روز سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ماه، مصادف با سیزدهمین سالگرد اعدام جنایتکارانه “فرزاد کمانگر” و هم بندان او: “شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان” بود . روز شنبه ۲۳ اردیبهشت هم سالگرداعتصاب عمومی مردم کردستان در پاسخ به این جنایت است. اعدامِ ضد انسانیِ ۵ جوان مبارزی که تا آخرین لحظهِ حیات خود در سنگر مبارزه علیه رژیم اسلامی پایداری کردند، اقدام هماهنگ میلیونها انسان را در یک اعتصاب عمومی در سراسر کردستان بدنبال داشت.
اعدام این مبارزین در شرایطی صورت گرفت که موجی از اعتراض در سطح ایران و جهان بر علیه صدور حکم اعدام آنها براه افتاده بود. اگرچه جمهوری اسلامی به این اعتراضات دهن کجی نمود، اما از همان روز اعدام آنها، خشم مردم کردستان را احساس نمود و از عکس العمل مردم در وحشت فرو رفت. به همین دلیل جنازه جانباختگان را هرگز به خانواده هایشان تحویل نداد. چهار روز پس از این اعدام ها بود که اعتصاب عمومیِ مردم کردستان در اعتراض به این جنایت شکل گرفت. رژیم بر این تصورِ خام بود که اعدامِ ۵ مبارزِ سیاسی بر فضای وحشت دامن خواهد زد و مردمِ کردستان را مرعوب و خاموش خواهد ساخت. اما اعتصابِ عمومیِ روز ۲۳ اردیبهشت پاسخ مردم کردستان به این تصورِ خام اندیشانهِ سران رژیم بود. فراخوان کومه له برای اعتصاب عمومی در این روز، با پشتیبانی و همراهی احزاب و نیروهای سیاسی در کردستان و با استقبال وسیع نیروهای چپ و کمونیست در ایران روبرو شد. در این روز کردستان یکپارچه به تعطیلی کشیده شد. کارگرانِ کارگاهها و مراکز خدماتی و تولیدی اعتصاب کردند، کسبه مغازه هایشان را بستند، کارمندانِ ادارات دولتی و خصوصی از رفتن به محل کار خودداری ورزیدند، دانش آموزان و دانشجویان، آموزگاران و استادان، کلاس های درس را تعطیل کردند. بدین ترتیب یک همبستگی عمومی در اعتراض به کشتار زندانیان سیاسیِ دربند شکل گرفت. این حرکت عمومی نشان داد که اعدامِ فرزاد کمانگر و یارانش نه تنها مردم کردستان را مرعوب نکرده است، بلکه اراده عمومی را برای مبارزه با این رژیم و مقاومت در برابر سیاستهای سرکوبگرانه اش مُحکمتر نموده است.
اعتصابِ سیاسی عمومیِ ۲۳ اردیبهشت، تمام محاسبات رژیم را درهم ریخت. کشتار ۵ جوان زندانیِ سیاسی نه تنها نتوانست مردم کردستان را مرعوب سازد، بلکه آتش خشم آنان را شعله ور تر ساخت. مردم کردستان می دانستند که اگر راهی برای نجات جان دیگر عزیزان دربندشان وجود داشته باشد، از همین مسیر می گذرد. این اعتصاب پاسخِ دندان شکنی بود که مردم کردستان به رژیم جمهوری اسلامی دادند. این حرکتِ گسترده، قاطعانه و به موقع، به رژیم نشان داد، در اینکه عکس العمل مردم را دستکم گرفته است دچار چه اشتباهی شده است.
این تجربه بار دیگر نشان داد که اعتصاب سیاسیِ عمومی، شکلی از اعتراض است که در آن شعارها و سیاست ها از طریق یک اقدامِ همگانی و توده گیر به نیرویی مادی تبدیل می شوند، راهی است برای اینکه رژیم را به نبردی فرسایشی بکشاند و نیروها و توان سرکوبش را زمین گیر سازد و ملزومات برداشتن گام های بعدی را فراهم سازد. مردم کردستان با بکار گرفتن تاکتیک اعتصاب عمومی امکان تحرک را از نیروهای سرکوبگرِ دشمن سلب و راه خنثی و بی اثر نمودنِ کارآیی سرکوبگرانه این نیروها را به مردمِ آزادیخواه ایران نیز نشان دادند.
مردم کردستان در مقاطع بسیاری، توان و قدرتِ همبسته خود را در مقابل رژیم نشان داده اند. از دادن یک ” نه ” قاطع به رفراندم تشکیل جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸، تا کوچ تاریخی مردم مریوان و راهپیمایی مردم دیگر شهرها در حمایت از آنان در همان سال، تا چندین اعتصاب با شکوه سیاسی طی سالهای گذشته ، پتانسیلی بوده است که مردم کردستان درمقابل زورگویی و قلدری رژیم از خود نشان داده اند.
جرقه انقلاب ژینا با تظاهرات گسترده مردم شهر سقز در جریان خاکسپاری ژینا امینی که نامش رمز انقلاب شد و متعاقب آن با اعتصاب سیاسی عمومی در کردستان در اعتراض به این جنایت زده شد. انقلابی که آتش خشم مردم در سراسر ایران را شعلور ساخت و چند اعتصاب یکپارچه دیگر را در کردستان را به دنبال داشت.
این اعتصاب ها نشان دادند که عقب نشینی نیروهای پیشمرگ به پشت مرزها به معنی پایانِ جنبش انقلابی مردم کردستان نیست. نشان دادند که ریشه این جنبش علیرغم این عقب نشینی، در اعماق جامعه، تنومندتر شده است. نشان داد که این جنبش از صلابت، هشیاری، آگاهی، تشکل و رهبری برخورداراست. نشان داد که توده های مردم ستمدیده کردستان با وجود فقر و تنگدستی، حاضرند با عزت نفس بالایی برای پیروزی بر جمهوری اسلامی از معیشت و زندگی خود هزینه نمایند. نشان داد که جامعه کردستان یک جامعه سیاسی و دارای قابلیت بالایی برای تحزب است. نشان داد که اعتصاب سراسری توده ای را می توان به عنوان الگو و تجربۀ مبارزاتیِ موفق در سراسر ایران نیز به کار برد، که در آن نیروهای سرکوبگر رژیم در مقابل اراده جمعی توده های مردم، مفلوک و زمین گیر شده و کاری از دستشان برنخواهد آمد.
اما اگر این تجربیات، راهنمای مردم کردستان در رویدداهای و تحولات آتی خواهند بود، برای کومه له نیز میدان آزمون و سنگ محکی هستند تا نقاط قوت خود را به عنوان یک جریان رادیکال و سوسیالیست که از پایگاه اجتماعی برخوردار است، بشناسد و کمبودها و نقاط ضعف خود را هم در این زمینه برطرف نماید. همواره در متن رویدادها قرار داشته باشد و به آنها سمت و سوی مطلوب بدهد. بدون شک روزها و رویدادهای خطیری در پیش اند و کومه له مسئولیتهای خود را در قبال عبور دادن جامعه کردستان از گذرگاهها و نقطه عطف های تاریخی بسوی افق روشن آزادی، می شناسد و با پشت بستن به همین موقعیت، به مسئولیتهای خود عمل خواهد کرد. سیاستهای کومه له، در چنین آزمونهای بزرگ اجتماعی است که محک خواهند خورد.
در سیزدهمین سالروز اعدام جنایتکارانه فرزاد کمانگر و یارانش و در آستانه روز پرشکوه و تاریخی اعتصاب عمومی ۲۳ اردیبهشت، یاد فرزاد کماتگر و یارانش و یاد همه جانباختگان انقلاب ژینا را گرامی می داریم و به مردم کردستان که این چنین قدر شناسانه یاد عزیزان جانباخته خود را گرامی داشتند و راه این عزیزان را این چنین باشکوه ادامه دادند، درود می فرستیم.