حزب کمونیست ایران

نگاهی به نقش و موقعیت جنبش کارگری

       

در گفتگو با محمود قهرمانی، عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران

توضیح: در این شماره نشریه بخش اول گفتگوی ما را با محمود قهرمانی ملاحظه می کنید و در شماره بعدی نشریه و در ادامه این گفتگو به نکات دیگری از قبیل فرصت ها و کمبودهای جنبش کارگری و نقش و جایگاه نیروهای چپ و کمونیست ها در این روند خواهیم پرداخت.

***

پرسش: محاکمه و دادن حکم های طویل المدت حبس به فعالین کارگری و سیاسی از طرف رژیم نشان از چه اوضاع و احوال سیاسی در جامعه است و چه اندازه این رویه در اوضاع کنونی برای رژیم کارساز است و چگونه می توان رژیم را در این راه ناکام گذاشت؟

پاسخ: احکام قضایی که به جمعی از مجمع نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه ازجمله اسماعیل بخشی و محمد حنیفر و همچنین به فعالین سیاسی کارگری دخیل در اعتصابات بزرگ کارگران هفت تپه داده شده را بعضی بزرگ، بعضی نا عادلانه و بعضی زیاده روی و…خواندند. آنچه که از این نوع اظهار نظر و همدردی ها در بهترین حالت استنباط می شود این است که خوب اشکالی ندارد که محکوم شوند اما چرا اینقدر سنگین؟

در حالیکه نه بازداشت، نه بازجویی ها، نه شکنجه ها در همه انواعش،رنه دادگاه و نه احکام صادره چه سنگین چه سبک، از سوی کارگران ورمردم قابل قبول ورپذیرش نیست، آنچه که اهمیت دارد ضرورت مبارزه علیه آن و عدم پذیرش و قبول چنین احکام و حکومتی است.

صدور این احکام از طرف رژیم سه هدف را تعقیب می کند:

اول اینکه به سرمایه داران داخلی و خارجی که اصلاح  و تغییر رفتار حکومت ایران را در برابر دیگر دولت های منطقه و جهان می خواهند، نشان و اطمینان خاطر دهند که حتی در شرایط بحران و تحریم، حکومت اسلامی از منافع عمومی سرمایه دفاع می کند و هر خطری را که منبع اصلی کسب سود را تهدید نماید،سرکوب می کند، و بدین وسیله ثبات سیاسی خود، امنیت سرمایه در کشور و مطلوبیت ایران برای سرمایه گذاری و تصمیم حاکمیت در مقابله با هر اعتراضی را تثبیت و به جهان سرمایه اعلام کند.

دوم؛کسب یک هویت جدید برای رئیسی مسئول دستگاه قضائی که هم خود و هم دستگاه تحت اداره اش که «منفور» بوده ، تبدیل به یک شخصیت «مصلح  و عادل» و دستگاه تحت امرش نیز مورد اعتماد، قاطع و ضد فساد، در میان کارگران و مردم محروم معرفی گردد. این را  از اطلاعیه مصلحانه و عوام فریبانه رئیسی در مورد این احکام که خواستار کاهش و تجدید نظر در آنها شده می توان دید. او خواب نما نشده که یکباره زندگی سخت و مشقت بار کارگران بیادش آمده باشد. او برای جلب مقوبلیت در میان کارگران جهت پاک کردن اذهان عمومی از جنایاتی که در کمیته مرگ در کشتار جمعی کمونیست ها و مبارزین سیاسی در بند در سال ۶۷ انجام داده است چنین نمایش کثیفی را پیش می برد.

فعالین جنبش های مترقی اجتماعی و سیاسی و بخصوص پیشروان و رهبران کارگری باید بدقت به این امر بنگرند و نگذارند که چنین اتفاقی بیفتد زیرا که، طبقه کارگر نه تنها بدلیل مخالفتش با شکنجه و اعدام، نه تنها بخاطر برابری و عدالت خواهیش، بلکه به این دلیل هم که حمایت و همدردی بخشی بزرگ از اقشار متوسط جامعه را که زخم دار از رئیسی و بقیه سردمداران دستگاه قضائی بوده و در عین حال پشتیبانان جنبش کارگری هستند را از دست می دهند و نه فقط خود قربانی می گردند که زیانی بزرگ به این جنبش خواهد رسید. بنابراین بدون این که وارد دعواها و رقابت های درونی هیات حاکمه گردند، تبلیغ  و ترویج گسترده

علیه آن و مبارزه علیه هر نوع تعغیب و بازداشت و محاکمه کارگران و زندانیان سیاسی را سازمان دهند.

سومین هدف این احکام طبق قاعده دیرین دستگاه هیات حاکمه جمهوری اسلامی وادار کردن پیشروان و فعالین کارگری و همه جنبش های اجتماعی به سکوت و خانه نشینی، زندان یا مهاجرت و بعضا کناره گیری آنان از این فعالیت هاست. به این امید که طبقه ای بی سر و مطیع  که با قوانین و قراردادهای بغایت برده وار و وحشیانه همراه با سرکوب خشن برای استثمار، تامین و تضمین نموده و عقب نشینی هایی را به جنبش کارگری و جنبش آزادی خواهی تحمیل نماید. این سیاست گر چه دوره ای و تا حدودی  کارگر بوده است، اما مدتهاست که از طرف کارگران و مردم بجان آمده از فقر و سرکوب و بی حقوقی با مبارزات بزرگ دیماه ۹۶ پشت سر گذاشته شده است. دیدیم که پیشروان و فعالین و رهبران جدید و جوان به میدان می آیندو مبارزات و اعتراضات تاثیرگذاری همچون هفت تپه، فولاد و هپکو و بازنشستگان را سازمان می دهند. همین حالا دور جدیدی از مبارزه کارگران هپکو و نیشکر هفت تپه در جریان است. اعتصابات این دوره هم با سازماندهندگان و فعالین جدید و جوانی که جای خالی رفقای در بندشان را پر می کنند،جریان می یابد. این منطق مبارزه طبقاتی است. تا علت ها از بین نرفته، اعتراض و اعتصاب هست، تنها راه به عقب راندن و ناکام کردن رژیم هم همین است.

سئوال: اگر کمی از مسائل حاد این روزها یعنی فشار دستگاه های سرکوب و قضایی رژیم به فعالین جنبش های اجتماعی به منظور به عقب نشینی واداشتن مبارزات کارگری و اجتماعی فاصله بگیریم، شما بطور کلی نقش جنبش کارگری را دراوضاع و احوال سیاسی این دوره چگونه ارزیابی می کنید؟

پاسخ: اگر فقط به دو فاکتور تورم و بیکاری اکتفا کنیم، می توان تصویری از وضع اقتصادی ایران را بدست آورد. گرانی اقلام مواد خوراکی بعضی تا بیش از صد درصد رسیده است. از جمله سیب زمینی و پیاز، یا ماست و پنیر. با سقوط شدید ارزش تومان در مقابل ارز های خارجی از جمله دلار،که در بازار آزاد و قاچاق حدودا هر دلار به ۱۴۰۰۰تومان رسیده، بعضی اقلام و اجناس مانند دارو یافت نمی شود و خود رژیم به صراحت از وارد کردن اجناس قاچاق صحبت می کنند که بدلیل عدم رعایت استانداردهای ضروری، اجناسی به مراتب با کیفیت پایین می باشند که خرید چنین اجناسی تنها هدر دادن پول است و جیب مردم را خالی کردن. بعلاوه گشودن دست وارد کنندگان بزرگ قاچاق از جمله سپاه پاسداران و دلالان  و واسطه ها در انواع کلاه برداری از مردم و افزودن نجومی صدها هزار میلیارد تومانی به کیسه گشاد سپاه.

در مقابل بالا رفتن  قیمت ها، دستمزد ها تغییری نکرده که هیچ، روند به تعویق انداختن پرداخت دستمزدها و پرداختی های دیگر کارگران طولانی تر شده و در این اواخر روند عدم پرداخت بیمه های کارگری به تامین اجتماعی نیز تشدید شده است. هر روزه جمعیت بیشتری از آنچه که در زیر خط فقر گذران می کرد افزوده می گردد، کرایه خانه به حدی بالارفته که دیگر حاشیه نشینی هم ممکن نیست و دیده ایم که  بخش هایی از مردمی که حتی  قادر نیستند در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی کنند به شهرهای کوچکتر باز می گردند.

بیکاری به بالای ۸ میلیون رسیده، بسیاری از صنایع بدلیل گرانی یا نبود مواد اولیه، نبود وسایل یدکی مورد لزوم و ناتوانی در رقابت بدلیل تغییرات قیمت ارز تعطیل گردیده و نیروی کار را اخراج کرده اند. بیکارسازی ها مختص صنایع و بخش های تولیدی نیست، بسیاری از رشته های خدمات را هم شامل می شود. اکثر پروژه های عمرانی تعطیل گردیده اند که آخرین آن تعطیلی پروژه سد مخزنی عمارت در اردبیل و اخراج کارگران و کارکنان آن بود.

اگر به فلاکتی که حکومت جمهوری اسلامی سرمایه داران به مردم کارگر و تهیدستان تحمیل کرده است، سرکوب و بگیر و ببند و ایجاد فضای امنیتی و شکنجه و زندان را که با کوچکترین اعتراض کارگران برقرار می کنند،اضافه کنیم، آنوقت است که ارزش و اهمیت مبارزات گسترده و اما متاسفانه پراکنده کارگران مشخص می شود، همین مبارزات همه بخش های مختلف کارگری، معلمان، پرستاران، رانندگان و کارگران خدماتی و بر سر دستمزدها، امنیت شغلی

جلوگیری از اخراج ها و تعطیلی کارخانه ها وپروژه ها بود که پیش از دیماه ۹۶ سبب گردید ترس مردم به جان آمده بریزد، تناسب قوای موجود به نفع مردم معترض تغییر کند و آن اعتراضات شور انگیز مردم کارگر و تهدستان را برای نان، کار و آزادی و علیه کلیت رژیم رقم بزند.

علی رغم سرکوب های گسترده و بجای گذاشتن صدها جان باخته توسط نیروهای سرکوبگر و هزاران زندانی جنبش کارگری، نه تنها دچار هیچ گونه عقب نشینی نگردید، بلکه سال ۹۷ را کارگران در گستره ای وسیع تر با ۱۷۰۰ اعتراض به مبارزه پرداختند، نه تنها گسترده تر، بلکه این بار در بعضی بخش ها سراسری دست به اعتراض و مبارزه زدند، از جمله معلمان،کارگران راه آهن و بازنشستگان.

بعضی از این اعتصابات و مبارزات بسیار بدیع و تاثیر گذار بودند، از جمله اعتصآبات کارگران هفت تپه، صنایع فولاد اهواز، هپکو و آذر آب در اراک، کارگران هفت تپه با شعار “نان، کار، آزادی، اداره شورابی” به مبارزه نوع نوینی در جنبش کارگری دست زدند که در طول بیش از یک ماه اعتصاب از پشتیبانی مردم شوش و روستاهای اطراف و کارگران فولاد و سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری، دانشجویان و وکلا برخوردار شدند.

سرکوب ها و دستگیری کارگران و شکنجه رهبران کارگران و فعالین سیاسی درگیر در این مبارزات، بعضی اشتباهات تاکتیکی سازماندهندگان این اعتصابات، همراه با توهم بخشی از کارگران فولاد و هفت تپه به شوراهای اسلامی کار، (گر چه کارگران دست آوردهایی گرفتند)، اما شوراهای اسلامی کار توانستند با بند و بست ها و حمایت های آشکار حکومت اسلامی، مبارزات کارگران را کنترل کنند. تا همین چند روز پیش که با افشای نواری صوتی دایر بر گرفتن رشوه توسط اعضای شورای اسلامی نیشکر، بار دیگر اعتصاب در این مجتمع از روز ۱۷ شهریور شروع شده که هنوز هم ادامه دارد. اعتصاب کارگران هپکو نیز با حمایت آذرآب در اراک نیز مجددا تا امروز ادامه داشته است.

علاوه بر اینها امسال نیز طبقه کارگر مبارزات وسیعی را پشت سر گذاشته است. گر چه چند ماهی افت کمی در اعتصابات دیده می شد، اما همان طور که اشاره کردم مجددا دور تازه ای از مبارزات هپکو، آذرآب و هفت تپه، کنتور سازی قزوین، کارگران شهرداری اهواز و یاسوج و سد مخزنی عمارت و مجموعه ای از اعتراض و اعتصاب آغاز گردیده است. با این حال می بینید که طبقه کارگر علیه شرایط کار، علیه اخراج، علیه تعویق و دستمزد های بغایت زیر نرخ فقر، برای امنیت شغلی، بیمه، برای آزادی زندانیان سیاسی و کارگری، جهت آزادی تشکل، کار کودکان و لیست بلندی از مطالباتش بطور مداوم مبارزه می کند. مبارزه اش را به خیابانها می کشاند. دیگر اقشار جامعه هم این را می بینند و می دانند که بخش زیادی از این مطالبات خواست آنها هم هست، همانطور که پیشتر هم گفتم این اعتصابات و اعتراضات به آنها جرات و اعتماد به نفس می دهد و رژیم از همین می ترسد. از ادامه و تاثیر این اعتراضات در میان تهیدستان، حاشیه نشینان،زنان و مردم تشنه آزادی، مردمی که خواستار زندگی و رفاه بیشتر، فارغ از سرکوب و دستگاه های امنیتی هستند. رژیم اسلامی بشدت از این تاثیر، از یافتن اعتماد به نفس مردم، از جرات کردن مردم بجان آمده وحشت دارد. از تکرار دی ماه ۹۶ دیگری این بار بزرگتر و کوبنده و زیر و رو کننده هراسان است. این هراس را امروز در بالا ترین سطوح حکومتیان می شنویم. احمد توکلی عضو مجلس تشخیص مصلحت نظام، یکی از کهنه کارترین و ضد کارگر ترین بنیان گذاران حکومت،یک ضد کمونیست حرفه ای،کسی که نویسنده اولین قانون کار جمهوری اسلامی بود که حاضر نشد نه در بیان و نه در قانونی که نوشته بود، کلمه کارگر را بکار گیرد، کسی که تمام قانون کارش بند به بند ضد کارگری و ارتجاعی بود، تا آنجا که در مقابله با مخالفت و اعتراض گسترده کارگران نتوانست در مقام وزیر کار دوام بیاورد و مجبور به استعفا شد. توکلی دیروز در یادداشتی در خبر گزاری پارس (به نقل از روزنامه شرق) نوشت:«بجای کارگران هفت تپه سراغ خائنان بروید….یارگیری برای اقدام جمعی واجب است (منظور توکلی واجب شرعی و دینی است) میماند نظم عمومی که کارگران در تظاهراتشان، نظم را خودشان برقرار می نمایند، تا بهانه برای مقابله با خویش را فراهم نسازند .گفته میشود بعضی افراد شرکت کننده تمایلات کمونیستی داشته اند،خوب داشته باشند، مگر در قوانین ما اعتقاد به مارکسیسم جرم انگاری شده است؟…».

آیا این یادداشت احمد توکلی خود گویای موقعیت و تاثیرجنبش کارگری نیست؟ گویای تغییر در تناسب قوا به نفع کارگر و تهیدستان نیست؟ توکلی پنج سال پیش چنین می نوشت؟

سئوال: همانگونه که در صحبت های شما هم بود، ما اگر چه مبارزات موردی را بطور روزمره در مراکر کاری شاهدیم، اما استمرار و پیگیری بیشتری را در بخش های معین تری از جمله نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز، هپگو و … در دور اخیر شاهد بوده ایم. مراگز برزگ دیگر کارگری در چه وضعیتی هستند؟

پاسخ: صنایع بزرگی همچون نفت، گاز، فولاد، برق، صنایع دفاعی معادن بزرگ فولاد و مس، مواد خوراکی، راه آهن و مترو و سیمان و…اکثرا دولتی هستند، بعلاوه قطب های صنعتی مثل پتروشیمی.

حکومت به دو دلیل اقتصادی و امنیتی، سیاست تجزیه هر یک از آنها و واگذاری وظایف خویش و نه مالکیت آنها را به شرکت های پیمانکاری داده است. به عنوان نمونه، قطب صنعتی پتروشیمی را  به ده ها شرکت کوچک و بزرگ پیمانکاری واگذار کرده اند. همگی در بنادر

بوشهر و خمینی و اطراف جای داده شده اند. قرار بود کمپانی های بزرگ بین المللی نظیر توتال هم در این پروژه ها شرکت کنند که با شروع تحریم ها به کارشان خاتمه دادند. بسیاری از پروژه های پتروشیمی سود آور مستقیما به سپاه تحت نام های مختلف و شرکت هایی که فقط روی کاغذ وجود دارند سپرده شده است. هر یک از شرکت های پیمانکار نیز کار را تجزیه کرده و به چند شرکت پیمانکار کوچکتر واگذار نموده اند. پیش از انقلاب ۵۷ در شرکت نفت علی رغم وجود شرکت های پیمان کار، این خود شرکت نفت بود که طرف کارگر و صاحب کار محسوب می شد، اما پس از انقلاب حکومت سرمایه داران اسلامی شیوه جدید مدیریت صنایع تحت مالکیت دولت را بکار گرفتند. با این شیوه دیگر طرف کارگر  دولت نیست، بلکه شرکت پیمان کار است. گر چه هنوز هم بخش های حساس در دست دولت است. این شیوه از مدیریت صنعتی هم به لحاظ اقتصادی برای دولت با صرفه است و هم به لحاظ امنیتی و درگیر نشدن مستقیم با اعتراضات و اعتصابات کارگری. دولت خود را از درگیری مستقیم بر سر مطالبات کارگران  کنارکشیده است، گرچه کارگران حتی در صنایع و شرکت های خصوصی همچنان دولت را در مقابل خود می بینند.

در پیش از انقلاب در همه کارخانجات و شرکت ها بخش حراست کار اصلیش نگهبانی، مواظبت از سرقت و رفت و آمدها به محل کار بود و اساسا کسانی بودند در استخدام کارخانه و اکثرا بدون سابقه کار امنیتی یا پلیسی. اما پس از انقلاب دیگر چنین نیست دفاتر حراست بخشی جدایی ناپذیر از دستگاه امنیتی رژیم گردیده است. این درست است که برای حراست هم شرکت های پیمانکار ایجاد گردیده، اما صآحبان این شرکت ها و کلیه کارکنان آنها از میان پاسداران و بسیج و نیروهای انتظامی تامین می شود و مقررات ناظر بر کارشان  نیز آنها را در مقابل دستگاه های امنیتی رژیم مسؤل می داند. بهمین دلیل است که اولین نیروی مقابله با اعتراضات،کشف عناصر فعال کارگری و… بعهده آنها است.

بدلیل وجود این دو پدیده یعنی تجزیه کار و وجود شرکت های پیمانکار و همچنین نقش دائمی حراست در امور صنایع بخصوص نفت و گاز و پتروشیمی، مبارزات کارگری و ایجاد تشکل های مستقل بدرجات زیادی مشکل گردیده است. گرچه در این چند ساله اخیر مبارزاتی بزرگ، طولانی و پیروزمند در پتروشیمی داشته ایم، در پارس جنوبی، در ستاره خلیج و…و همین هم امیدواری های زیادی را به این بخش از جنبش کارگری بوجود آورده است.

طی چند سال گذشته مبارزات طولانی و درخشانی در معادن بافق و معادن البرز شمالی و سایر معادن فولاد، همچنبن در پست های انتقال برق نیز داشتیم. اما می توان گفت که در سال های گذشته کمترین تحرکی در صنایع نظامی دیده می شود، در حالیکه در دوران انقلاب یکی از مراکز مهم جنبش بود.

نفت و گاز، پتروشیمی و برق و معادن، راه آهن و سایر صنایع و مراکز خدماتی بزرگ که در اقتصاد ایران نقش حیاتی و به این اعتبار اهمیت سیاسی دارند، می توانند در شرایط سرنوشت ساز در تحولات اجتماعی نقشی بزرگ ایفا نمایند. بهمین جهت از منظر منافع طبقه کارگر و سوسیالیسم، از منظر تعمیق جنبش عمومی و آزادی خواهانه، از منظر انقلاب وقدرت سیاسی در فردای پس از جمهوری اسلامی،شکل گیری مبارزه دراین بخش ها شادی آفرین است.بحث دقیق تردر رفع موانع و نتیجه گیری های مشخص در این عرصه نیاز به اطلاعات بیشتر و اقدامات عملی دارد. در این مورد اجرای پروژه هایی در میان نیروها و جریانات چپ و کمونیست می تواند یکی از پایه های همکاری عملی آنها باشد.