در آستانه شصت و هفتمین سالگرد شانزدهم آذر قرار گرفته ایم و این نه تنها یادآور یک روز درخشان تاریخی برای جنبش دانشجوئی است بلکه همه این سالها، تاریخ سوخت و سازهای یک جنبش اجتماعی است که خود را وظیفهمند جهت دخالت در کشمکش های سیاسی و طبقاتی، در جنگ و جدال بین انقلاب و ضد انقلاب و در چالشهای گفتمانهای سیاسی و فکری بین رادیکالیسم و رفرمیسم دانسته است. اگر دربیست و هشت مرداد سال ۱۳۳۲ در مقابله با رژیم کودتا دست به مقاومت زده و قربانی میدهد، همین نقش را در زمان تعرض ضدانقلاب برآمده از انقلاب ۱۳۵۷ تحت عنوان “انقلاب فرهنگی” به سنگر دانشگاه نیز بازی میکند. تسخیر این سنگر اما هیچوقت نتوانست سنت مبارزهجویانه و گرایش به چپ این جنبش را نابود سازد. دیدیم که در سال ۱۳۷۸ و در دل تسلط گفتمان اصلاح طلبان حکومتی یکبار دیگر دانشجویان نرده های فولادین دانشگاهها را شکافته و به خیابان آمدند. سرکوب خونین خیزش دانشجویان و همآوائی هر دو جناح رژیم در این سرکوب، خود زمینه ساز عقب راندن بازوهای باندهای رژیم و بسته شدن نطفه های عروج مجدد سنت های انقلابی در جنبش دانشجویی گردید. این تحول نشان دادکه ضرورت مقابله با خصوصی سازی و کالائی کردن آموزش عالی، درهم شکستن فضای امنیتی حاکم بر دانشگاهها و مقابله با تفکیک جنسیتی، تنها میتواند با بازگشت به سنتهای انقلابی دانشجویان پاسخ خود را بگیرد. این بازگشت را به روشنی هم در زیر پوست دانشگاهها و هم حضور دانشجویان در مراسم های هشت مارس و اول ماه مه آن سالها میتوان دید.
تاریخ اما در دیماه ۹۶ ورق خورد و آن امری که در سالهای بعد از سرکوب ۷۸ در دل دانشگاه نطفه بسته بود، اینبار با طنین نیرومند فریاد “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا ” پایان سلطه گفتمان اصلاح طلبان حکومتی را اعلام کرد. این البته تنها بیان یک گسست از گفتمانهای حاکم نبود، بلکه بیانگرآن بود که دانشگاه مجددا خود را به جنبش های رادیکال اجتماعی پیوند داده و به آن سوئی حرکت میکند که باید به مثابه یک جنبش رادیکال اجتماعی نقش خود را در مادیت بخشیدن به یک افق انقلابی و فرای نظم حاکم بازی کند. اکنون دیگر دانشجویان از مقاومت و ایستادگی جامعه در دیماه نود و شش و آبان نود و هشت نیرو میگرفتند. آنان به پژواک فریاد اعتراض کارگران هفت تپه، فولاد اهوار، هپکو و آذرآب و به پژواک فریاد همه آنانی که در دل فقر و فلاکت حاکم به قعر جامعه پرتاب شده بودند، تبدیل گردیدند.
جنبش دانشجوئی، کشتار آبان ۹۸ را تجربه کرد و خود بخشی از قربانیان این کشتار وحشیانه بود. بی جهت نبود که همان زمان در فاصله روزهای این جنایت هولناک و شانزدهم آذر عمیقترین رابطه خود را با مردم بیان داشتند. آنان بر پرچم های خود نوشتند که : “مایقین داریم که بار دیگر مشتهای گره کرده مان علیه کشتار خونین معترضین خیابان، بازداشت رفیقانمان و تداوم سلطه ستم و استثمار است که دانشگاه را به طنین صدای رهائی و برابری بدل خواهد ساخت”.
بدون تردیدمراسم های شانزدهم آذر امسال در شرایط متفاوت تری برگزار میشوند. نه تنها جنبش دادخواهی علیه جنایات رژیم در رویارویی با خیزش آبان در سایه بحران کرونا به حاشیه رانده شده، نه تنها ویروس کرونا در نتیجه درماندگی حاکمان سرمایه همه روزه قربانیان بیشتری را در چنگال خود فرو برده است، بلکه هم زمان در هفته های اخیر موج گسترده ای از سرکوب اعتصابات و اعتراضات کارگری، دستگیری و به بند کشیدن فعالین اجتماعی به راه افتاده است. اگر در آبانماه امسال همه این شرایط فلاکتبار و سرکوب عریان به مردم اجازه نداد که آبان دیگری را بیآفرینند، ولی چرا جنبش دانشجوئی نتواند در شانزدهم آذر فریاد رسای همه آنهائی گردد که فریادشان در گلو خفه شده است.
جنبش دانشجوئی با تاریخ و سنتهای خود نشان داده است که میتواند با هوشیاری، ابتکارات و خلاقیتهای خویش نقش ارزنده ای در میدان نبرد میان آفرینندگان ثروت و غارتگران ثروت داشته باشد. شانزدهم آذر را به روز گستراندن افق اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری تبدیل کنیم. فراموش نکنیم که شعار “اتحاد، مبارزه،پیروزی” سنت شصت و هفت ساله در این جنبش دارد.
گرامی باد َشانزده آذر روز دانشجو
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
دهم آذر ۱۳۹۹
نوامبر ۲۰۲۰