حزب کمونیست ایران

کارناوال سیاسی انتصابات، تحت عنوان انتخابات

شباهنگ راد

نظامِ حمهوری اسلامی در تدارک یازدهمین دُورۀ “انتخابات” مجلس شورای اسلامی و میاندُوره ایِ پنجمین مجلس خبرگان است. از یک‏سو جامعه بدلیل سیاست‏های ویران‏ساز اقتصادی، سیاسی، اجتماعی در حال ترکیدن است و از سوی‏دیگر سران حکومت، در پی نمایش سیاسی ای هم‏چون برگزاری انتخاب نمایندگان “مردم”اند؛ نمایندگانی که پیشاپیش از فیلتر و از ارگان‏های بالا رتبۀ نظام جمهوری اسلامی عبور کرده و موظف به صف شدن در تقابل با مطالبات بدیهی میلیون‏ها کارگر، زحمت‏کش، زنان، جوانان و دیگر قربانیان نظام امپریالیستی اند.

به طور قطع جامعۀ ایران را نمی‏شود با مبانی که سردمداران رژیم جمهوری اسلامی تعریف کرده اند، بعنوان جامعۀ متعهد به آزادی، و جامعۀ برسمیت شناختن حق و حقوقِ پایه ای سازندگان اصلی آن به حساب آورد. تعرض به معیشتِ میلیون‏ها انسان رنجدیده بی اندازه و ناتمام است؛ بیکاری بیداد می‏کند؛ زنان از انتخاب پوشش و تحصیلی بدُورند؛ هزاران کودک بدلیل نداری والدین‏شان از رفتن به سر کلاس‏ها باز مانده و هزاران تن دیگر به کودکان کار خیابانی تبدیل شده اند؛ فارغ التحصیلان سرگردان و فاقد آیندۀ روشن اند و بالاخره سران حکومت تابحال هزاران کمونیست، مبارز، مخالف و دیگر قربانیان نظام امپریالیستی را از دم تیغ گذرانده اند. از اینرو، کاربُردِ واژۀ انتخابات در جوامعی هم‏چون جامعۀ خشن و هار ایران، بی‏معنی و فاقد اعتبار است؛ به سُخره گرفتن حقوقِ میلیون‏ها انسانِ دردمندی است که در زیر سلطه و سیاست‏های استثمار و سرکوب‏گرانۀ حکومت‏مداران و دولت‏مردان ایران، زندگی‏شان ضایع شده است. پس چگونه می‏توان سُخن از برگزاری انتخابات مردمی بمیان آورد، در حالیکه سردمداران رژیم جمهوری اسلامی، تابحال جانِ هزاران انسان بی‏گناه را گرفته اند و هزاران تن دیگر، در اثر طرح بدیهی ترین مطالبات‏شان در سیاه‏چال‏های خوفناک، زندانی اند؟ چگونه می‏توان حرف از انتخاباتِ مردمی زد، و در عین‏حال از زمره سازماندۀ تعرض به نارضایتیِ مردم بُود؟

بنابه هزاران دلائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نظام جمهوری اسلامی، نظام مبتنی بر پاسُخگوئی به نیازهای اولیۀ جامعه، و نیز نظامِ مبتنی بر رفع نگرانی‏ها و مشکلات مردم نیست. از آغاز و تاکنون کارنامۀ نظام، بهمراه همۀ منتخبین “مردم”، بر روی میز جامعه قرار گرفته است و یکایک بنیانگذاران و کارگزاران آن، به سهم و در قد و قوارۀ خود، در تخریبِ و در کُشت و کُشتار مردم، جوانان و دیگر توده های ستم‏دیده سهیم اند. مگر بی‏دلیل است که مردم، دلِ، خوشی از نمایندگان نظام و قوات متفاوتِ آن ندارند؟ متعاقباً مگر بی‏دلیل است که اکثریت قریب به اتفاق آحادِ جامعه، انتخابات هدایت شده از سوی نظام را نه انتخابات، بساکه انتصابات به حساب می‏آورند؟ نظام بهمراه قوات متفاوت اش، پایه گذار استثمارِ وحشیانه و تعرض به مردم است. به طور نمونه از تصویب قوانین ضد کارگری و بالا بُردن اقلام اولیۀ زندگی توسط نمایندگان مجلس (قوۀ مقننه) گرفته، تا حملۀ رئیس دولت (قوۀ مجریه) به اعتراضات پایه ای توده ها، و بالاخره صدُور احکام غیر انسانی، اعدام و محکومیتِ کمونیست‏ها، مبارزین و مخالفین و دیگر محرومان توسط دم و دستگاه های سرکوب (قوۀ قضائیه)، حکایت از اوضاع جامعه ای دارد که سران نظام جمهوری اسلامی مولّد و مبلغ آنند. براستی که قوات متفاوت نظام در امتداد قوانین نوشته شدۀ طبقۀ سرمایه داری، سنگ تمام گذاشته اند و بدنباله هدفِ همۀ آن‏ها، بمیدان کشاندن مردم در کارناوال سیاسیِ منتصب به حکومت‏مداران و دولت‏مردان اند. مردم از دست نظام ذله اند و  طناب و فضای سیاسی جامعه روز به روز سفت‏تر و تنگ‏تر می‏شود و در همانحال”رهبر” نظام دارد می‏گوید: “ایران یکی از دمکرات‏ترین کشورها در حوزۀ برگزاری انتخابات است”.

“دُرست” می‏گوید، دمکرات‏ترین نظامی که در آبانماه امسال، جانِ بیش از 1500 جوان و تودۀ معترض به وضعیت ناهنجارِ حاکم بر جامعه را گرفته است، و هزاران تن دیگر دارند در زیر شکنجه های وحشیانۀ جلادان با مرگ دست و پنجه نرم می‏کنند. “دُرست می‏گوید بعد از چهل سال نظامِ “دمکرات”، در فکر ساختن زندان‏های تازه تر و خرید ابزار و آلات سرکوب و شکنجه بمنظور مقابله با جنبش‏های اعتراضی و تسلیم زندانیان سیاسی و قربانیان نظام امپریالیستی است. “دُرست می‏گوید و “دمکرات‏ترین” نظامی که برای خودی‏های اش هم، شاخ و شانه می‏کشد و فاقد تحملِ لازمه در درونِ بالائی‏هاست.

جدا از گنده گوئی‏های “رهبرِ” نظام، واقعیت این است که دو سوی پُر تنش و متضاد جامعه – یعنی بین بالائی‏ها و پائینی‏ها – را می‏شود به عینه در حوزه ها و در میادین متفاوت طبقاتی دید. کسی بغیر از خودی‏هاشان با نظام نیست و در این‏میان سران حکومت با حُقه بازی تمام در تلاش اند، تا بمانندِ دُوره های پیشین و آن‏هم بظاهر، بنام و با رأی مردم، فرمِ تازه تری به نظام دهند؛ به دنبال انتخابِ وفادارترین عنصرُ شرایطِ بعد از تظاهرات گُستردۀ دیماه و آبانماه اند. این‏دُوره را بعنوان آزمونی بزرگ برای گذر از دو واقعۀ سیاسی – اجتماعی درونِ جامعه تعبییر کرده و کاملاً پی بُرده اند که این انتخابات مردم و نظامِ بناشده بر میلیون‏ها انسان رنجدیده نیست. بویژه و در چند سال اخیر فهمیده اند که مردم با کلیت نظام تعیین و تکلیف سیاسی – عملی کرده اند و خواهان بر چیدن بساط شوهایی هم‏چون انتصابات نظام اند. مخالفت‏های بی‏وقفۀ دسته جمعی در خیابان‏ها، اعتراضات و اعتصابات پی در پی کارگران، زنان، جوانان و دیگر ستم‏دیدگان نسبت به بی‏حقوقی، تبعیضات جنسیتی، بیکاری، بی‏عدالتی، نداری و فقر، نمادِ افکار جامعه ای است که نظام جمهوری اسلامی، مسبب و بانی آن‏ها می‏باشد.

در بستر چنین اعمال جنایت‏باری است که پایگاه و پشتوانۀ اجتماعی نظامِ جمهوری اسلامی گام بگام با ریزشِ گُسترده ای روبرو شده و به خیر و برکت دم و دستگاه‏های سرکوب‏گر خود بر سر کار مانده است. نظام جمهوری اسلامی بمانند دیگر دولت‏های سرمایه داری، مدافع و حامی یک درصدی جامعه است و نود و نُه درصد آن، در تخالف با آنند. نمونۀ بارز این فرضیه را می‏شود، در به صف شدن توده های محروم و جوانان صدها شهر و آن‏هم در ابعادی غیر قابل تصور، در یکی دو سال اخیر دید. به چه زبانی مردم و جوانان باید بگویند که برگزاری مناسک مذهبی و کارناوال سیاسی ای هم‏چون انتصابات، از جمله انتخابِ خودی‏های نظام است و ربطی به مراسم و به انتخابات حقیقی مردم ندارد؛ به چه زبانی باید بگویند که از دلِ صندوق‏های سازمانداده شدۀ نظام، مدافعین سازندگان اصلی جامعه بیرون نخواهند آمد و همه – و بمانند دُوره های پیشین -، کار و بارشان تعرض به معیشت مردم، و هم‏چنین حفظ و حراست از نظام جمهوری اسلامی است. بی‏جهت نیست که حکومت‏مداران و دولت‏مردان نظام، دست در دست هم و با اتخاذ شیوه های رذیلانه، قصد کشاندن مردم به پای صندوق‏های “انتخاباتی” پیشارو را دارند. در همین رابطه سر دستۀ نظام «خامنه ای» طبق معمول و با دغل‏بازی سیاسی گفته است: “حتی اگر کسی از من خوش اش نمی‏آید، پای صندوق رأی بیآید”. و یا اینکه رئیس قوۀ مجریه و محبوب نظام یعنی«روحانی» هم، که سابقۀ گسیل نیروهای سرکوب‏گر به اعتراضات مردمی را دارد، شیادانه می‏گوید: “اگر می‏خواهیم جامعۀ ایران از معضلات و بُحران‏های داخلی و بین المللی اش رهایی پیدا کند، تنها راهش برگزاری یک انتخابات پُرشور است که آن نیر متضمن یک انتخابات آزاد و رقابتی با حضور سلیقه ها و گرایش‏های مختلف است”.

مُضحک است. یکی مردم را دعوت به پای صندوق‏های سازمانداده شدۀ حکومتی می‏کند و دیگری و آن‏هم در چهارچوبۀ جنگ و جدل‏های درونی نظام، دارد از برگزاری انتخابات “آزاد”، “پُرشور”، “رقابتی” و آن‏هم با  “حضور سلیقه ها و گرایش‏های مختلف”، حرف بمیان می‏آورد!! براستی مُضحک است و کسانی دارند از حقوق مردم و از آزادی‏های سیاسی و انتخاباتی سُخن می‏گویند که کارکرد چهار دهۀشان، مملو از جنگ و جنایت، قساوت و بی‏رحمی به درخواست‏های ابتدائی سیاسی – اجتماعی، و نیز نابودی زندگی هزاران کودک، زن و مرد و جوان است؛ کسانی دارند از آزادیِ سُخن، رأی مردم و نیز از رقابت آزاد و سلیقه های گوناگون حرف می‏زنند که قلم‏ها و زبان‏های آزادی‏خواهان و مخالفین را شکسته و بریده اند؛ کارگران را بدلیل درخواست حقوق‏های معوقۀشان و در ملاءعام به شلاق بستند؛ به خواسته ‏های پایه ای انسانی هم‏چون پوشش تعرض کرده اند تا مبادا چرخ دنده های فرسودۀ نظام وابستۀ جمهوری اسلامی، در دست اندازهای جنبش‏های اعتراضی گیر کند. بر خلاف اراجیف این سرکرده و یا کارگزار نظام، هدف از انتصاباتِ این‏دُورۀ مجلس شورای اسلامی و خبرگان، برای طولِ عمرِ بیشتر نظامِ سراپا جنایت است؛ انتصاب “زبدگان” نظام برای دُورۀ آتی است و بی‏گمان در تضاد با انتخاب و گزیدگان مردم قرار دارد.

نظام بیش از چهل سال به یُمن دم و دستگاه های سرکوب، جهل و خرافات، کارگزاران خود را به خُورد جامعه و به مردم داده است؛ به مدت چهل سال ده ها افراد دست‏چین شدۀ خود را از فیلترهای متفاوت گذراند و هر دُوره عناصرِ متعهدتر را از صندوق‏های رأی گیری به بیرون کشید؛ به مدت چهل سال هم است که نمایندگان متفاوت نظام، هم‏سو با دیگر نهادهای حکومتی – دولتی، نقشۀ نابودیِ زندگی مردم، نقشۀ به تاراج بُردن اموال عمومی و نیز نقشۀ گُستردگی سرکوب، بگیر و به بندهای بی رویه و کُشت و کُشتار مردم و جوانان را سازمان داده اند. پس همۀ کارگزاران نظام با هر اختلاف و سلیقه ای، در حفظ و در بردوامی نظام جمهوری اسلامی ذینفع اند و در این بین هیچیک از نمایندگان پیشین مجلس و یا آتی، منفعت و یا سیاست‏های‏شان هم‏طراز با منفعت و سیاست‏های میلیون‏ها انسان دردمند نبُوده و نخواهد بُود. جنگ و جدال شان در درون مجلس صرفا و صرفا، میدانی برای پس زدن جناح‏های رقیب، و بویژه میدانی برای خوش‏خدمتی و اجرای مطلوب‏تر قانون اساسیِ نظام جمهوری اسلامی است؛ قانونی که ساختمان آن در تخالفت با منفعت مردم بنا شده و تضمین و تأمین کنندۀ منافع طبقۀ سرمایه داری وابستۀ حاکم بر ایران است. معین است که طبقۀ سرمایه داری و تمامی عناصر وابسته، سُخنگو و بازگوکنندۀ خواسته ‏ها و امیال توده های محروم و رنجدیده نیستند؛ معین است که عملاً در تقابل و در تضاد با نظامِ محترم شمردن به حقوق دردمندان و سازندگان اصلی جامعه قرار دارند. سابقۀ رفتاری و کرداری یکایک آنان، پیرامونِ طرح مطالبات توده ای، سندی بر ادعاهای دروغین شان، نسبت به محترم شمردن به خواسته های پایه ای میلیون‏ها کارگر، زحمت‏کش و تودۀ دردمند و کودکان است. همۀ آنان سازماندهندگان تعرض به معیشت مردم اند و همۀ آنان در عمل نشان داده اند که نه منتخب و برگزیدگان مردم، بساکه منتصبین و “زبدگان” نظام اند. از اینرو و بر خلافِ انتصابات پیشارو نظام، مردم نظر و نمایندگان خود را دارند و بی‏تردید انتخاب و برگزیدگان آنان، با مرگ نظام جمهوری اسلامی – و آن‏هم با همۀ “زبدگان‏شان” -، گره خُورده است؛ انتخابات و برگزیدگانی که در فضائی آزاد و دمکراتیک برگزار، و بدُور از تقلب و دغل بازی‏های سیاسی طبقۀ سرمایه داری، از درون صندوق‏های رأی گیری بیرون خواهند آمد.

15 فوریه 2020

26 بهمن 1398