مدتی است کە رسانەهای تبلیغی در ایران آگاهانە مسئلە تورم و گرانی را کە البتە زندگی را بر اکثریت مردم ساکن ایران تلخ کردە است، در صدر مسائل مورد “توجە” خود قرار دادەاند. رسانە ها جدا از بازی با آمار و ارقامِ ساختگی از زبان مرکز آمار و کارشناسانِ مختلف کە با واقعیات زندگی مردم فاصلە جدی دارد، سعی دارند توجە جامعە را از دلیل اصلی وجود تورم و گرانیِ مهار نشدنی و بی حقوقی های ناشی از آن در ایران بە سوی دیگری از جملە “مشکل مدیریت اقتصادی” و در بهترین حالت “ناکارآمدی دولت فعلی” ارجاع دهند. بە عبارت دیگر تلاش دارند زمین رویاروی مردم در ایران با کلیت جمهوری اسلامی بە عنوان بانی و مسبب تباە شدن زندگی را از عمق، بە سطح تغییر جهت دادە و آنرا مربوط بە “سوء مدیریت” این یا آن بخش از ادارە جامعە، مربوط نمایند و کل حاکمییت را تبرئە کنند .
روزنامە” آرمان امروز” کە زبان حال جریان اصلاح طلبی حکومتی است، در مطلبی در تاریج شنبە ٦ اسفند با عنوان “کارشناسان مرکز آمار از کجا خرید می کنند”؟ نوشتە است: “گزارش نرخ تورم بهمن ماه 53.4 درصد اعلام شده که فارغ از اينکه همين آمار نه چندان قابل استناد گویای شکست دولت سيزدهم در کنترل نرخ تورمی است که مسئولان از مردادماه بارها نويد آن را داده و از آن به عنوان دستاورد سياست های خود ياد مي کنند، اما بررسی ها نشان می دهد آنچه در واقعيت جامعه رقم خورده رشد قيمتي کالاهايی است که در برخي از آنها شاهد افزايشِ تا 250 درصدی هستيم”. و در ادامە نوشتە است: “دولت سيزدهم تاکيد دارد که کشور را با تورم 60 درصدی تحويل گرفته و توانسته اين تورم را به 40 درصد کاهش دهد؛ عدد 60 درصدی که در هيچ يک از اعداد و ارقام مرکز آمار (تورم سالانه و نقطه به نقطه) ديده نمی شود.
همانطور کە گفتە شد در این روزها بدنبال خیزش انقلابیِ در جریان، مردم ایران کە دست روی مسبب اصلی تباە شدن زندگی در ایران یعنی حاکمیت جمهوری اسلامی گذاشتهاند، رسانەهای تبلیغی با انگشت گذاشتنِ ریاکارانە بر درد و رنج مردم، قصد دارند آنرا بە بیراهە ببرند و مردم را در زمینِ دیگری سرگرم و چشم انتظار نگە دارند کە گویا با تغییر مهرەها و رفع سوءمدیریت، میتوان گرانی و تورم را مهار کرد و از مشقات زندگی کاست.
اما اکثریت مردم ایران، همان مردمی کە در نتیجە چهل و چهار سال حاکمیت جمهوری اسلامی کمرشان زیر بار زندگیِ طاقت فرسا برای تأمین نانِ سر سفرە خم شدە است، همان مردمی کە تامین مایحتاج اولیە زندگی برای بسیاری از آنان بە یک آرزو تبدیل شدە است، بویژە از سال ٩٦ بە اینطرف دریافتند کە این رژیم، اصلاح شدنی نیست و تغییر در مهرەها و در دولت های سرسپردە نیز نمیتواند درد بیشمار آنان را در چنین نظام و مناسباتی کە بر نابرابری و بی عدالتی و بی حقوقی بنیان گرفتە است التیام بخشد. بە این ترتیب بود کە خواست سرنگونی جمهوری اسلامی بە صدر خواست آنان قد کشید، خواستی کە از طبیعتِ نیاز مردم بە زندگی شعلە کشید و همە جا را فرا گرفت.
خواست سرنگونی این حاکمییت، از اَعماق این جامعە برخواستە است و بە بیراهە کشاندن آن از سوی حاکمیت و دستگاە تبلیغاتی آن، دیگر ممکن نیست. تنها گفتن از درد و رنج مردم، بدون دست بردن بە ریشە و علل واقعی آن، خود مشغولی در سطح است و افتادن در دامی است کە حاکمیت اسلامی با بازی با آمار و ارقامِ ساختگی دربارە وجود تورم و گرانی و دیگر مشقات مربوط بە زندگی اکثریت جامعە براە انداختە است. واقعیت این است کە رژیم اسلامی نە میخواهد و نە میتواند دست بە ریشە برد، زیرا ریشە چیزی جز مناسباتی ظالمانە و نابرابر کە رژیم اسلامی بە سبک خود با سرکوبگری مفرط، پاسدار آن است نیست. با هر آمار و ارقامی، با هر مدیریتی، رژیم اسلامی باید برود. این یک حکم تاریخی از سوی مردم رنجدیدە ایران است کە راە برگشتی ندارد. چهل و چهار سال درد و رنج و بی حقوقی، چهل و چهار سال ترور و زندان و شکنجە و اعدام کافیست. امروز تغییر در این یا آن عرصە از مبارزە علیە حاکمییت جمهوری اسلامی نمیتواند تغییری در این حکم تاریخی باشد.