعتراضی می باشند.
کارگران در دل مبارزات جاری، با تکیه بر این دستاوردها و با غلبه بر احساس درماندگی، زمانی که می اندیشند، دیگر زیر بار ستم نمی روند و بر مبنای همین برداشت خود وارد عمل می شوند، انقلاب را در چشم انداز قرار می دهند. رژیم جمهوری اسلامی بنا به غریزه طبقاتی از جایگاه جنبش جاری کارگران و نقشی که فعالان و رهبران کارگری می توانند در تکامل و سازمانیابی این جنبش داشته باشند آگاه است و از همین رو است که علیه فعالان و پیشروان جنبش کارگری و حامیان آن شمشیر را از رو بسته است. اگر رژیم جمهوری اسلامی می خواهد با بگیر و ببند و زندان و شکنجه و محاکمه از رهبران کارگری زهر چشم بگیرد و هزینه حمایت از جنبش کارگری را بالا ببرد، جنبش کارگری نیز با همت رهبران و حامیان دلسوز خود باید تلاش کند که هزینه سیاسی این افسار گسیختگی رژیم جمهوری اسلامی علیه جنبش کارگری را سنگین و سنگین تر کند. باید تلاش کرد همانگونه که نقشه اعتراف گیری زیر شکنجه تحت عنوان ” طراحی سوخته” به منظور مرعوب کردن فعالین کارگری به کمپینی سیاسی علیه شکنجه و علیه جنایات رژیم تبدیل شد، دادگاهی فعالان کارگری و حامیان جنبش کارگری در روز ۱۲ مرداد را نیز به عرصه ای برای رسوا کردن هر چه بیشتر رژیم جمهوری اسلامی و کوبیدن داغ ننگ بر پیشانی سران آن تبدیل کرد.