در مورد صدور احکام زندان علیه فعالان کارگری هفت تپه و همرزمانشان
روز شنبه شانزدهم شهریور شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران احکام خود در مورد هفت تن از کارگران هفت تپه و مدافعان آنان را اعلام نمود. بر طبق این احکام اسماعیل بخشی نماینده شجاع کارگران به چهارده سال حبس، محمد حنیفر یکی دیگر از نمایندگان کارگران به شش سال، سپیده قلیان مدافع کارگران هفت تپه به نوزده سال، امیر حسین محمدی فرد، عسل محمدی، ساناز الهیاری، امیر امیرقلی سر دبیر و اعضاء هیأت تحریریه نشریه گام به هیجده سال حبس محکوم شدند. روز چهارشنبه نیز چهل ویک تن از کارگران صنعتی فولاد اهواز به جرم شرکت در اعتراضات سال گذشته احضار شده بودند. همه اینها در شرایطی است که موج جدیدی از اعتصابات کارگران هفت تپه، هپکو و آذر آب در اراک، پارس جنوبی، کارخانه کنتور سازی قزوین و … آغاز گشته است.
صدور این احکام و احضار کارگران بیان آشکار یک کینه طبقاتی و جنگ ارگانهای سرکوب یک رژیم سرمایه داری علیه طبقه کارگر و مدافعین شجاع این طبقه است. آنان محکوم گشته اند به اتهام اینکه “علیه امنیت ملی” اجتماع و تبانی نموده اند. جانیان تکیه زده بر مسند قضاوت حق دارند اینگونه تصور کنند چرا که مبارزه شکوهمند کارگران هفت تپه وفولاد اهواز امنیت سرمایه را به خطر انداخته است. شم طبقاتی این جانیان به آنان میگوید که در صف مبارزه متحد کارگران و مدافعین آنان گورکنان خویش را ببینند. جرم این ” محکوم شدگان ” این است که علیه فقر، علیه بی حقوقی، علیه له شدن در زیر چرخ دنده های ماشین نظم سرمایه داران و بالاخره برای دفاع از هستی خویش برخاسته بودند. این خدمتگذاران سرمایه می بینند درس ها و تجاربی که کارگران هفت تپه و فولاد اهواز از خود بجای گذاشته اند هر روزه در میدانهای پرشور نبرد جنبش کارگری بکار گرفته می شوند. شاید بتوان این نمایندگان جسور جنبش کارگری و مدافعین پر شور آنان را محکوم کرد و برای مدتی به بند کشید، ولی به یقین نمیتوان همه آنهائی را که برای نان، کار، آزادی به خیابان میآیند، همه آنهائی را که در کارگاهها و کارخانه ها، در دانشگاهها و مدارس، در جنبش مبارزه علیه فرودستی زن و تبعیض جنسیتی، در دفاع از محیط زیست در دفاع از آزادی بیان و تشکل در اعماق جامعه خود را برای نبردهای آتی آماده میکنند، به بند کشید. واقعیت این است زمانی که اسماعیل بخشی و سپیده قلیان ادعانامه خود علیه رژیم شکنجه و اعدام را منتشر کردند، زمانیکه جنبش طبقاتی وجنبش آزادیخواهانه در مقیاسی گسترده به دفاع از آنان برخاست معلوم گشت که جنگ طبقاتی در جامعه ریشه دوانده و با گام های استوار از عمق به سطح میاید و این البته ناقوس مرگ پاسداران سرمایه است و همین امر آشکار میسازد که چرا رژیم از سر استیصال و هراس بیدادگاه های خود را بر پا میدارد. انگیزه و هدف اصلی سران رژیم از برپائی این بیدادگاهها و صدور احکام ضد انسانی علیه کارگران در بند، مرعوب کردن فعالان جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی در بیرون زندان است. سران رژیم از روند رو به تکامل اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی در زمینه خودآگاهی، سازمانیابی، عمیق تر شدن پیوند جنبش های اجتماعی، به جلو صحنه آمدن رهبران جسور و آگاه بشدت نگران هستند. سران رژیم می دانند که اعتراضات کارگری و توده ای بیش از پیش به یک جنبش سیاسی بدل شده و کلیت رژیم را به چالش طلبیده است.
حاکمان سرمایه بر این خیال باطلند که با احکام صادره، از جنبش کارگری و دیگر جنبشهای رادیکال اجتماعی و از رهبران و مبارزان سیاسی زهر چشم گرفته و روند پیشروی و تکامل این جنبش های اجتماعی را مانع شوند، بنابراین باید این سیاست ایجاد رعب و وحشت را درهم شکست. این تعرض آشکار رژیم را تنها با به میدان آمدن طبقه کارگر در بعد اجتماعی، با تداوم جنبش های اعتراضی و با همبستگی طبقاتی بخشهای مختلف جنبش کارگری با کارگران هفت تپه و فولاد اهواز و همه کارگران و زندانیان سیاسی در بند می توان درهم شکست. تنها با سازمان دادن یک جنبش مبارزاتی واعتراضی سرتاسری در داخل وخارج کشور، با گسترش پیوند و همکاری نیروهای کمونیست و انقلابی و جلب حمایت تشکل های کارگری و نهادهای مترقی در سطح جهان میتوان رژیم جمهوری اسلامی را از این تعرض افسار گسیخته به جنبش کارگری و فعالان و رهبران و یاران دلسوز آن به عقب راند.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
۱۷ شهریور ۱۳۹۸
۸ سپتامبر ۲۰۱۹