شباهنگ راد
به موازات تخریب زندگانی میلیاردها انسانِ دردمند، جهان در سالِ 2020، شاهدِ رودررویی و مقابله با میکروب آزمایشگاهی کُرونا بُوده است. بنابه خبرگزاری های امپریالیستی تابحال نزدیک به 2 میلیون نفر جان خود را از دست داده و هزاران نفر در صفِ مرگ اند. پس سال 2020 را نمی شود صرفاً بعنوان سالی پُر تلاطم، ناآرام و از کار افتادن چرخ اقتصادِ جامعه، بیکاری و بی خانمانی بیش از پیش میلیون ها تودۀ محروم، بلکه می بایست سالِ جنگِ بیولوژیکی قدرت مداران بزرگ و آنهم تحت عنوان “مقابله” با ویروس کُرونا توضیح داد؛ جنگی که بمانند دیگر جنگ های امپریالیستی، جهانِ انسانی را به مسیرِ خوف و وحشت سازمان داده و بر ناامنی های میلیاردها تودۀ دردمند افزوده است.
در هر صورت در حول و حوشِ “خلقت” ویروس کُرونا، بحث و حدیث های متفاوتی موجود است که تاحدودی می توان – و در حقیقت می شود -، بدانها استناد کرد. نیز و علیرغمِ اختلاف نظرات و برداشت های جورواجور، بر روی چندین موضوع وحدت نظر است مبنی بر اینکه، زندگیِ و ناامنی جانی و شغلی، و بویژه نوعِ رفتار و کردار جامعه و مردم – تا حدودی – تغییر کرده است؛ توافق است که بر میزانِ بیکاری ها اضافه شده است؛ خشونت خانوادگی جهشِ بی سابقه ای داشته است؛ بی غذائی کودکان بالا رفته است؛ از دست دادن خانه و کاشانۀ محروم ترین اقشار جامعه شدت یافته است؛ بخش عظیمی از اقتصادِ جوامع متفاوت از حرکت باز ایستاده است؛ سازوکارهای کاری و آموزشی دست خوش تغییرات شده است. در نتیجه همۀ اینها به تصور دولت های امپریالیستی، در اثر برآمدن ویروس “ناخواستۀ” کُرونا بُوده است.
جدا از میزانِ دُرستی و یا نادُرستی ویروسِ کُرونا، و نیز دروغ پردازی های مسببین فاجعۀ اخیر و صدها فجایع مشابه، این پُرسش های حقیقی مطرح است که آمرین و عاملین وضعیت کنونی چه کسانی هستند و قربانیان اصلی آن کدامین طبقه اند؟ به چه دلیل همواره نیرو و جان 99 درصدی جامعه در معرض خطر و نابُودی است و 1 درصدی ها در امنیت کامل بسر می برند؟ چطور علیرغم پیشرفتِ علم و دانش، تکنولوژی و رشدِ ابزار و آلات پزشکی و نظایر اینها، نمی توان بر دامنۀ صدها حوادث طبیعی، مسمومیت های ناشی از غذا، زمین و هوا و یا میکروب های حقیقی – و نه آزمایشگاهی -، جلوگیری بعمل آورد؟ براستی آیا جهان پُر از ثروت و امکانات، قادر به حفظ و حراست از جان و مال مردم در برابر حوادث متفاوت نیست؟
قبل از اشارۀ مختصر بموارد فوق، تکرار این موضوع بی فایده نیست که ذهنِ انسان به درجه ای از رشد و تکامل رسیده است که قادر به شناخت و پیش بینی حوادث آتی، و نیز مستعدِ جلوگیری از تخریبِ خانه و کاشانه و جان و مال میلیون ها انسان در اثر حادثه های طبیعی ای همچون باد و باران، سیل و طوفان و یا مقابلۀ با ویروس و میکروب های حاصلِ از سیل، آتش سوزی، مسمومیت و امثالهم است. بنابه چنین واقعیاتی می شود جهانِ انسانی را از صدها دردِ حاصل از طبیعت حفاظت کرد، ولی از آنجا که منطق و خواست های نظام های سرمایه داری، با توطئه، دسیسه چینی برای سود و با انباشت ثروت بنا شده است، از آنجا که رشد و تکنولوژی نه در خدمت به بشریت بلکه در جهت منافع اندک محدودی از جامعه سازمان داده شده است. پس ده ها ویروس ساخته و پرداخته امری طبیعی به حساب آمده و می آید. منظور از اینکه نمی توان – اوضاع کنونی یعنی بی تفاوتی سران حکومت ها نسبت به تلف شدن مردم در اثر کُرونا را در حوزۀ ناتوانی و یا به بی قابلیتیِ حاکمانِ جهان ربط داد، بلکه دلیلِ اصلی آن به سیاست های کلان تر جناح های رقیب امپریالیستی بر می گردد.
نمونه ها فراوان اند و نیز تاریخِ جنگ های بیولوژیکی هم در خلافِ این نظر نیست که چگونه حاکمان و سرمایه داران، به نیتِ چیرگی بیش از پیش، جهانِ انسانی را به میدان های آزمایش تبدیل کرده اند. سمی کردن آب، شیوعِ طاعون، آلوده کردن سرخپوستان توسط انگلستان از طریق اهدای پتوهای آغشته به آبله، آلوده کردن گوسفندان قبل از صادرات به دیگر کشورها، سیاه زخم، شبه حصبه، سارس و نظایر اینها، از جمله جنگ های بیولوژیکی ای بُوده که دنیای انسانی در قرن ها و در دُوره های متفاوت با آنها رودررو بُوده است. بنابراین و بر خلافِ بعضاً تصورات رایج، اشاعۀ ویروس کُرونا را می شود در چنین راستایی توضیح داد؛ ویروسی که پیشاپیش و چندین ماه قبل از سربلند کردن آن، «بیل گیتس» موسس میکروسافت خبر از رودررویی و مقابله با آنرا سر داده بُود و تازگی ها از ویروس کُشنده تر از کُرونا – و آنهم در سال 2023 – حرف به میان آورده است؛ و یا اینکه “«جیمز استافریدیرز»، فرمانده سابق نیروهای امریکایی مستقر در اروپا چند هفته قبل از شیوع ویروس، در یادداشتی در نشریه فارین پالیسی مطرح کرد که در دنیای امروز، سلاح های بیولوژیکی وجود دارند که می تواند تا یک پنجم جمعیت جهان را به کام مرگ بکشاند”. نیز در روسیه، سیاستمداران و دانشمندان علوم زیستی معتقدند که ویروس کرونا سلاح بیولوژیکی امریکاست که از دل آزمایشگاه های آنها سر برآورده تا جایگاه اقتصادی خود را در جهان حفظ کند. «ولادیمیر ژیرینفسکی»، نایب رئیس دومای روسیه هم، آمریکا را عامل اصلی انتشار ویروس کرونا دانسته و در سخنرانی خود توضیح داده که آمریکا مقصر است و از نظر اقتصادی، آمریکایی ها هراس دارند که نتوانند بر چین غلبه کنند و یا حداقل همسطح آنان باشند “.
جدا از داده ها و بگومگوهای جناح های رقیب امپریالیستی، گُسترش ویروس کُرونا را نمی شود به بی تفاوتی و یا به بی لیاقتی حاکمان در ادارۀ جامعه توضیح داد، بلکه تماماً همطراز با خواست های سیاسی – اقتصادی شان می باشد. تابحال معلوم شده است که جانِ مردم برای قدرت مداران بی ارزش است و فکر و ذکرشانِ تولیدِ ویروس هایی همچون ویروس جنگ و امثالهم است؟ معلوم شده است که سارس، آبولا و نظایر اینها را به جان مردم انداختند تا بر سود و بر رونقِ کمپانی های داروسازی شان بی افزایند؟ معلوم شده است که جنگ های بیولوزیکی براه می اندازند تا قدرت شانرا به رقبا و به دنیای انسانی تحمیل کنند؟ نیز معلوم شده است که چگونه همزمان و “مقابلۀ” با ویروس کُرونا، میلیون ها کودک را بی غذا کرده اند؛ سقفِ میلیون ها انسان دردمند کم درآمد را گرفته اند؛ میلیون کارگر را کار اخراج کرده اند؛ و میلیاردها نفر را در ترس و وحشت قرار داده اند تا به گمان مردم از مرضِ کُرونا نجات دهند! معلوم شده است که فریبکار اند و ریا و کلاشی با مرام و با افکارشان تنیده و انساندوستی شان تهوع آور است.
به دیگر سُخن، مرور به تاریخ هم تأییدگر این قضیه است که چطور جوامع ناعادل و سرمایه داری، با ابداعِ ابزار و آلاتِ کُشنده و با تولیدِ مرض های متفاوت زندگانیِ زیردستان را به تباهی کشانده اند. در نتیجه جهانِ 2020 را هم نمی شود، جهانِ متضاد با سال های پیشین توضیح داد. دُرست است که فقر ابعادِ بی سابقه ای بخود گرفته و جامعه روز به روز ناامن تر و بیکاری ها افزویش یافته است؛ دُرست است که کودکانِ بیشتری بی غذا شده اند؛ دُرست است که بر خیل میلیونی بیکاران افزوده شده است و دُرست که خشونت خانوادگی و بیماری های روحی و روانی ابعادِ بسیار بلندبالایی بخود گرفته است؛ منظور از اینکه، چنین اوضاعی را نمی شود، صرفاً به سر راست کردن ویروس کُرونا مربوط دانست؛ چرا که بیش از 1 میلیون نفر در اثر نبُود آب – در سالِ 2020 – جان خود را از دست داده اند؛ نزدیک به 350 هزار مادر در هنگام زایمان به تلۀ مرگ افتاده اند؛ نزدیک به 2 میلیون نفر در اثر ایدز جان داده اند؛ مرگ و میر ناشی از مالاریا رقم 400 هزار نفری داشته است؛ 5 میلیون نفر در اثر استعمال سیگار جان داده اند؛ الکل جانِ 2 میلیون و 500 هزار نفر را گرفته است؛ 1 میلیون و 500 هزار نفر در اثر ناامنی جاده ها کُشته شده اند؛ 1 میلیون و 200 هزار نفر در اثر خودکشی جان شانرا از دست داده اند؛ 8 میلیون کودکِ زیر 5 سال در سال گذشته جان داده اند؛ نزدیک به 1 میلیارد نفر فاقد دسترسی به آب آشامیدنی سالم اند؛ روزانه 30 هزار نفر – یعنی بیش از 10 میلیون نفر در سال -، به دلیل گرسنگی جان می دهند؛ 6 میلیارد هکتار از جنگل ها در اثر سودجوئی حاکمان در سال 2020 از دست رفته است…. علاوه بر اینها اگر به آمارِ کَشته شدگان و آواره شدن میلیون ها انسانِ محروم در جنگ های ارتجاعی را به ارقام بالا اضافه کنیم، آنوقت روشن تر به ماهیت ادارۀ کنندگان جهانِ کنونی پی خواهیم بُرد.
دریغا! جهانِ پُر از مرگ و میر انسان های ندار و فاقد کمترین امکانات حفاظتی، بهداشتی و مالی شده است و پُر واضح است که رقم ها بسیار جلوتر از تلفات ارائۀ داده شده پیرامونِ ویروس کُرونا می باشد. متعاقباً روشن شده است که چگونه حاکمان کنونی و آنهم در هنگامۀ “مبارزه” با ویروس کُرونا، نزدیک به 30 میلیون عمل جراحی فوری را لغو کرده اند و نیز نزدیک به 20 میلیون نفر – در سال 2020 -، در اثر بیماری های قلبی جان شانرا از دست داده اند. در ادامه و بر اساس گزارش کمیسیون سنجش اجتماعی، در انگلستان حدود 4 میلیون و 500 هزار کودک در اثر فقر بی غذا شده اند، رقمی که بنابه خبرگزاری های خودی شان، 33 درصد از کودکان کشور را تشکیل می دهند؛ در امریکا هم 30 میلیون بیکار و 50 میلیون گرسنه وجود دارد و “بُنیاد برتلسمن” آلمان هم گزارش داده است که حدود 2 میلیون و 800 هزار کودک در شرایط فقر رشد می کنند.
پس و بنابه چنین حقایق و علائمِ روشنی، آیا نمی شود هر آنچه را که طبقات حاکمه ادعا می کنند را به حساب فریبکاری و دغل بازی های شان نوشت؟ آیا می شود کمترین اطمینان و یا اعتمادی به کارکردها و به حرف های شان داشت؟ به طور قطع مبارزۀ ادعایی حاکمان با ویروس کُرونا، نه تنها برابر با حفظ و حراست از جان و مال میلیاردها انسان دردمند نیست. بلکه هُل دادن آنان به مسیر ناامنی و نداری بیش از پیش است؛ برابر با بیکاری میلیون ها انسان از کار است؛ برابر با تلف شدن میلیون ها نفر دیگر در اثر لغو عمل های جراحی و دیگر مرض های ساخته و پرداختۀ سرمایه داران است؛ مواردی که شوربختانه در سالِ 2020، جهانِ انسانی را – به همراه ویروس کُرونا – محاصره کرده و باعث شده است تا جان میلیون تن دیگر را بگیرد. در 1 سال اخیر میلیون ها کبسۀ کوچک ورشکسته و بازارشان کساد شده است و در عوض و آنهم در دُوران ویروس کُرونا و بی رونقی اقتصاد، بر ثروتِ کمپانی های داروسازی و نیز 565 میلیارد دلار بر ثروت، ثروتمندانی از جمله «جف بیزوس» موسس شرکت آمازون، «بیل گیتس» موسس شرکت میکروسافت، «مارک زاکربرگ» موسس فیس بوک، «ایلان ماسک» بُنیانگذار شرکت خودروسازی تسلا و اسپیس ایکس اضافه شده است. این ثمره و خاصیت ویروس کُرونا در جهانِ 2020 برای میلیاردها تودۀ دردمند و سرمایه داران بُوده است.
البته سرمایه داران – در سال 2020 – تلاش بسیاری کرده اند تا با سلاح ویروس کُرونا، جامعۀ اعتراضی – مبارزاتی را مرعوبِ سیاست های ضد انسانی شان کنند. به بهانۀ مقابله با ویروس کُرونا هرگونه تجمع چند نفره را ممنوع و کوشیده اند تا جامعۀ اعتراضی را از طرح مطالبات اش باز دارند؛ کوشیده اند تا همزمان و “مقابلۀ” با کُرونا اهداف پلیدشان را به جامعه و به میلیون ها کارگر، زحمتکش و دیگر قربانیان نظام امپریالیستی تحمیل کنند؛ ولی میلیونها کارگر و تودۀ صدمه دیده علیرغم محدودیت ها و تدابیر شدید امنیتی، از طرح مطالبات شان باز نمانده اند و در وقت های متفاوت به خیابان ها سرازیر شده اند و حاکمان را به مصاف طلبیده اند. به طور مثال در فرانسه – در سال 2020 – صدها تن از کارکنان بخش های فرهنگی و هنری به خیابانها سرازیر شدند و خواهان خاتمۀ “قرنطنیۀ فرهنگی” شدند؛ درگیری های شدید بین مردم با سیاست های خشونت آمیز دولت مکرون در شهرهای متفاوت فرانسه و آنهم در دفاع از آزادی بیان و نیز علیۀ لایحۀ قانون “جامع امنیتی”را می شود از جمله تاریخِ اعتراضات گُستردۀ سال 2020 فرانسه نوشت؛ اعتراض و راهپیمائی در حمایت از اخراج 242 فرصت شغلی از 500 فرصت شغلی کارخانۀ تولید قطعات مکانیکی پیچیده در بخش هوانوردی، تظاهرات در شهر شمال فرانسه (ایسنوویل) و در اعتراض به تعدیل نیرو در یکی از آزمایشگاه ها، تظاهرات صدها هزار نفری در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه به دلیل برنامۀ دولت در تغییر مقررات و بازنشستگی، تظاهرات اعتراضی و به آتش کشیدن حمل و نقل عمومی در شهر مونبلیار در شرق فرانسه، همه و همه نمایانگر این واقعیات است که از یک سو مردم در برابر سیاست های امپریالیستی در میدان اند و از سوی بیانگر این موضوع است که حکومت مداران و دولت مداران، در تعرض به معیشت و درخواست های پایه ای میلیون ها تودۀ دردمند کمترین مکث و توقفی نخواهند کرد؛ نشان داده اند که کسب و کارشان از حرکت بازنایستاده است و همچنان بدنبال تولید و فروش سلاح های کُشنده اند. گفتنی است که در هنگامۀ “مبارزه” با کُرونا، دولت امریکا در سال 2020، صادرات تسلیحاتیِ به میزانِ 175 میلیارد دلاری و آنهم با رشد 2.8 درصدی داشته است.
این سیما و جهانِ 2020 قدرت مداران و ثروتمندان بُوده است و البته که اوضاعِ زیستی و اعتراضی کارگران و زحمتکشان ایران هم متفاوت با دیگر توده های زیر سلطۀ نظام های سرمایه داری نیست. جدا از مرگ و میر قربانیان نظام امپریالیستی در اثر ویروس کُرونا، هزاران کارگر از کار بیکار و میلیون ها کودک به لشکرِ فقرِ روزافزون پیوسته اند. تعطیلی کارخانه ها یکی پس از دیگری و متعاقباً عدم پرداخت حقوق های کارگران، فضایِ ناامنِ جامعۀ کارگری را هم چندین برابر کرده است. در حقیقت دردِ کارگران در ایران بسیار است و آن قدر اوضاع کارگران وخیم و بدنبال وعده و وعیدهای دولتی یان و نمایندگان شان بالاست که چند روز قبل کارگران هفت تپه و در پاسُخ به حامیان و منادیان سرمایه گفته اند: “انتظار داریم که نمایندگان وعده ندهند و عمل را با وعده توأم کنند؛ چرا که گوش هایمان از وعده پُر است و دیگر جائی برای ضبط وعده ها نداریم“. براستی بیش از چهل سال است که صاحبان تولیدی و دولت مداران حقوق کارگران را دارند بالا می کشند و بیش از چهل سال است که اعتراضات آنانرا به خاک و خون، کارگران مخالف را بدلیل درخواست مطالبات شان دستگیر و شکنجه، به دادگاه احضار می کنند و به شلاق شان می بندند تا سودِ سرمایه داران بیشتر شود. بیش از چهل سال است که نظام در پی پس زدن اعتراضات کارگری است و در مقابل بیش از چهل سال است که کارگران دقیقه ای از بازستانی حقوق پایمال شدۀ شان پس نکشیده اند.
باری، کارگرانِ ایران در حوزه های گوناگون در مضیقه اند و متأسفانه خودسوزی بدلیل ناتوانی در تهیۀ نیازهای اولیۀ زندگی، به انتخابِ ناخواستۀ بعضاً کارگران تبدیل شده است. همین چند وقت قبل «صابر بهبودی» 32 ساله، اهل روستای گنجه رودبار از توابع استان گیلان به دنبال بیکاری دست به خودسوزی زد و 3 روز بعد نیز جان خود را از دست داد. نیز 5 میلیون از 16 میلیون کودکِ سنین مدرسه، به واسطۀ فقر والدین شان از آموزش باز مانده اند. افزایش اقلام اولیۀ زندگی دقیقه ای است و بدنبال سردمداران رزیم جمهوری اسلامی در سال 1399 هم صدها نفر را بدلیل مخالفت و اعتراض و دیگر جرائمِ حاصلِ دست سازشان اعدام کرده اند.
نرخ بیکاری در ایران بالا می رود به این علت که طبقۀ سرمایه داری بدنبال ایجاد اشتغال مبتنی بر نیازهای جامعه و مردم نیست؛ خرید سلاح و سرکوب بیشتر می شود به این دلیل که بدنبال سودآوری و کنترلِ اعتراضی جامعه از مصائبِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است؛ خشونت خانوادگی روبه افزون است به این علت که خانه ها فاقدِ استانداردهای لازمه و خانواده ها ناتوان از پاسُخگویی به نیازهای منطبق با تورم جامعه اند؛ تبعیض و نابرابری ها رشد چندین درصدی داشته است به این دلیل که فرهنگِ حاکم بر جامعه، مطابق با ترویج و رواج چند دستگی میان قربانیان دولت های امپریالیستی است؛ اعتراضات کارگری بالا رفته است به این دلیل که حقوق کارگران را نمی دهند و روز به روز در پی تصویبِ قوانین ناعادلانه و اخراج آنان اند. پس بی علت نیست که جامعۀ اعتراضیِ ایران و علیرغم تدابیر شدید امنیتی و نیز توصیه های سران حکومت در هنگامۀ “مبارزه” با ویروس کُرونا، از حرکت باز نایستاده و حکومت مداران و دولت مداران را به مصاف طلبیده است.
مگر بی دلیل نُوده است که در سال 2020، کارگران و کارکنان پتروشیمی در جنوب ایران اقدام به تجمع و اعتصاب کردند و خواستار پرداخت دستمزد معوقه و اجرای طبقه بندی مشاغل شدند؟ مگر بی علت بُوده است که کارگران شرکت نفت سنگین قشم در واکنش به عدم پرداخت مطالبات شان، دست از کار کشیدند و در مقابل ساختمان شرکت دست به تجمعِ اعتراضی زدند؟ البته اعتراضات کارگری در ایران مختص به موارد فوق – نبُوده و – نیست و می شود از صدها اعتراض و اعتصاب گفت و نوشت و نشان داد که چگونه جامعۀ کارگری ایران بمانند دیگر جوامع سرمایه داری در چنبرۀ سیاست های ضد کارگری و ضد انسانی طبقات حاکمه گیر کرده و دارد جدا از به چالش کشیدن طبقۀ سرمایه داری، هزینه های بس سنگینی می دهد. در حقیقت این اوضاعِ دهشتناکی است که کارگران ایران بهمراه دیگر توده های محروم بطور روزانه با آن ها رودررو می باشند و بدون کمترین تردیدی، بروز چنین فجایعی مربوط به نابرابری های ساختاریِ درونِ جامعه، و مربوط به زیاده خواهی های حاکمان مستبد است.
خلاصه قوانین و سیاستِ نظام های سرمایه داری و نیز نظامِ وابستۀ جمهوری اسلامی مطابق با منافع و سیاست های طبقۀ سرمایه داری نوشته شده است و کمترین امید و انتظاری از آنچه را که تابحال در مقابل جامعۀ انسانی در پیش گرفته اند، نیست. برای اینکه آمده اند تا با تولیدِ صدها ویروس، از ویروس جنگ گرفته تا ویروس های ساخته و پرداختۀ آزمایشگاهی، جامعۀ سیاسی را مرعوب و به تتمه های میلیاردها کارگر و زحمتکش تعرض کنند. یک راه پاسُخگوی اوضاعِ کنونی و در حقیقت آمادۀ مقابلۀ حقیقی با ویروس های حاصل از طبیعت، مسمومیت و نظایر اینهاست و آنهم برقراری نظامِ مبتنی بر برسمیت شناختن حقوق انسان هاست. تنها در زیر سلطۀ چنین نظام ها و تحت حاکمیت کارگران و زحمتکشان است که ثروت جامعه بین سازندگان اصلی آن تقسیم، و نیز در آن زمان است که نه از فقر و نداریِ کودکان خبری خواهد بُود و نه از تولیدِ میکروب های کُشنده. این دنیا و خواستِ باطنی ای است میلیاردها انسان دردمند طالب آنند.
30 دسامبر 2020
10 دی 1399