خبرها حاکی از آن است که طی یک ماه اخیر دهها کولبر ساکن مناطق مختلف کردستان در پی یافتن لقمه نانی برای خود و خانواده هایشان بودند با شلیک عامدانه و با برنامه آدم کشان جمهوری اسلامی ایران از ارومیه تا اورامانات زخمی و کشته شده اند. متاسفانه آمار این جنایت روز به روز به روز افزایش می یابد. شمار کسانی که جان خود را برای تامین یک زندگی بخور و نمیر در کوره راههای مرزی بر اثر تیراندازی مزدوران رژیم اسلامی از دست داده اند در سال های اخیر به طور متوسط یکصد نفر در سال بوده است و چند برابر این رقم زخمی و از کار افتاده اند. اکثر گذرگاه های مرزی از سلماس تا اورامانات و به ویژه گذرگاه های شهرستان های پیرانشهر، سردشت، بانه و مریوان محل عبور و کاسبی زنان و مردان، جوانان و حتی کودکانی است که در یک بازی واقعی با مرگ برای امرار معاش درگیر هستند. در میان کولبران از کودکان 10 ساله تا پیرمردان 70 ساله به چشم می خورند.علاوه بر این زنان سرپرست خانواده و جوانان تحصیلکرده بیکار نیز طیف قابل توجهی از کولبران را تشکیل می دهند.
کولبر یک انسان است ، پدر، همسر و نان اور یک خانواده است . کولبر ، برادر ، فرزند، دائی، عمو، رفیق و همسایه است . کولبر در مواردی مادر ، همسر ، خواهر و نان اور یک خانواده است که همسری بیمار دارد و یا بدلیل مرگ و یا جدایی مادر تنها نان اور خانواده است.
بیائید با هم نگاهی بیندازیم به عوارض جان باختن کولبر سقزی “حامد امین پور” که پدر شش فرزند است و نان اور یک خانواده .خبر مرگ این کولبر زحمتکش برای همسرش و فرزندانش چگونه است ؟ تکلیف زندگی شش فرزند و همسرش در فقدان نان آور خانه چگونه خواهد بود؟ چگونه کرایه منزل و هزینه تحصیل و زندگی فرزندان را خواهند پرداخت ؟
همه میدانیم کولبری شغل نیست ، کار نیست ، بربریت و بردگی تحمیلی حکومت اسلامی ایران و سودجویی تاجران مرگ و درد و تراژدی است. چرا باید مردم ناچار به پذیرش کار دشوار و ناامن کولبری شوند ؟ چرا اشتغال
مناسب و کافی در کردستان وجود ندارد و پدر شش فرزند باید ناچار شود باری سنگین را در گرما و سرمایی جان سوز بر شانه خود حمل نماید و با گلوله مزدوران رژیم جان خود را از دست دهد ؟
با بخش کوچکی از بودجه و هزینه سرکوب و ترور جمهوری اسلامی ایران می توان کار امن و مناسب برای کولبران درست کرد و تراژدی قرن بیست و یکم در کردستان که کولبری باشد برای همیشه پایان داد. در دنیای امروز و نه تنها در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته ، نه تنها در کشورهای که کارگران حداقل حقوق و امنیت را دارند، بلکه در بخش عمده جهان ملیونها تن کالا در روز جابجا می شود، بدون انکه کسی ناچار شود در سخت ترین و نا امن ترین شرایط زیستی و کاری و در زیر رگبار گلوله و از روی میدان مین کالاها را بر دوش به این سو و آن سوی مرزها برساند.
ابعاد فقر و تهیدستی و بیکاری در کردستان آنچنان گسترده است، که حتی چنین خطرات آشکاری که هر لحظه در کمین این زحمتکشان نشسته است آنها از پرداختن به کولبری باز نمیدارد. کشتن کولبران نباید به خبری روتین و عادی تبدیل شود و ما تنها شاهد اضافه شدن عددی به مرگ تراژیک مردم زحمتکش باشیم . مبارزه برای تامین کار یا بیمه بیکاری، یک نیاز عاجل مردم زحمتکش در همه ایران و از جمله در کردستان است. اما تا هر زمانی که این مردم بیکار مجبورند تن به چنین کارهای پرخطری بدهند، باید رژیم را واداشت دست از راهزنی و از کشتار آنان بردارد. ضروری است که بویژه مردم شهرهای مرزی کردستان، صدای اعتراض و نارضایتی خود را بر علیه جنایات رژیم در مرزها بلند کنند و اجازه ندهند که رژیم اسلامی بیش از این زحمتکشانی را که برای تامین یک زندگی بخور و نمیر تن به این کار پر مخاطره می دهند، این چنین با درنده خویی قربانی کند.