حزب کمونیست ایران

مردمِ عراق، خواست و پاسُخ خود را دارند

شباهنگ راد

بیش از شانزده سال هیولای فقر، دربدری، بی‏خانمانی و آوارگی، کُشت و کَشتار و بمب‏گذاری، بر فضای خانه‏ها و جامعۀ عراق سنگینی می‏کند. می‏خواستند جامعۀ عراقِ بعد از بزیر کشیدن «صدام حسین» را، به جامعۀ آزاد و به جامعۀ محترم شمردن به حقوقِ میلیون‏ها کارگر و زحمت‏کش تبدیل سازند! می‏خواستند دمکراسی و آزادی را جایگزین سکوت، خفقاق و دیکتاتوری کنند!

دریغا! عراق از زمانِ لشکرکشی امپریالیسم امریکا، در همراهی و با همکاری دارودسته‏های ارتجاعی و مسلح‏اش، به زمینِ مسابقۀ دست‏درازی هر چه بیشترِ منابع طبیعی، و بویژه به زمینِ مسابقۀ تخریبِ زندگانی توده‏های ستم‏دیده و کودکان تبدیل شده است. تاکنون هزاران نفر کَشته شده‏اند؛ میلیون‏ها نفر خانه و کاشانۀشانرا از دست داده‏اند؛ هزاران کودک در اثر ناامنی مطلق، از رفتن به سر کلاس‏ها باز مانده‏اند و هزاران تن دیگر، در انتظار مرگ تدریجی و نداری‏اند.

قطعاً ظهورِ چنین موقعیت و اوضاعِ وخیمی، خواست مردمِ عراق نبُوده است؛ مردم مخالفِ فقر و از بین رفتنِ بی‏عدالتی‏ها، ناامنیِ جانی و مالی، دستگیری و شکنجه، و کُشت و کُشتار مخالفین و معترضین بُودند. در پرتو چنین انگیزه و اهدافی بُود که در مقابل نظامِ پیشین، به میدان آمدند؛ امّا متأسفانه نه تنها چرخۀ استثمار و سرکوبِ امپریالیستی، از حرکت باز نایستاده است بلکه با شتاب و در ابعادی دهشتناک‏تر، جامعه و مردمِ عراق را در کام خود بلعید.

در عراقِ زیر سلطۀ جنایت‏کاران، کار برای جوانِ تحصیل‏کرده نیست؛ فقر و گرانی بیداد می‏کند؛ فساد حکومتی – دولتی بالاست و سرمایه‏های ممللکت به تاراج رفته است؛ سلاح و دیگر ادواتِ نظامی و کُشنده، به چندین برابرِ جمعیت این‏کشور تبدیل و دسترسی بدان‏ها، بمراتب آسان‏تر از تهیۀ اقلام اولیۀ زندگی است. پُر واضح است که جامعۀ آلوده و برافروختۀ سیاسی و نداری، مولّد نارضایتی توده‏های دربند است که تظاهرات گستردۀ اخیر در شهرهای متفاوت عراق، از زمره نمونه‏های آن می‏باشد. به هررو جامعۀ عراق این‏بار و آن‏هم بطور قابل ملاحظه‏ای، ناظرِ اعتراضات مردمی‏ست؛ اعتراضاتی که دولت‏مردان و مدافعین قدرت‏های بزرگ جهانی را واداشته است تا اعلام کنند “ما صدای شما را شنیده‏ایم”.

از یک‏طرف دولت‏مردان صدای رسای اعتراضی مردم را شنیده‏اند و وعدۀ “بازساری دولت” و برخُورد با “اختلاس‏گران” را سر داده‏اند، و از طرف‏دیگر، با تمام قوا دارند جنبش و اعتراضات بحق آنانرا لت و پار می‏کنند. تابحال – و بنابه دم و دستگاه‏های تبلیغاتی‏شان در این چند روزه -، جانِ ده‏ها نفر را گرفته‏اند؛ صدها نفر را زخمی و هم‏چنین هزاران تن را دستگیر کرده‏اند تا مبادا، بنای جامعۀ دلبخواۀ قدرت‏مداران بین‏المللی و دیگر حافظان‏شان دچار لطمات جدی گردد. می‏دانند که خواست باطنی مردم، جابجایی عناصر و یا حکومت دست‏نشانده، با عناصر و حکومت وابستۀ دیگری نیست؛ می‏دانند که مخالفت مردم با نظام پیشین در ازیاد فقر، در استثمار بی‏رویه، در سرکوبِ بی‏رحمانه و بالاخره در تاراج ثروت‏های جامعه بُوده است. پس بنابه چنین ادله‏های روشنی، می‏توان گفت که خواست‏ها و پُرسش‏های درونیِ مردمِ عراق، در دالان‏های سیاسیِ قدرت‏مداران بین‏المللی و دیگر بازیگران وابستۀ منطقه، بی پاسُخ مانده است و بی‏د‏لیل هم نبُوده و نیست، که جامعۀ عراق، از همان روزهای آغازینِ بر سرِ کار گماری عناصر و دولتِ تازه، در هم ریخته‏تر و آشفته‏تر شده است.

بطور مثال تعرض به معیشت کارگران و زحمت‏کشان، گرانی سرسام‏آور اقلامِ اولیۀ زندگی و بدنباله بازسازی زندان‏های مخوفی هم‏چون “ابو غریب”، بیان‏گر تداوم برنامه و سیاست‏های امپریالیستی نظام پیشین در قبالِ مطالبات توده‏های ستم‏دیده است. براستی نه تنها عراق از شرِ جنایات و غارت‏گری‏های سودجویان و منفعت‏طلبان بدُور نشده است، بلکه به میدانِ جنگِ ارتجاعیِ دیگری تبدیل شده است که ماحصل آن، دارد به کیسۀ گشاد قدرت‏مداران بزرگ، دیگر دولت‏های منطقه و دستجات مسلح‏شان سرازیر می‏شود. پس مردم عوارض و ثمرۀ جنگ‏های ارتجاعی را با پوست و گوشت‏شان لمس کرده‏اند و دریافته‏اند که اوضاع و چرخۀ سیاستِ کنونی، در خدمت به منافع سرمایه‏داران بزرگ، و هم‏چنین در خدمت به جنگ‏طلبانِ ذیربط به دولت‏های امپریالیستی است. مگر می‏شود از قبلِ اشغال و سرکوب، بمب و بمبارانِ خانه و کاشانۀ قربانیان نظام سرمایه‏داری، جامعۀ مختص با خواست‏های مردمی را برقرار کرد؟ مگر می‏شود انتظاری بیش از آنچه که جانیان بشریت، در حق مردمِ عراق روا داشته‏اند را داشت؟ ده‏ها نمونه از جهان و بویژه از منطقۀ خاورمیانه می‏توان مثال زد و در ادامه نشان داد، که اشغال و لشکرکشی قدرت‏مداران بزرگ، مترادف با آزادی، و مترادف با تحققِ حقوقِ پایمال شدۀ کارگران و زحمت‏کشان نیست. از زمین و هوا و با توپ و تانک، و هم‏چنین با تجهیزات مدرنِ نظامی، کشورهایی هم‏چون عراق را اشغال کرده‏اند، تا نظم و ترتیب امپریالیستی را به روز کنند. قدرت‏مداران بین‏المللی بر آنند، تا با دسیسه چینی، با لشکرکشی، با گسیلِ ناوهای هواپیمابر به منطقۀ سرشار از منابع طبیعی، و نیز با فروش سلاح‏های مرگ‏بار، اقتصادِ زوار در رفتۀشانرا سر و سامان دهند.

علاوه بر این‏ها و براستی، سئوال این است که کدامین جنگ‏ها و اشغالِ امپریالیستی، به سود مردم تمام شده است؟ کدامین تعرضِ نظامی امپریالیستی، جامعۀ ناامن را به جامعۀ امن تبدیل کرده است؟ عراق را ناامن کرده‏اند و به منجلاب کامل کشانده‏اند تا سیاست‏های امپریالیستی‏شانرا پی گیرند. با این اوصاف و بر خلافِ ادعاهای این و یا آن سرکردۀ وابسته به طبقۀ سرمایه‏داری، لشکرکشی امپریالیسم امریکا و دیگر قدرت‏مداران بین‏المللی، در جواب به خواست، و در جهت پاسُخگوئی به نیازهای مردم نبُوده است؛ از همان آغاز آشکار شده است که اشغال و راه‏اندازی جنگ در عراق و دیگر کشورهایی هم‏چون افغانستان، لیبی، یمن و سوریه، چیزی جز تقسیم مجدد جهانِ سرمایه‏داری، و بویژه کنترل بهتر جنبش‏های اعتراضی و رادیکالِ کارگران، زحمت‏کشان، جوانان و دیگر توده‏های محروم نیست.

به هرحال بار دیگر خیزش‏های مردمی در عراق، گُر و شکل تازه‏ای گرفته است و مردم عراق، این‏بار به خیابان‏ها سرازیر و علیۀ بی‏عدالتی‏های موجود و فساد دولتی با حامیان و با ارگان‏های سرکوب نظام درگیر شده‏اند تا پرچمِ حکومت دل‏بخواۀ خود را، در سرتاسر جامعه بر افرازند. شعار “مرگ بر دولت و اشغال‏گران” و هم‏چنین مخالفتِ عملی و درگیری با دولت‏های ذینفع‏ای هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی، نشانه‏های خواست و نظر مردم، نسبت به حاکمان کنونی و نیز دیگر مداخله‏گران جانی و ذینفع است؛ دریافته‏اند که حضور، انگیزه و اهدافِ طرفین جنگ در عراق، بر سر تصاحب بیشترِ سرمایه‏های مملکت، و نیز شاخ و شانه کشیدن و گردن‏کشی به دولت‏ها و جناح‏های رقیب امپریالیستی‏ست؛ دریافته‏اند که در این‏نوعِ جنگ‏ها، منفعت و سودی ندارند و بعنوان سپرِ سیاست‏های امپریالیستی در منطقه به حساب آمده و می‏آیند.

به سُخن دیگر، منطقۀ خاورمیانه جدا از تمرکزِ منابع سرشارِ طبیعی، از پتانسیلِ و از ظرفیت مبارزاتی بسیار بالائی برخُوردار است و بی دلیل هم نیست که هر وقت تظاهرات و اعتراضات مردمی ابعادِ جمعی‏تری بخود می‏گیرد، دولت‏مردان با دستپاچگی و سرایسمه به میدان می‏آیند و ملتمسانه می‏گویند که صدای “انقلاب” را شنیده‏اند. “بهار عربی” و تظاهرات گسترده و بی‏انتهای کارگران، زحمت‏کشان، زنان و دیگر توده‏های محرومِ ایران، علیۀ بی‏عدالتی‏ها و سرکوب‏های پی‏درپی، در بطن خود دربرگیرندۀ امیدها و هم‏چنین نگرانی‏هاست. اینکه جنبش‏های اعتراضی علی‏رغم گستردگی رعب و وحشت امپریالیستی و جنگ‏های خانمانسور، سرزنده و با پویایی تمام، دارد به مقابله با نشانه‏های جهل، استثمار و سرکوب بر می‏خیزد، امیدوار کننده و ستایش‏انگیز است؛ بموازات آن‏ها هم – بدلیل فقدان سازمان کمونیستی در درون -، نگرانی‏هایی وجود دارد، مبنی بر اینکه، مبادا قدرت‏مداران بین‏المللی، بار دیگر عناصر و یا دارودسته‏های ارتجاعی‏شانرا به جنبش‏های اعتراضیِ مردمی و بویژه به جامعۀ عراق تحمیل کنند؛ مبادا اینکه لباس تازه‏ای بر تنِ عناصر وابسته بخود کنند و جنبش‏های واخواهی را از طرحِ مطالبات و از مسیر حقیقی‏شان منحرف سازند. چرا که عناصرئی هم‏چون «آیت‏الله سیستانی»، «مقتدی صدر» و دیگر جناح‏های مرتبط با استثمارگران و سرکوب‏گران، از آنِ مردم نیستند و در عمل نشان داده‏اند، که بازدارندۀ اعتراضات مردمی و بویژه سوپاپ اطمینان سیاست‏های امپریالیستی در منطقه و عراق به حساب آمده و می‏آیند. پس هرگونه دُوری از این عناصر و دیگر سُخنگویان و نمایندگان طبقۀ سرمایه‏داری، برابر با رشدِ خیزش‏های اعتراضی، و نیز برابر با افزودن رادیکالیزم‏شان می‏باشد.

خلاصه مسجل شده است که مردم خواست، حاملین و آلترناتیوهای خودشانرا دارند و هیچیک از عناصر و آلترناتیوهای امپریالیستی، منطبق با آرمانِ آنان نیست. پس توجه و تکیۀ عملی و هوشیارانه به این‏موضوعات، بنوبۀ خود مانع تحققِ سنایورهای امپریالیستی – و آن‏هم به شکل تازه‏تر – در عراق و بدنبال آن باعث خواهد گردید، تا جنبش‏های اعتراضی و آن‏هم با هدایتِ کمونیست‏های راستین، جامعه را از وجود اشغال‏گران، سودجویان و دیگر رسوبات امپریالیستی، لایروبی کند.

11 اکتبر 2019

19 مهر 1398