مظفر فلاحی
کارخانه ریسندگی و رنگرزی شاهو در سنندج(سهامی خاص) تحت پوشش «بانک صنعت و معدن» در سال ١٣۶٠ راهاندازی شد و در اوایل حدود ٣۵٠ تا ۴٠٠ کارگر به استخدام این کارخانه درآمدند. این کارخانه، شامل دو بخش تولیدی ریسندگی و رنگرزی بود.
این کارخانه در نوع خود یک کارخانه مدرن که دارای بخشهای جانبی هم بود و هر کدام دارای پرسنل مخصوص به خود بودند.
کارخانه شاهو از چند نظر دارای اهمیت ویژه در سیر تکامل حرکات جنبشی کارگری در کردستان و ایران است که از جمله میتوان گفت که کارگران شاهو از نظر رهبری، هدایت و رادیکال کردن و پیوند دادن مبارزات کارگری کارگران کردستان به سایر نقاط ایران در دهه ١٣۶٠، نقش مهمی داشت. من در اینجا و با اجازه از رفقای عزیزی که چه در ایران و چه در خارج ایران هستند و به خصوص رفقایی که مجبور شدند دست از همه چیز و همه عزیزانشان بکشند و به خارج از ایران و کردستان مهاجرت کنند، از جمله رفقای عزیز و همکاران مبارزم سید توفیق پیرخضری، عبدالله محمدی، اقبال خاتمی و دوست گرامیام پرویز راستگو یادی از آن دوران کنم..
همانطور که اشاره کردم کارخانه شاهو دارای یک نوع ویژگی خاصی بود، برای نمونه ایجاد شورای کارگری کارخانه، راهاندازی تعاونیهای کارگری که شامل تعاونی مسکن، صدوق کمک مالی و شرکت تعاونی مصرف کارگران بود و نقش رهبری و هدایت این تشکلات توسط نماینده گان منتخب شورای کارگران کارخانه بود.
و یا این که فراهم کردن امکانات سفر برای نمایندگان کارگران که در آن زمان چند تن از رفقای نماینده کارگران کارخانه شاهو توانستند برای دیدار از کارخانههای چیتسازی به تهران و کرج سفر کنند و دیدار این رفقا خود موجب شد تا یک نوع خود آگاهی و پیوند طبقاتی و کارگری بوجود بیاید.
هزینه این سفر نیز طبق قراری که مجمع عمومی کارگران گذاشت از کارفرما گرفتیم.
خلاصه برپایی منظم مجمع عمومی کارگران، انتخاب هیاتهای حل اختلاف از بین کارگران و کارفرما، گرفتن حق ایاب و ذهاب، حق اولاد، حق مسکن، طبقهبندی مشاغل و انتخاب کمیته ایمنی کارخانه و فعالیتهایی از این قبیل جزو کارهایی بود که ما در آن زمان و قبل از یورش ۳۰ خرداد رژیم به شوراهای کارگری توانستیم در کارخانه شاهو سنندج و با اتکا و با تکیه بر قدرت مجمع عمومی کارگری از کارفرما بگیریم. با آغاز یورش سراسری رژیم اسلامی به شوراهای کارگری و نیروهای چپ و سوسیالیسم که موجب دستگیری و از هم پاشیدن تشکل های کارگری در ایران شد کارخانه شاهو از این یورش در امان نماند. در این یورش تعداد زیادی از رفقای فعال کارخانه شاهو سنندج از جمله خودم هم مجبور به ترک دیار و عزیزانمان از شهر سنندج شدیم و تعدادی دیگر هم بدام رژیم اسلامی حامی سرمایه افتادند و متاسفانه کارگر مبارز و رفیق عزیزمان پرویز وزیری را اعدام کردند. یاد عزیزش گرامی باد.
هدف اصلی از تشکیل شورای کارگری کارخانه شاهو در سنندج و برپایی منظم مجمع عمومی کارگری در این کارخانه از نظر تعداد زیادی از فعالین آن دوران این بود ، تقویت گرایش «سوسیالیستی» در جنبش کارگری کردستان و جلب توجه افکارعمومی به اخبار، تحولات، مسائل و مشکلات جنبش کارگری در کردستان و ایران بود. هدف و نظر این بود که تبدیل مسائل و مشکلات کارگری به یکی از مسائل و مشغله های محوری در جامعه از جمله در میان رهبران طبقه کارگر و خانواده های کارگری منجر به شکل گیری تشکل های مستقل کارگری در کردستان می شود.
نیت اکثریت فعالین کارگری و دوستان در ابتدا این بود که هر آن چه در توان داریم در راه بسترسازی و کمک به شکل گیری تشکل های مستقل و رادیکال کارگری به کار گیریم. قرار بر این بود که ما به عنوان پل ارتباطی میان فعالین جنبش کارگری جهت تبادل و تجارب فکری – عملی و یاری رساندن به فعالین جنبش کارگری کردستان، برای سازمان بخشیدن به مبارزات کارگران و امر تشکل یابی آنان باشیم .
البته مبارزات کارگران کارخانه شاهو پس از یک وقفه کوتاه دوباره و اینبار مصمم تر از گذشته از سرگرفته شد که دارای درس های بسیار ارزنده و با ارزشی برای کارگران ایران و کردستان هست. یاد تمامی ان دورانهای پر تلاش و رفقای مبارز کارگری کارخانه شاهو برایمان بسیار عزیز و گرامی هست و خواهد بود.
در پایان این نوشته کوتاه یک عکس یادگاری هم از فعالین مجمع عمومی ونمایندگان کارگران کارخانه شاهو شهر سنندج سال در سال ۱۳۶۰ . لازم به یاد آوری است که رفقای دیگری نیز بودند که همراه با ما در این ظرف کار می کردند . مبارزات کارگری در شکل مجمع عمومی در کارخانه شاهو سالهای ۱۳۶۰ به بعد در دست تهیه است و از رفقای که برایشان دردسر ایجاد نشود یاد می شود.