تظاهرات مردمی در بغداد و بیشتر شهرهای عراق همچنان ادامه دارد. هیآت حاکمه عراق برای مقابله با این وضعیت، همزمان دو زبان متفاوت را بکار میگیرد. اول تا آنجا که در توان دارد زبان زور و خشونت بر علیه مردم بیدفاع، دوم، زبان ریاکارانه و نرم که برای کشته شدگان و زخمی ها اشک تمساح می ریزد و وعده انجام اصلاحات می دهد.
کارنامه زبان اول رژیم عراق در برابر مردم معترض طی قیام دو ماه اخیر عبارت است از: هزاران زخمی و بیش از 250 کشته. خشونت نیروهای دولتی عراق در مقابل تظاهرکنندگانی که با دستهای خالی و مشت های گره کرده، سینه سپر کرده و حقوق پایمال شده خود را فریاد می زنند، حد و مرزی نمی شناسد. آنها مستقیما تظاهر کنندگان را به رگبار می بندند، از پشت بامها تک تیراندازان آموزش دیده حشد شعبی افراد معینی را هدف می گیرند. آخرین گزارشها به نقل از منابع بیمارستانی در بغداد حاکی از آن است که معترضین با نارنجک های، ظاهرا گاز اشک آور اما در واقع حاوی گازهای سمی کشنده، هدف قرار گرفته اند. مطابق تحقیقات سازمان عفو بین الملل حداقل 5 تن از کشته شدگان چند روز گذشته هدف اینگونه نارنجکها که گفته می شود در ایران تولید می شوند، قرار گرفته اند. در این زمینه تجارب جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراضات مردم مستقیما بوسیله فرماندهان سپاه پاسدران به نیروهای حشد شعبی آموزش داده می شود. خبرگزاری “رویترز” به نقل از یکی از منابع موثق خود گزارش داده است که در یکی از نیمه شبهای هفته گذشته، “قاسم سلیمانی” فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران با هلیکوپتر، خود را به یکی از جلسات رهبران دولت عراق، در منطقه سبز بغداد می رساند و به آنها از تجارب جمهوری اسلامی برای مقابله با تظاهرات مردم معترض سخن می گوید. اما با همه اینها می بینیم که زبان زور و کشتارهای سبعانه نتوانسته است مردم معترض را به عقب نشینی وادار سازد.
اما زبان دوم یعنی دروغ و ریا، وعده و وعید. در این زمینه روزی سیستانی از سرکوبهای خونین اظهار نگرانی میکند و همه را به آرامش دعوت می کند و تلویحا بخشی از خشونتها را به مردم معترض منتسب میکند. روزی دیگر این یا آن مسئول حزبی و دولتی از خود در مقابل سرکوبها سلب مسئولیت می کند و برای کشته ها و زخمی ها اشک تمساح می ریزد. اما در سطحی دیگر در همین زمینه دولت عراق اعلام کرده است که آماده است اصلاحاتی را در قانون اساسی در جهت پاسخگوئی به اعتراضات مردم به عمل آورد. به همین منظور از هم اکنون هیاتی هم مامور تهیه پیش نویس این تغییرات شده اند. بعلاوه به گفته برهم صالح رئیس جمهور، عادل عبدالمهدی نخست وزیر هم آماده است که از پست خود کناره گیری کند. هم زمان از انجام انتخابات زودرس و انجام اصلاحاتی در زمینه مبارزه با فساد و فراهم کردن فرصتهای شغلی برای جوانان و غیره سخن می گویند. اما می بینیم که این اقدامات هم کوچکترین کارائی در فرونشاندن قیام مردم را نداشته اند.
واقعیت این است که مردم قیام کننده در عراق اعتماد خود را به دستگاه رهبری این کشور کاملا از دست داده اند. نشانه های بوجود آمدن شکاف بین احزاب سیاسی سهیم در قدرت و مردم که به مرحله تعرضی کنونی رسیده است، را در انتخابات پارلمانی دو سال پیش هم بوضوح مشاهده کردیم. حدود هفتاد درصد واجدین شرکت آن انتخابات را تحریم کردند. آنها اکثریت خاموشی بودند که در آن دوره بی اعتمادی خود را به صندوق رای و در واقع به کل رژیم به شکل بایکوت انتخابات نشان دادند و امروز همان 70 درصد به همراه بقیه 30 درصدی که از توهم اعتماد به صندوق رای تحت کنترل این رژیم رها شده اند، به خیابانها آمده اند. البته به یاد داریم که در مورد آراء همین 30 درصد هم کار افشای تقلبهای گسترده به شمارش مجدد آراء و سوزاندن صندوقهای رای کشیده شد. سرانجام برای خروج از بحران به کمک کمسیون انتخابات که گویا “مستقل” هم بود، سروته قضیه را به هم آوردند. بی معنی تر از این نمی شود، که تصور بشود، قیام این مردم را با این تجربه و پیشینه، با وعده انجام انتخابات زودرس و وعده اصلاح قانون اساسی، میتوان فرونشاند. واقعیت عینی این است، مردمی که در آن دوره هم اعتمادی به صندوق رای نداشتند، اکنون جرات کرده اند که بر علیه دستگاه فاسد حاکم به خیابانها بریزند و در مقابله گلوله سینه سپر کنند و این دوره کاملا متفاوتی است.
در دوره بحرانچرا با وعده اصلاحات مردم در عراق آرام نمی گیرند؟
تظاهرات مردمی در بغداد و بیشتر شهرهای عراق همچنان ادامه دارد. هیآت حاکمه عراق برای مقابله با این وضعیت، همزمان دو زبان متفاوت را بکار میگیرد. اول تا آنجا که در توان دارد زبان زور و خشونت بر علیه مردم بیدفاع، دوم، زبان ریاکارانه و نرم که برای کشته شدگان و زخمی ها اشک تمساح می ریزد و وعده انجام اصلاحات می دهد.
کارنامه زبان اول رژیم عراق در برابر مردم معترض طی قیام دو ماه اخیر عبارت است از: هزاران زخمی و بیش از 250 کشته. خشونت نیروهای دولتی عراق در مقابل تظاهرکنندگانی که با دستهای خالی و مشت های گره کرده، سینه سپر کرده و حقوق پایمال شده خود را فریاد می زنند، حد و مرزی نمی شناسد. آنها مستقیما تظاهر کنندگان را به رگبار می بندند، از پشت بامها تک تیراندازان آموزش دیده حشد شعبی افراد معینی را هدف می گیرند. آخرین گزارشها به نقل از منابع بیمارستانی در بغداد حاکی از آن است که معترضین با نارنجک های، ظاهرا گاز اشک آور اما در واقع حاوی گازهای سمی کشنده، هدف قرار گرفته اند. مطابق تحقیقات سازمان عفو بین الملل حداقل 5 تن از کشته شدگان چند روز گذشته هدف اینگونه نارنجکها که گفته می شود در ایران تولید می شوند، قرار گرفته اند. در این زمینه تجارب جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراضات مردم مستقیما بوسیله فرماندهان سپاه پاسدران به نیروهای حشد شعبی آموزش داده می شود. خبرگزاری “رویترز” به نقل از یکی از منابع موثق خود گزارش داده است که در یکی از نیمه شبهای هفته گذشته، “قاسم سلیمانی” فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران با هلیکوپتر، خود را به یکی از جلسات رهبران دولت عراق، در منطقه سبز بغداد می رساند و به آنها از تجارب جمهوری اسلامی برای مقابله با تظاهرات مردم معترض سخن می گوید. اما با همه اینها می بینیم که زبان زور و کشتارهای سبعانه نتوانسته است مردم معترض را به عقب نشینی وادار سازد.
اما زبان دوم یعنی دروغ و ریا، وعده و وعید. در این زمینه روزی سیستانی از سرکوبهای خونین اظهار نگرانی میکند و همه را به آرامش دعوت می کند و تلویحا بخشی از خشونتها را به مردم معترض منتسب میکند. روزی دیگر این یا آن مسئول حزبی و دولتی از خود در مقابل سرکوبها سلب مسئولیت می کند و برای کشته ها و زخمی ها اشک تمساح می ریزد. اما در سطحی دیگر در همین زمینه دولت عراق اعلام کرده است که آماده است اصلاحاتی را در قانون اساسی در جهت پاسخگوئی به اعتراضات مردم به عمل آورد. به همین منظور از هم اکنون هیاتی هم مامور تهیه پیش نویس این تغییرات شده اند. بعلاوه به گفته برهم صالح رئیس جمهور، عادل عبدالمهدی نخست وزیر هم آماده است که از پست خود کناره گیری کند. هم زمان از انجام انتخابات زودرس و انجام اصلاحاتی در زمینه مبارزه با فساد و فراهم کردن فرصتهای شغلی برای جوانان و غیره سخن می گویند. اما می بینیم که این اقدامات هم کوچکترین کارائی در فرونشاندن قیام مردم را نداشته اند.
واقعیت این است که مردم قیام کننده در عراق اعتماد خود را به دستگاه رهبری این کشور کاملا از دست داده اند. نشانه های بوجود آمدن شکاف بین احزاب سیاسی سهیم در قدرت و مردم که به مرحله تعرضی کنونی رسیده است، را در انتخابات پارلمانی دو سال پیش هم بوضوح مشاهده کردیم. حدود هفتاد درصد واجدین شرکت آن انتخابات را تحریم کردند. آنها اکثریت خاموشی بودند که در آن دوره بی اعتمادی خود را به صندوق رای و در واقع به کل رژیم به شکل بایکوت انتخابات نشان دادند و امروز همان 70 درصد به همراه بقیه 30 درصدی که از توهم اعتماد به صندوق رای تحت کنترل این رژیم رها شده اند، به خیابانها آمده اند. البته به یاد داریم که در مورد آراء همین 30 درصد هم کار افشای تقلبهای گسترده به شمارش مجدد آراء و سوزاندن صندوقهای رای کشیده شد. سرانجام برای خروج از بحران به کمک کمسیون انتخابات که گویا “مستقل” هم بود، سروته قضیه را به هم آوردند. بی معنی تر از این نمی شود، که تصور بشود، قیام این مردم را با این تجربه و پیشینه، با وعده انجام انتخابات زودرس و وعده اصلاح قانون اساسی، میتوان فرونشاند. واقعیت عینی این است، مردمی که در آن دوره هم اعتمادی به صندوق رای نداشتند، اکنون جرات کرده اند که بر علیه دستگاه فاسد حاکم به خیابانها بریزند و در مقابله گلوله سینه سپر کنند و این دوره کاملا متفاوتی است.
در دوره بحرانهای سیاسی حاد، در شرایطی که اکثریت قاطع مردم با دستگاه حاکم بیگانه می شوند و در همان حال ترسشان از قدرت سرکوب رژیم هم می ریزد، در چنین شرایطی وعده و عید و بکار بردن زبان نرم نفعی به حال رژیم حاکم ندارد. در پائیز سال 1357 محمد رضا شاه خطاب به مردم قیام کننده ایران گفت: “صدای انقلاب شما را شنیدم” و وعده اصلاحات داد. اما غولی که رها شده بود، دیگر به قفس بر نمی گشت. در شرایطی که هنوز جامعه به یک دوره انقلابی قدم نگذاشته است، معمولا جنبش مطالباتی براه می افتد. مردم خواسته های اصلاحی معینی را مطرح می کنند و تلاش می کنند آنها را به رژیم حاکم تحمیل کنند. اما وقتی که شرایط سیاسی و اجتماعی تغییر می کند و پرونده قدرت سیاسی در سطح جامعه باز می شود، بدین معنی که مردم قیام کننده به سوی سرنگون کردن قدرت سیاسی حاکم خیز برمیدارند، در چنین شرایطی طرح مطالبات اصلاحی از همین رژیم، به مثابه ترمز کردن روند پیشروی انقلاب عمل می کند. خواسته هائی که روزی مردم تامین آنرا از رژیم حاکم می خواستند، اکنون در برنامه حداقل و حداکثر نیرو یا نیروهای وابسته به طبقات اجتماعی مختلف منعکس می شوند که خود را برای جانشینی این رژیم آماده می کنند.
در مورد اینکه سرنوشت قیام جاری در عراق به کجا خواهد انجامید، با قطعیت نمی توان سخن گفت، آنچه که بوضوح مشاهده می شود، ضعف سازمان و فقدان رهبری رادیکال و پیشرو است. اما در عین حال شرایط کنونی فرصتی است برای جبران این کمبودها در مدت زمانی کوتاه. کاری که در شرایط رکود سیاسی سالها زمان میبرد و گاهی حتی به نتیجه هم نمی رسد، در چنین دوره هائی که انسانهای با منافع و آرزوهای مشترک، عملا در موقعیت انتخاب قرار می گیرند، با سهولت بیشتری انجام پذیر است.
های سیاسی حاد، در شرایطی که اکثریت قاطع مردم با دستگاه حاکم بیگانه می شوند و در همان حال ترسشان از قدرت سرکوب رژیم هم می ریزد، در چنین شرایطی وعده و عید و بکار بردن زبان نرم نفعی به حال رژیم حاکم ندارد. در پائیز سال 1357 محمد رضا شاه خطاب به مردم قیام کننده ایران گفت: “صدای انقلاب شما را شنیدم” و وعده اصلاحات داد. اما غولی که رها شده بود، دیگر به قفس بر نمی گشت. در شرایطی که هنوز جامعه به یک دوره انقلابی قدم نگذاشته است، معمولا جنبش مطالباتی براه می افتد. مردم خواسته های اصلاحی معینی را مطرح می کنند و تلاش می کنند آنها را به رژیم حاکم تحمیل کنند. اما وقتی که شرایط سیاسی و اجتماعی تغییر می کند و پرونده قدرت سیاسی در سطح جامعه باز می شود، بدین معنی که مردم قیام کننده به سوی سرنگون کردن قدرت سیاسی حاکم خیز برمیدارند، در چنین شرایطی طرح مطالبات اصلاحی از همین رژیم، به مثابه ترمز کردن روند پیشروی انقلاب عمل می کند. خواسته هائی که روزی مردم تامین آنرا از رژیم حاکم می خواستند، اکنون در برنامه حداقل و حداکثر نیرو یا نیروهای وابسته به طبقات اجتماعی مختلف منعکس می شوند که خود را برای جانشینی این رژیم آماده می کنند.
در مورد اینکه سرنوشت قیام جاری در عراق به کجا خواهد انجامید، با قطعیت نمی توان سخن گفت، آنچه که بوضوح مشاهده می شود، ضعف سازمان و فقدان رهبری رادیکال و پیشرو است. اما در عین حال شرایط کنونی فرصتی است برای جبران این کمبودها در مدت زمانی کوتاه. کاری که در شرایط رکود سیاسی سالها زمان میبرد و گاهی حتی به نتیجه هم نمی رسد، در چنین دوره هائی که انسانهای با منافع و آرزوهای مشترک، عملا در موقعیت انتخاب قرار می گیرند، با سهولت بیشتری انجام پذیر است.