حزب کمونیست ایران

زن، فریادی که به سکوت تن نمی دهد

 

کانی کرم پور

خشونت علیه زنان یک پدیده در حال اتفاق، با ریشه در تاریخ تکامل جوامع بشری است. وجود این پدیده وابسته به دو فاکتور: “پیدایش مالکیت خصوصی و مذهب است”.

انگلس در کتاب منشاخانواده، دورانی از تاریخ بشر را بازگو می کند که در آن جوامع اولیه حول محور زنان می چرخید. آن دوران به دلیل اینکه خانواده تعریف امروزی خود را نداشت و نسبت خونی فرزندان تنها از طریق مادر مشخص می شد و بقای گله های انسانی و یکپارچگی آن تنها در دست مادران آن گله بود، به دوران مادرشاهی مشهور شد.

اما ساخت ابزار و کشاورز شدن انسان، او را به سمت حریص شدن و تملک بر ابزار ها و ثروت اندوزی برد. تکامل جامعه بشری، وقوع نزاع های قبیله ای و تداخل قلمرو، انسان را قدرت طلب و استثمارگر کرد. مردان قبیله، جنگجو و حافظ ابزار، ثروت و قلمرو بودند. همین مسئله جایگاه مردان را ویژه می کرد.

تغییر روابط جنسی بین زنان و مردان قبیله و پدیدار شدن خانواده و نقش پدر و شوهر در آن باعث شد که حفظ خانواده نیز در کنار ابزار، ثروت و قلمرو به مرد به مثابه صاحب خانواده تعلق یابد. زنان به کار در خانه و بزرگ کردن بچه ها محدود شدند و حال مردان خود را صاحب آنان می دانستند.

پیرو همین تکامل، مذهب نیز که نشات گرفته از سنت های باستانی همان جوامع بودند، نقش تثبیت کننده و گاها تشدید کننده را بر این پدیده ایفا کرده است.

طبقاتی شدن جامعه و تولد مالکیت خصوصی، زنان را ابتدا محصور به خانه و خانواده کرد، اما با علم بر این واقعیت که سرمایه داری سیستمی است که برای بقای خود متوسل به رفرم هایی به مثابه سوپاپ اطمینان می شود، زنان را  مانند نیروی کار، وارد جامعه و بازار کرد. این در حالی بود که زنان همچنان علاوه بر اشتغال در جامعه به خانه داری و پرورش بچه ها نیز مشغول بودند. 

سیستم سرمایه داری 3 هدف را دنبال می کرد:

1: انجام یک رفرم به مثابه سوپاپ اطمینان و انجام تبلیغ با این مضمون که زنان نیز در اشتغال جامعه حضور دارند و محدود به خانه و پرورش بچه نیستند. اما همانطور که اشاره شد آنها علاوه بر اشتغال در جامعه به خانه داری نیز مشغول بودند.

2: افزایش نیروی کار و به تبع آن ارزان کردن این نیرو و ایجاد ارتش ذخیره بیکاران جهت سهولت در استثمار و سرکوب نیروی های معترض.

3: استفاده ابزاری و تبلیغات جنسی از زنان جهت گسترش مارکتینگ.

هرچند حضور زنان در اشتغال به نسبت وجود سنت ها و قوانین خاص در هر جغرافیا و کشور متفاوت است اما برای تمام کشورهای تحت حاکمیت سیستم سرمایه داری حداقل پیرو دو هدف از سه هدف ذکرشده در فوق است.

بررسی این مسئله مشخص می کند که حضور زنان در اشتغال جامعه سرمایه داری، نه تنها به معنی رهایی آنان نیست بلکه ستم و استثمار مضاعف تری بر زنان است. درحالی که در آلترناتیو سوسیالیستی حضور و نقش زنان در کار و جامعه نه تنها به معنی استثمار آنان نیست بلکه زن، رها از چهارچوب زن خانه دار با در نظر گرفتن تمامی امکانات، حضور آزاد و برابر همگام با مردان جامعه صرفا در جهت شکوفایی و رشد خود و جامعه آزاد انسانی خواهد کوشید.

هر چند اکنون نیز رشد و گسترش تفکرات چپ و برابری طلبانه در جامعه و مبارزات صاحبان این تفکر باعث شده که تا حدی قوانین ضد زن در جامعه اصلاح شود اما همچنان ما در سراسر جهان شاهد خشونت، استثمار و کشتار زنان به دلایل مختلف ناشی از سنت های مردسالارانه و مذهبی هستیم. هر چند این وقایع یک پدیده جهانی ست اما در کشورهای سنتی و مذهبی بیشتر در حال اتفاق است.

در این کشورها قوانین حاکمیتی و سنت های حاکم بر روابط و معاشرت جامعه نشات گرفته از مذهب و فرامین ارتجاعی آن است. برای نمونه در اسلام و کتاب مقدس آن قران به روشنی به نقش زنان به عنوان اموال مردان اشاره شده است.

قران زنان را ملک مردان برای لذت و ابزاری برای بقا می داند. به طوری که وقیحانه به مردان با ایمان در کنار شراب و باغ و میوه و غذاهای لذیذ، وعده زنان و روابط جنسی با آنان را می دهد. همین جایگاه تعریف شده در قران برای زنان به مردان با ایمان پیروز در جنگ، این امکان را می دهد که زنان اسیر شده را همچون غنایم جنگی در بین خود تقسیم کنند و آنان را صاحب شوند. حق داشتن چهار زن برای هر مرد، رابطه جنسی با کنیزان، ازدواج دختران نه ساله، نصف بودن حق دیه، میراث و شهادت برای زنان، حجاب اجباری، سنگسار، عدم حق طلاق و حضانت فرزندان، عدم حق سفر و کار بدون اذن شوهر، حق تنبیه زنان توسط شوهر و … تنها چند مورد از سرکوب و استثمار زنان توسط اسلام و سنت های آن است که اکنون نیز بر جامعه ایران و دیگر کشورهای اسلامی حاکم است.

بسیاری از زنان و مردان برابری طلب در طول تاریخ در حال مبارزه برای احقاق حقوق زنان در جامعه ایران هستند اما عدم وجود قوانین انسانی و حمایتی از حقوق زنان این مبارزه را دوچندان دشوارتر کرده است. جمهوری اسلامی که قوانین ارتجاعی اسلامی را ابزاری برای بقا و سرکوب جنبش های آزادی خواهی در ایران قرار داده است، امروز بیش از پیش تحت فشار این جنبش ها قرار گرفته است. 

حضور پررنگ زنان در تمامی جبهه های پیکار علیه ستمگران در پهنه ایران، آنچنان گسترده و چشم گیر است که توجه تمامی جهانیان را به خود جلب کرده است. مبارزات زنان هر سال از سال قبل تعرضی تر و وسیع تر می شود. 

رشد آگاهی جامعه، گسترش رسانه های اجتماعی و سازماندهی گسترده اعتراضات و اطلاع رسانی سریع در فضای مجازی، جمهوری اسلامی را به خاطر قوانین سرکوب گرایانه، حمایت از قاتلین ناموسی و اجبار بر حجاب بر زنان مورد نقد، فشار و قضاوت قرار داده است. جامعه ی اکنون ایران در حال تحرک و سازمان یابی برای انجام یک انقلاب عظیم است و پیش لرزه های آن را می توان در اعتصابات، اعتراضات و تحصن های اخیر صنفی و مردمی دید.

اعتراضات و اعتصاباتی که در آن زنان همگام و همصدا با مردان هم طبقه ای خود به دنبال رهایی و تحقق جامعه برابر هستند.

دور نیست روزی که سیل عظیم مردمی، پایه های فرسوده نظام سرمایه داری مذهبی جمهوری اسلامی را در هم بشکند و زنان و مردان، برابر و آزاد، جامعه ی نوین را بنا نهند.