دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا سرانجام روز سه شنبه هشتم بهمن ماه ،بیست و هشتم ژانویه در یک نشست خبری مشترک با نتانیاهو از طرح صلح کاخ سفید برای خاورمیانه موسوم به ” معامله قرن ” رونمائی کرد. آنچه که تحت عنوان طرح صلح “خاورمیانه ” در این نشست خبری اعلام شد چیزی جز به رسمیت شناختن دست کم هفتاد سال اشغالگری یک رژیم نژاد پرست از جانب امپریالیسم آمریکا نبود. زمانیکه واژه ها مفهوم واقعی خود را از دست میدهند، چندان تعجب آور نخواهد بود که طرح رسمیت بخشیدن به بک اشغالگری و آواره سازی چندین میلیون از مردم فلسطین صلح خوانده شده واز آن به عنوان “معامله قرن ” نام برده شود. در اصل این به اصطلاح معامله قرن معامله ای بین دو رئیس دولت راسیست و نژاد پرست است که یکی گرفتار استیضاح در سنای آمریکاست و دیگری به جرم سه فقره فساد مالی باید راهی دادگاه شود. ترامپ البته حق دارد که در توضیح طرح خود از اصطلاح “برد – برد” صحبت به میان آورد و این البته ارتباطی به مناقشه تاریخی ملت فلسطین با رژیم اشغالگر ندارد. این “برد – برد” بیش از همه باید یار و یاور ترامپ و نتانیاهو در انتخابات پیشارو در این دو کشور باشد. نتانیاهو به این سند نیاز دارد تا راسیستی ترین بخشهای رأی دهندگان اسرائیلی را پشت سر خود به خط کند و ترامپ در دل هیاهو استیضاحش در سنای آمریکا نیاز به این دارد که ارتدکس ترین یهودیان ساکن آمریکا و سکتهای رادیکال مذهبی را به پای صندوق های رای در پائیز امسال بکشاند. نگاهی به مضمون طرح و همزمانی اعلام آن با وضعیت متزلزل ترامپ و نتانیاهو و جار وجنجالی که از روزهای پیش برایش براه انداخته بودند تنها و تنها میتواند در خدمت بیان اهداف این دوطرف قرار گیرد.
میدانیم که هنوز چند ماهی از خزیدن ترامپ به کاخ سفید نگذشته بود که او اعلام کرد در فکر پایان دادن به یک مناقشه تاریخی است که پیشینیان او نتوانسته اند راه حلی برای آن بیابند و از اینرو مشاور و دامادش “کوشنر” را مأمور تهیه این طرح نمود. در تمام این مدت و در جریان سفرهای کوشنر به خاورمیانه و رایزنیهای او و درز کردن برخی از خطوط اولیه این طرح برای کسانی که در چنبره سازش، فساد و به حراج گذاشتن منافع ملت فلسطین گرفتار نبودند ، آشکار بود که این کوه موش خواهد زائید و تازه این موش هم باید آخرین بازمانده تاریخ یک ملت را جویده و به دور افکند و چنین هم شد. ترامپ در معرفی “معامله قرن” که با کف زدنهای نتانیاهو همراه بود با سخاوتی بی نظیر هر آنچه را که خواسته دولت اشغالگر اسرائیل بود به او هدیه کرد. اورشلیم پایتخت تقسیم ناپذیر اسرائیل میماند، حاکمیت اسرائیل بر دره اردن و دیگر نقاط کرانه باختری و مرز شرقی اسرائیل و بلندیهای جولان به رسمیت شناخته میشود. به زبان دیگر به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر مناطقی که در جریان جنگ شش روزه 1967 تا کنون اشغال کرده و بخشهای وسیعی از شهرک ها یهودی نشین که با وجود مقاومت اهالی بومی و راندن آنان ساخته شده نیز به خاک اسرائیل ملحق خواهند شد. و بدین ترتیب باز گشت آوارگان فلسطینی به سرزمین آباء و اجدادیشان به طور کامل منتفی خواهد گردید و همین امر خود دست کم بر خلاف قطعنامه 194 شورای امنیت سازمان ملل است که حق بازگشت فلسطینیها به سرزمین خود را به رسمیت شناخته است.
ترامپ مدعی شد که “امروز اسرائیل قدم بزرگی برای صلح بر میدارد. این طرح پایه ای خواهد بود برای مذاکرات مستقیم بین مقامات اسرائیل وفلسطین.” گویا که در کمپ دیوید واسلو این دو مذاکرات مستقیم نداشته اند. ترامپ چهار سال به فلسطینیها فرصت داد که “مسیر صلح را انتخاب کرده و با اسرائیل مذاکره کنند و به شرطی که تروریسم را رد کنند . اویک طرح پنجاه میلیارد دلاری کمک برای فلسطینیها دارد که بتوانند زندگبشان را به پیش ببرند.” برای فلسطینیها هم ظاهرا پایتختی در حاشیه شرق اورشلیم درنظر گرفته شده است و اینکه فلسطین در کرانه باختری و شرق اورشلیم خود مختاری محدود و مشروط به دست خواهد آورد. خود مختاری محدود همان چیزی است که دولت فاسد محمود عباس در کرانه باختری از آن برخوردار است و آن چنان خود مختاری است که دولت اسرائیل به خود اجازه میدهد هر زمان آبادیهای یهودی نشین در این منطقه بوجود آورد و یا اینکه به بهانه وجود حماس خانه های مردم را در نوار غزه بر سرشان خراب کند.ترامپ در این سخنرانی مدعی شد که “فلسطینیها در یک چرخه خشونت افتاده اند و من کوشش کرده ام راهی برای حل مناقشه فلسطین واسرائیل پیدا کنم و او همه اینها را بیشرمانه کار بزرگی که برای فلسطینیها انجام میدهد” قلمداد کرد. و برای اینکه فلسطینیها بفهمند که او چه کار های بزرگی کرده است به کارهایش در مورد اسرائیل اشاره کرده وگفت ” همه میدانند که من کارهای بزرگی برای اسرائیل انجام دادم .سفارت آمریکا را به بیت المقدس منتقل کردم وبلندیهای جولان را برای اسرائیل به رسمیت شناختم و از توافق هسته ای با ایران خارج شدم ” و آنگاه بیشرمانه مدعی شد که “من باید کار بزرگی هم برای فلسطین انجام دهم و قدم بزرگی برای آنهاست که کشور خودشان را داشته باشند و این میتواند آخرین شانس آنها باشد.”
نتانیاهو هم با خرسندی تمام خطاب به ترامپ گفت ” آقای رئیس جمهور شما حق حاکمیت اسرائیل را در کل مناطقی که یهودیها آنجا هستند به رسمیت شناختید و دیگر آنجا سرزمین اشغالی نیست.” او اضافه کرد که “هیجدهم ژانویه 2020 در تاریخ میماند چرا که شما حق حاکمیت اسرائیل را در مناطقی که برای امنیت ما حیاتی است برسمیت شناختید.” بدین طریق معلوم شد که “معامله قرن” چیزی جز تأئید رسمی یک اشغالگری و چیزی جز به هیچ شمردن حق حیات یک ملت نیست که بیش از نیم قرن از خانه وکاشانه خود رانده شده است. با وجود این تردیدی نباید داشت که مقاومت یک ملت برای حق حیات را نمیتوان از رهگذر اینگونه طرحها و و سیاستهای نژاد پرستانه در هم شکست. ترامپ و نتانیاهو خواهند رفت ولی حماسه مقاومت مردم فلسطین در رگ و گوشت نسلهای آینده ماندگار خواهد بود.