حزب کمونیست ایران

برگی از تأریخ

برگی از تأریخ

تقدیم به خانواده سحر خدایاری، «دختر آبی»

تظاهرات مرم مبارز سنندج، در میدان ورزشی«امین»

نفرات تیم ملی فوتبال ایران و تیم منتخب فوتبال سنندج، در سال ۱۳۶۱

شمس الدین  امانتی

مدتهاست که مردم مبارز( بخصوص جوانان و دانش آموزان) در شهرهای کردستان آموخته اند که در شرایط خفقان و دیکتاتوری سیاه و بی پرده‌ رژیم اسلامی، چگونه مراسم فرمایشی و اجتماعات رسمی و مجاز دولتی را با اتکاء به نیروی توده ها به صحنۀ اعتراض و تهییج علیه رژیم مبدل سازند.

میدان ورزشی «امین» سنندج در روز ١۴ اردیبهشت ١٣۶١، صحنۀ با شکوهی از این گونه حرکات اعتراضی تودها مردم مبارز و انقلابی کردستان بود. در این روز مسابقه ای میان تیم ملی فوتبال ایران و تیم منتخب سنندج، به دعوت «محمود شیخ» یکی از عوامل رژیم اسلامی، و رئیس تربیت بدنی سنندج برگزار گردید.

میدان پر از جمعیت شده‌ بود، ساعت ۵ / ۴ بعد از ظهر مسابقه آغاز گردید و پس از مدتی از سکوی روبروی جایگاه شعار «کردستان پیروز است!» سرداده شد و به دنبال آن خروش شعار «خلق کرد می رزمد، ارتجاع می لرزد» توجه همه تماشاچیان را برانگیخت، این شعارها به سرعت توده گیرشد و صدای آن در سراسر میدان طنین انداز گردید تا آنجا که جریان مسابقه را تحت الشعاع قرار داد، پاسداران و پاسبانها و افراد ژاندارمری که به تعداد زیادی در داخل و اطراف استادیوم ورزشی پراکنده بودند با مشاهده این اوضاع گیج و سراسیمه شده بودند، بی هدف به هر طرف می دویدند و به همه حمله ور میشدند اما نمیدانستند چکار کنند و چگونه جلو این حرکت را بگیرند.

از ترس طغیان جمعیت زیادی که در حدود ٧٠٠٠ نفر زن و مرد در داخل و اطراف استادیوم و به دلیل حضور تیم هائی چون تیم ملی و تیم منتخب سنندج جرأت تیر اندازی بخود نمیدادند. دراین هنگام تعداد محدودی ازتوده ایها و اکثریتی ها که از ده نفر تجاوز نمی کردند می خواستند به نفع رژیم شعار دهند، اما صدایشان در میان غرش خشمگینانۀ مردم مبارز که شعارهای انقلابی را تکرار میکردند گم شد.

این شعارها عبارت بودند از «زنده‌ باد جنبش مقاومت خلق کرد، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، مرگ برپاسدار حامی سرمایه دار.» این شعارها تا آخر مسابقه به نوبت در میان شعارهای ورزشی و بخصوص شعار «کردستان پیروز است» تکرارمی شدند. با پایان یافتن مسابقه، جمعیت در چند قسمت با شعارهای پشتیبانی از جنبش مقاومت حلق کرد، به طرف درب های خروجی پیش می رفتند.

در مقابل جایگاه، بخشی از مردم که حدود ۵٠٠ نفر بودند با شور و هیجان فراوان شعار پشتیبانی از زندانیان سیاسی را سر داده‌ و از درب جنوبی بطرف محله چهار باغ خارج شدند و پس از یورش پاسداران در کوچه های این محله متفرق گردیدند. دسته دیگر با شعار پشتیبانی ازخانواده های تبعیدی سقز به طرف خیابان «اکباتان» روی آوردند. در این هنگام یک مزدور محلی بنام «مسعود» که قصد دستگیری جوانی را داشت با مقاومت مردم روبرو گردید و زیر لگد باران آنان به گریه و زاری افتاد.

کمی آن طرف تر جمعیت زیادی دور یک تاکسی را گرفته بودند و نمی گذاشتند پاسداران ٢ نفری را که دستگیر کرده بودند و داخل تاکسی نشانده‌ بودند، با خود ببرند. پاسداران  تهدید  میکردند اما جمعیت همچنان با اصرار خواستار آزادی دستگیر شدگان بودند و خواستۀ خود را همچنان شعار گویان تکرار میکردند. ولى با رسیدن دو ماشین تویوتا پراز پاسدار که کالیبر ۵٠ روی آن سوار بود تظاهر کنندگان متفرق شدند. در زد و خوردهای این روز علاوه بر مزدوران محلی، پاسداران، پاسبانهای و افراد ژاندارمری شرکت داشتند و با این همه نتوانستند جلو حرکات انقلابی تودۀ مردم را بگیرند بطوریکه مسابقه فوتبال کلآ تحت الشعاع تظاهرات و ابراز احساسات انقلابی مردم برعلیه رژیم قرارگرفت. حتی میهمانان غیر بومی و افراد تیم ملی فوتبال هم بیشتر از نتیجۀ مسابقه به نتیجه و انگیزه تظاهرات و محتوای شعارها علاقمند شده بودند.

یکی از آنان پاسداری را سئوال پیچ کرده بود و می خواست از جریاناتی که مشاهده‌ کرده بود سر در بیاورد، پاسدار میگفت اینها کو مه له هستند. باز می پرسد کو مه له این همه نفوذ دارد؟ پاسدار بادرماندگی از او دور شد. در جای دیگر یکی از بازیکنان تیم ملی تظاهر کننده ای را که توسط پاسدارها دستگیر شده بود به زور از دست آنها نجات داد. در مجموع همه ورزشکاران شرکت کننده دراین مسابقه تحت تأثیر جو و فضای اعتراضی پیش آمده قرار گرفته بودند. با مشاهدۀ احساسات انقلابی مردم سنندج در مورد اعتراضاتی که در این شهر اتفاق می افتد و همچنین مسئله جنبش انقلابی کردستان با شور و علاقه فراوان سؤال میکردند.

در این میان عده ای از زندانیان سیاسی نیز که توسط پاسداران به شدت حفاظت می شدند با دیدن مبارزات مردم با حالتی متعجب به جای تماشای مسابقه، مبهوت تماشای تظاهرات شده بودند. پاسداران ازترس مردم معترض به رژیم اسلامی، قبل از پایان مسابقه آنها را از صحنه خارج ساختند.

در شرایطی که دستگاههای سرکوبگر رژیم ضد انقلابی جمهوری اسلامی، جو خفقان و سرکوب را بر شهر سنندج حاکم کرده بود، خبر این تظاهرات پرشور بخصوص که به فاصلۀ چند روز پس از تظاهرات اول ماه‌ مه (روز جهانی کارگر) برپا شده بود در همه جای شهر منعکس شده و تأثیر ویژه ای بر ارتقاء روحیۀ انقلابی مرم برجای گذاشت، بطوریکه انعکاس آن در میان خانواده ها، محل کار و هر تجمع و کوچه و خیابانی تا چندین روز پس از آن نیز مورد بحث و اظهار نظرمردم قرار گرفت.

تلویزیون رژیم تنها قسمت کوچکی از فیلم مسابقه را پخش کرد و بخش اعظم آنرا بخاطر شعارها و احساسات انقلابی مردم حذف و سانسور کرد. این تظاهرات بار دیگر به خوبی بی پایه بودن ادعای رژیم را پیرامون حاکمیت خود بر شهرسنندج و آرام جلوه دادن فضای سیاسی این شهر را اثبات نمود.

به دلائل امنیتی درآن شرایط من نتوانستم نقش جمع خودمان و سایرین را در جریان برگزارى این مسابقات در گزارش درج کنم، (من هم یکی از گزارش دهندگان این مسابقه به تشکیلات مخفی کو مه له بودم) اما بعداز گذشت ۴۰ سال بازگو کردن آن امنیت کسی را به خطر نخواهد انداخت.

هنگامی که تیم فوتبال منتخب سنندج  قصد آمدن به داخل میدان جهت برگزاری مسابقه با تیم ملی را داشتند ١١پلاکارد که برروی آن عکس خمینی نصب شده بود را آماده‌ کرده‌ بودند که تیم سنندج به هنگام ورد به استادیوم آنرا با خود حمل کنند، هیچ کدام از فوتبالیستها  حاضر نبودند که پلاکاردها را دردست بگیرند، بدون پلاکارد به داخل زمین آمدند.

مأموران جمهوری اسلامی به زعم خود و جهت بهره برداری سیاسی ازاین دعوتها تمام سعی خود را براین داشتند که امنیت و آرامش را حتی با متوسل شدن به دروغ و وارونه جلوه دادن حقایق در مورد کردستان تبلیغ کنند٬ اما چون حقیقت چیز دیگری بود همیشه به عکس خود تبدیل میشد.

ما جهت آزادی آن تعدادی از تماشاچیان این مسابقه‌ از زندان، با «حاج مهدی اربابی» که در آن موقع رئیس کمیته «سعدآباد تهران» بود و به عنوان سرپرست تیم ملی فوتبا ل به سنندج آمده بود، دو بار صحبت کردم، ما به او گفتیم مردم سنندج جهت تشویق تیم ملی به استادیوم آمدند، اما ضمن کتک کاری، توسط مأمورین رژیم آنها را دستگیر و زندانی کردند، ایشان بار دوم قول داد تا همگی آنها را آزاد نکند سنندج را ترک ننماید٬ وی سعی خود را نموده و تعداد زیادی از زندانیان را آزاد کرده بود.

این کار ایشان و بازگو کردن این چند سطر به معنای دفاع از شخص نامبرده نیست بلکه بیان شیوه ای از مبارزه ما با رژیم بود که از عوامل آنها هم جهت آزادی زندانیان دستگیر شده و اهداف خود استفاده می کردیم.

مأمورین سپاه پاسداران، تیم ملی فوتبال را به محله «حاجی آباد» جهت دیدن آثار عملیات پیشمرگان کومه له و به زعم خود نوعی مظلوم نمائی، که کومه له چه بلائی بر سر آنها آورده، می برند. لازم به یادآوری است که در تأریخ ٢١/١/۶١ پیشمرگان کومه له و یک دسته از پیشمرگان سابق «پیکار» طی عملیات وسیع و متنوعی در بخشی از شهر سنندج (حاجى آباد) ضربه سخت و گیج کننده ای برپیکر مزدوران رژیم وارد کرده بودند.

در جریان برگزاری مسابقه فوتبال این دو تیم، ورزشکاران دختر و پسر همراه با مردم انقلابی و ورزش دوست شهر سنندج، با حضور خود در «میدان ورزشی امین»، شرکت فعال و چشمگیری داشتند.

در شرایط کنونی ضروری است تا ورزشکار دختر و پسر، همراه با زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب در اتحاد و همبستگی با مبارزات روزمره طبقه کارگر و در اعتراض به تفکیک بر مبنای جنسیت در همه عرصه ها و با آرزوی سرنگونی رژیم اسلامی، در ورزشگاه ها و در جریان مسابقات حضور یابند.

گرامی باد باد سحر خدایاری «دختر آبی».   ۲/ ۱۰/ ۲۰۱۹