روز دوشنبه ۲۵ شهریور ماه کارگران هپکو در حالی که بعد از موج اخیر اعتراضات خود و پایان ضرب الاجلی که تعیین کرده بودند بار دیگر برای پیگیری خواسته های خود به خیابان آمدند مورد یورش سبعانه نیروهای سرکوبگر رژیم قرار گرفتند. کارگران هپکو در این روز بعد از راهپیمایی در شهر، با برپایی تجمع اعتراضی در زیر پل بختیاری بر روی محدوده ریل راه آهن، مسیر قطار شمال به جنوب را بستند و با فریاد مطالبات خود، علیه شانه بالا انداختن مقامات حکومتی در برابر خواسته هایشان و وعده های دروغین آنها شعار سر دادند. اما تجمع اعتراضی کارگران برای دریافت دستمزدهای معوقه و خواست اجرایی شدن قرارداد سال گذشته برای ساخت ماشین آلات، با یورش وحشیانه نیروهای امنیتی و گارد ویژه به خشونت کشیده شد. مزدوران رژیم که نگران تأثیرات این اعتراضات بر فضای عمومی شهر بودند برای مرعوب کردن کارگران به صف آنان حمله کردند و با باتوم آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. در جریان این یورش بیش از 15 تن از کارگران زخمی شده و بیش از بیست نفر هم بازداشت شدند، تعدادی از زخمی ها به دلیل جراحات شدید به بیمارستان انتقال یافتند. یورش نیروهای سرکوبگر به تجمع کارگران و تصاویر کارگرانی که بر اثر حمله مزدوران رژیم اسلامی زخمی شده بودند بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی پیدا کرد. کارگران حق طلب هپکو نه تنها مرعوب نشدند، بلکه روز سه شنبه بار دیگر با برپائی تجمع اعتراضی در مقابل شرکت هپکو، حمله نیروهای گارد ویژه به صف کارگران را محکوم کردند، بر ادامه مبارزه جهت پیگیری خواسته هایشان تأکید کردند و خواهان آزادی فوری دستگیر شدگان شدند.
کارگران هپکو در شرایطی مورد یورش سبعانه نیروهای سرکوبگر رژیم قرار می گیرند که در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید پنج ماه است که دستمزد دریافت نکردهاند و همراه خانوادههایشان در بدترین وضعیت معیشتی، با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند. در حالی که این سرمایه داران و دولت هستند که دستمزد کارگران را که در ازای آن ساعت ها، روزها و ماهها در محیط کارخانه کار کرده و عرق ریخته اند، پرداخت نمی کنند، اما رژیم جمهوری اسلامی در حمایت از سرمایه داران و چپاولگران بخش خصوصی کارگران معترض به نپرداختن دستمزدها را مورد یورش و ضرب و شتم قرار می دهد.
مسائل و معضلاتی که کارگران هپکو با آن دست و پنجه نرم می کنند بیانگر وضعیت واقعی کارگران بسیاری از کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی بزرگ در سراسر ایران است. به همین دلیل است که در سالهای اخیر این مراکز تولیدی و خدماتی به کانون اصلی مبارزات کارگران ایران تبدیل شده اند. فشار پیامد مبارزات و اعتصابات کارگری و سرکوبگری های رژیم عمدتا روی دوش این بخش از کارگران سنگینی می کند. نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز، پتروشیمی ها، صنایع شیمیایی، صنایع اتوموبیل سازی و حمل ونقل، صنایع غذایی، مدارس از جمله ی مراکز مهم این اعتراضات هستند. از آنجا که سران رژیم جمهوری اسلامی از تأثیرات اعتراضات کارگری در این مراکز بر بخش های دیگر جنبش کارگری و بر فضای سیاسی جامعه آگاه هستند، مقابله با اعتراض کارگران در این مراکز را به هدف عمده دستگاههاى ایدئولوژیك و سركوبگر رژیم تبدیل کرده اند. اما با توجه به این واقعیت که تلاش های رژیم برای هدایت نارضایتیهای کارگری به مجرای تشکلهای ضد کارگری و زرد دولتی در خدمت چانه زنی بر سر خواستههای صنفی کارگران در چهار چوب تنگ قوانین حکومتی به بن بست کامل رسیده است و با توجه به اینکه رژیم از پاسخگویی به مطالبات کارگران مفلوک و درمانده است، عمدتا به گزینه سرکوب روی آورده است. اما گزینه سرکوب هم کارائی گذشته را از دست داده است. احکام سنگین ضد انسانی علیه کارگران زندانی هفت تپه و حامیان آنها و احضار ۴۱ تن از کارگران معترض فولاد اهواز نه فقط کارگران را مرعوب نکرد، بلکه خود رژیم از بازتاب این احکام ضد انسانی به وحشت افتاد. بدون تردید یورش به کارگران هپکو نیز کارگران را مرعوب نخواهد کرد، بلکه شعله های اعتراض و خشم کارگران علیه رژیم جمهوری اسلامی را فروزان تر می کند.
در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی از سرایت مبارزات کارگران هپکو و آذر آب اراک به سایر مراکز کارگری نگران است، راه مؤثر وادار کردن رژیم و صاحبان صنایع به عقب نشینی در مقابل خواستهای کارگران، ادامه اعتراض و حمایت بخش های دیگر جنبش کارگری از مبارزات آنان است. همزمانی و هماهنگی مبارزات کارگران در دیگر مراکز صنعتی و خدماتی است که می تواند پیروزی کارگران هپکو در اراک و پیشروی جنبش کارگری را تضمین کند. بنابراین باید تلاش کرد مبارزات کارگران از یک کارخانه به کارخانه دیگر، از یک رشته به رشته های دیگر، از یک شهر به شهرهای دیگر و سراسر ایران گسترش پیدا کند. پیوند و هماهنگی فعالین و پیشروان کارگری در مجتمع های صنعتی هفت تپه و فولاد اهواز به همزمانی اعتصاب و اعتراضات شکوهمند کارگران این دو مرکز صنعتی در پائیز سال گذشته منجر گردید. فعالین کارگری در هپکو و آذر آب اراک درس های تجربه هفت تپه و فولاد اهواز را به کار گرفتند. ارتباط و پیوند نزدیک میان رهبران و فعالین کارگری پیشرو و مبارزی که سر رشته اعتراضات در واحدهای مختلف را در دست دارند می تواند نمونه های شکوهمند دیگری از هماهنگی و همزمانی در مبارزات کارگران در مراکز مختلف تولیدی و خدماتی را به صحنه بیاورد. در نبود تشکل های توده ای و طبقاتی کارگران که بتوانند مبارزات پراکنده کارگران را یکپارچه و در ابعاد سراسری رهبری کنند، این رهبران و فعالین کارگری در مراکز مختلف صنعتی و خدماتی هستند که در ارتباط و پیوند و همکاری با هم می توانند تا حدودی خلاء نبود تشکل های توده ای و سراسری کارگران را پر کنند.