دور جدید اعتصابات کارگران هفت تپه از روز دوشنبه بیست وششم خرداد، پانزدهم ماه ژوئن آغاز شده است. اگر چه از روزها و هفته های قبل کارگران بارها و بارها خواهان تحقق مطالبات خود شده و در این یا آن بخش از شرکت تجمعاتی را سازمان داده بودند ولی از روز دوشنبه شاغلین تمام بخشهای شرکت دست از کار کشیدند. اکنون نیز همانند دوره های گذشته، کارگران هفت تپه لیستی از مطالبات خود را مطرح کرده اند. آنان به پرداخت نشدن دستمزدهای خود از فروردین ماه امسال، عدم تمدید دفترچه بیمه های تأمین اجتماعی و درمانی و بلاتکلیفی امنیت شغلی اعتراض داشته و خواهان برچیده شدن بخش خصوصی، بازگشت به کار اسماعیل بخشی، محمد حنیفر، ایمان خضری و سالار بیژنی،پرداخت مطالبات بازنشستگان و رانندگان ماشینهای استجاری شرکت ،عقد قرارداد کاری با کارگران نی بر که بیکار شده اند و دائمی کردن قراردادهای این بخش از کارگران هستند. نگاهی به ریز این مطالبات روشن میسازد که چرا بالغ بر پنج هزار نفر از همه بخشهای شرکت دست از کار کشیده و در این اعتصاب حضور یافته اند. آن امری که این کارگران را درست در شرایط شیوع ویروس مرگبار کرونا، خطرات ناشی از آن برای سلامتی شان و بیکفایتی رژیم در کنترل و مهار آن به اعتصاب و تجمع کشانده است ، همان جمله ای است که بارها و بارها از زبان کارگران فریاد زده شده است : ” کارگر هفت تپه ایم ، گرسنه ایم ، گرسنه ایم ” اما این بار این گرسنگی در دل تلاشی کامل اقتصادی و رانده شدن میلیونها نفر دیگر به فقر مطلق چهره آشکارتری به خود میگیرد. این بار این گرسنگی در جریان برملا شدن اختلاس میلیاردی مدیر عامل و مقامات دولتی و در شرایطی تحمیل میشود که در طول نه جلسه تاکنونی دادگاه کارفرمای اختلاسگر هفت تپه، هیچ گونه اشاره ای به مطالبات کارگران از سوی دادگاه نشده است که گویا این کارگران هفت تپه نبودند که در میدان بازی کارفرمایای خصوصی و دولتی و در میدان چپاول دارائیهای هفت تپه قربانی شدند.
این کارگران نمیتوانند فراموش کنند که چگونه نمایندگان شجاع آنان و مدافعانشان به علت طرح مطالبات کارگران و افشاء اختلاسگران، به بند کشیده شده و شکنجه شدند و اکنون با چشم ناباور خود می بینند که اسد بیگی همین مدیر عامل اختلاسگر به قید وثیقه آزاد میگردد. این کارگران به درستی درک میکنند که چه ارتباط تنگاتنگی بین سرمایه داران و ارگانهای دولت سرمایه داری موجود است. کارگران هفت تپه یادشان نرفته است که در جریان اعتصاب پرشکوه سال گذشته خود چگونه سرمایه داران و دولتشان همه ترفندها را برای سرکوب و شکاف انداختن در میان آنان و بالاخره به شکست کشاندن اعتصاب آنان بکار بردند. کارگران هفت تپه یادشان نرفته است که چگونه کارگران فولاد اهواز، هپکو اراک، سندیکای واحد و تشکلهای بازنشستگان و دانشجویان در جریان بگیر و ببند های حکومتی در کنارشان ایستاده اند، و درست با توجه به همین تجارب است که سندیکای هفت تپه در 30 ام خرداد در پنجمین روز اعتصاب با انتشار فراخوانی هم به ترفندهای رژیم اشاره میکند و هم خواهان پشتیبانی هم طبقه ای های خود میشود. سندیکای هفت تپه به درست در این فراخوان ذکر میکند که “مثل گذشته همه روشها برای درهم شکستن حق خواهی کارگران را به کار بسته اند، مدیریت در محل غایب است تا طرف حساب مطالبات کارگران نباشد، مسئولین خود را به ندیدن و نشنیدن زده اند، در برخی از خبرگزاریهای رسمی برای ناامید کردن و پراکنده کردن کارگران، خبرهای جعلی مبنی بر تعطیلی شرکت نیشکر هفت تپه پخش کرده اند” .سندیکا در ادامه فراخوان خود ذکر میکند که” صدای هفت تپه و مطالباتش فراتر از صدای کارگران آن است،صدای هم سرنوشتان، فرودستان، زحمتکشان و ستمدیدگان این کشور است که نان را از سفره های خالی شان ربوده اند و ثمره نیروی کارشان را نپرداخته و سرمایه هایشان را به غارت برده اند. هیچ نبردی را هیچ بخش از مطالبه گران طبقه ما به تنهائی نمیتوانند به پیروزی برسانند، اگر حمایت همه جانبه هم طبقه ایها را و همسوئی گسترده رسانه های آنان را همزمان با خود نداشته باشند.” و این چه همزمانی فراموش نشدنی است که سال گذشته نیز درست در پنجمین روز اعتصاب کارگران هفت تپه، سندیکا پیامی با همین مضمون انتشار داده بود.
واقعیت این است که کارگران هفت تپه به یمن مبارزات شجاعانه و طرح مطالبات رادیکال به یکی از پیشروترین بخش جنبش کارگری ایران تبدیل شده اند. آنان در جریان اعتصاب بیست و هشت روزه سال گذشته خود با شرکت خانواده هایشان در واقع تمام آحاد طبقه را به حضوری پرشکوه در خیابان کشاندند. زمانیکه آنان در دل تمام تعرضات کارفرما و ارگانهای سرکوبش شعار ” کار ، نان ، آزادی ، اداره شورائی” را سردادند، شاید تصور اینکه این شعار به حلقه اتصال همه جنبشهای اعتراضی تبدیل شود، سخت بود. هر چند آنان هزینه سنگینی برای اعتصابات پر شکوه خود پرداختند، ولی آنچه را که آنان در جریان آن اعتصاب آموختند، گنجینه ای گرانبها برای خود آنان و هم طبقه ایهایشان گردید. نباید از نگاه کارگران هفت تپه پنهان بماند که در این دوره هم دولت، هم مدیران گماشته شده و هم ارگانهای سرکوب، کوشش خواهند کرد که اعتصاب آغاز شده را به شکست بکشانند . اینجا هم مهمترین رمز پیشروی و پیروزی کارگران هفت تپه در پایداری بر مطالبات وحفظ یکپارچگی خواهد بود.
اکنون یکبار دیگر سرنوشت کارگران هفت تپه به استقامت و اراده و همزمان هشیاری آنان گره خورده است. در شرایطی که هم خطر سرکوب و هم خطر به بیراهه بردن مبارزات کارگران هفت تپه موجود است، یکبار دیگر باید صف متحدی را که کارگران هپکو، آذرآب و واگن سازی پارس در دفاع از کارگران هفت تپه در جریان اعتصاب سال گذشته تشکیل دادند، این بار نیز با همان صف متحد به یاری هم طبقه ای های خود در هفت تپه بشتابند. لحظه ای هم نباید فراموش کرد، پیروزی کارگران هفت تپه پیروزی همه جنبش کارگری ایران است.