برگرفته از خبرنامه کومه له (دهم مهر ماه ۱۳۶۰).
تقدیم به کارگران کوره پزخانه شهر میاندوآب.
این روزها رژیم رسوا و جنایتکار جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را متوجه اعدام و کُشتار انقلابیون در سراسر ایران نموده است. روزی نیست که ۳۰ تا ۴۰ و گاهی حتی بیشتر از صد نفر از انقلابیون را به جوخهٔ اعدام نسپارد. این اعدامهای دسته جمعی پی در پی، در هفتهٔ به اصطلاح بزرگداشت جنگ ایران و عراق به اوج خود رسیده و همچنان ادامه دارد. در هفته ای که گذشت رژیم با به راه انداختن هیاهو در بارهٔ اولویت جنگ با عراق می خواست اولآ جنگ خونینی را كه در جبههٔ داخلی علیه انقلابیون و مردم ستمدیدهٔ ایران به راه انداخته است پرده پوشی کند، ثانیا توجه اذهان عمومی را از بحرانها و مشکلات داخلی مجدد بسوی «جنگ با کفار» و «صدور انقلاب اسلامی» و غیره منحرف سازد. دركُردستان نیز هفته ها پیش توسط جاشها و سایر عوامل خود فروخته شدت تازه ای یافته و موج دیگری از دستگیری و اعدام در شهر ها و حمله به روستائیان بی دفاع آغاز شده است كه ننگین ترین آنها کُشتار دسته جمعی ۱۶نفر از کارگران کُرد کوره پزخانه میاندوآب بود، همچنین در روزهای اخیر ستونهای ارتشی و پاسدار از دو سو روستاهای اطراف بوکان را به قصد تصرف این شهر زیر گلوله باران توپ و خمپاره گرفته اند كه تا کنون با ضربات کوبندهٔ پیشمرگان چندین بار متحمل تلفات سنگین شده و به عقب نشینی وادار گشته اند.
تمام این واقعیات نشان دهندهٔ آن است كه رژیم جمهوری اسلامی از سقوط خود چنان به هراس مرگ افتاده است كه ساطور قصابی اش را دیوانه وار از هر سو به حرکت درآورده و تا آخرین دم حیاط ننگینش از جنایتهای خود دم می زنند كه گویی وظیفهٔ عوامفریبی و ضرورت پرده پوشی جنایات خود را بکلی فراموش کرده اند. نقل گزیده ای از گفته های این جنایتکاران میتواند بهترین افشاگر بحران عمومی و وضعیت رو به نابودی این رژیم ارتجاعی باشد.
موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب در مصاحبه ای به مناسبت هفتهٔ جنگ می گوید«میدانید این هفته، هفتهٔ جنگ است اما همین جنگ نبود، جنگ دیگری هم در داخل بود در این جنگ (داخلی)، ما بیشتر زجر کشیدیم (بیشتر نیرو صرف کردیم)! تا جنگ صدام» (کیهان ۲۸ شهریور)، آنگاه در بارهٔ انقلابیون میگوید«هر کسانی کوکتل بدست گرفتند و در برابر نظام جمهوری اسلامی ایستادند، آنها محاکمه شده اند و حکمشان اعدام است، هر کس در خیابان در درگیری و تظاهرات مسلحانه دستگیر شود بدون معطلی همان شب دو نفر پاسدار و یا مردم شهادت بدهند كه آنها در درگیری بوده اند و علیه نظام جمهوری اسلامی قیام کرده اند کافی است همان شب اعدام شوند» (کیهان ۲۹ شهریور)، همین جلاد میگوید«یکی از احکام جمهوری اسلامی این است كه: هرکس در برابر این نظام و امام عادل(!!) بایستد کُشتن او واجب است. اسیرش را باید کُشت و زخمیش را زخمی تر کرد که کُشته شود، این حکم اسلام است. چیزی نیست كه ما تازه آورده باشیم.» گیلانی رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی چنین می گوید «اما محارب پس از دستگیر شدن توبه اش پذیرفته نمی شود و کیفرش همان کیفری است كه قرآن بیان می کند! کُشتن به شدیدترین وجه، حلق آویز کردن به فضاحت بار ترین حالت ممکن و دست راست و پای چپ آنها بریده شود.»
اسلام اجازه ميدهد كه آنها را كه در خیابان تظاهرات مسلحانه می کنند. دستگیر شوند و در کنار دیوار همانجا آنها را گلوله بزنند و از نظر اصول فقهی لازم نیست به دادگاه بیاورند. اسلام اجازه نمی دهد كه بدن مجروح اینگونه افراد یاغی، به بیمارستان برده شود بله باید تمام کُشته شود» (کیهان ۲۸ شهریور)، سپس در بارهٔ پذیرفتن «توبه» می گوید «پذیرفتن توبهٔ اینها
(که در حالت غیر مسلحانه دستگیر شده باشند) خیلی كار مشکلی است. مگر اینکه حاکم شرع علم پیدا کند (!؟) و یکی از علامت توبه این است كه اسرار و مراكز سازمان و مراكز تسلیحاتی را نشان بدهند.» (همانجا)
اما جوانان انقلابی ایران این آرزوی ننگین جلادان جمهوری اسلامی را بدل به یأس می کنند و داغ دستیابی به اسرار سازمانی و مراكز تسلیحاتی را بر دلشان می گذارند و در این راه اعدام بی محاکمه را بجان خریدار میشوند.
لاجوردی یکی دیگر از جلادان رژیم آشکارا وحشت خود را از تزلزل و به مخاطره افتادن رژیم جمهوری اسلامی و هدف آنان را از اعدامهای دسته جمعی فوری چنین بیان می کند «برای اینکه دیگران از این اعدام درس عبرت گیرند و بدانند كه اگر در تظاهرات مسلحانه دستگیر شدند جز اعدام کیفر دیگری نخواهد داشت.»
در این میان خلخالی هم آمادگی خود را برای «خدمت» مجدد در «دادگاههای انقلاب» اعلام کرده است. او که با شنیدن زوزهٔ حزب اللهی ها (دادگاههای خلخالی ایجاد باید گردد!) ، بار دیگر حرص و ولع خون آشام بالا گرفته، با لحن به خون تشنهٔ جلادان می گوید «البته ما كار خودمان را کرده ایم و بقول معروف بازنشسته شده ایم. اما بالاخره تابع امر امام هستیم.
اگر ایشان بفرمایند بله ما قبول میکنیم. حالا در دادگاه ها بد كار نمیکنند(یعنی خوب کشتار می کنند!) البته اگر ضرورت اقتضاء کند، طوری كه رفقا درست نتوانند تصفیه (یعنی قتل عام) بکنند یا در تشخیص مثلا اینکه چه کسی مرتد است، چه کسی مهدورالدم دچار تردید شوند ما حاضریم» !! (کیهان ۲۹شهریور)
پیشترهم ربانی املشی دادستان کل کشور، در انتقاد از عدم قاطعیت دادگاهها گفته بود كه «در صورت لزوم باید مانند امام علي روزی ۴ هزار نفر از کفار را سر برید! همچنین یکی دیگر از جلادان اعلام کرده بود كه هيچ گونه محدودیت سنی و جنسی برای اعدام وجود ندارد»!
و بالاخره خود «امام» نیز كه اخیرا به مدت ۱۵ روز« امت» را از فیض سخنان گُهربار خود محروم کرده بود، دو پیام دورود را به مناسبت هفته جنگ و آغاز سال تحصیلی صادر نمود.
آن واقعیت اصلی كه از خلال وراجی ها و لاف زنی های خمینی می توان فهمید این است که علیرغم ادعاها و تذکرات گمراه کننده در بارهٔ اولویت جنگ با عراق، در حقیقت کشتار و سرکوب انقلابیون در درجه اول اهمیت قرار داده شده است. خمینی به دانش آموزان اخطار می کند كه باید نه تنها دست به هیچ گونه مبارزه ای علیه رژیم جمهوری اسلامی نزنند، بلکه همکلاسیهای مبارز خود را به پاسداران و کمیته ها لو دهند. همچنین از آوارگان جنگی می خواهد كه «صبر و شکیبایی خود را از دست ندهند» و دم برنیاورن! و آخر سر به «محاکمه انقلابی!» دستور مي دهد كه «بی کم و کاست حکم قرآن مجید را اجرا نمایند و فتنه (بخوانانقلاب) را بخوابانند!» بدین ترتیب «فتوا» ها تکمیل است و تکلیف شرعی جلادان یعنی قتل عام بی چون و چرای انقلابیون روشن گشته است!
کارگران، زحمتکشان و توده های ستمدیدهٔ ایران!
چنانکه می بینید، رژیم جمهوری اسلامی چون دسته ای ویرانگر و جلاد بجان مردم میهنمان افتاده و خود نیز بی شرمانه به آن اعتراف می کند. رژیم اکنون برای نجات خود، به یکی از هارترین و رسواترین رژیمهای جهان تبدیل گشته است و از هیچ کشتار و جنایتی اباء ندارد. تمام رژیمهای سرمایه داری موقعی كه خود را در مهلکهٔ انقلاب ببینند و احساس کنند که دیگر توده ها به عوام فریبی آنان پی برده و نمیخواهند به دیکتاتوری و تسلط آنان گردن نهند این چنین میشوند. این در طبیعت نظام سرمایه داری است كه برای حفظ خود، هر لحظه آماده است جان و زندگی میلیونها انسان را بازیچهٔ دست خود قرار داده و آن را به نیستی و نابودی بکشاند، تا زمانی كه چنین رژیم هایی بر كشور حکمرانی می کنند، قلدری و زورگویی و قتل عام و کُشتار در انتظار توده ها است. این منطق سرمایه داری است و هیچ نوع عوام فریبی نمیتواند آن را پوشیده نگاه دارد. بنابراین برای اینکه از دیکتاتوری سرمایه داری رهایی پیدا کنیم باید این رژیم را سرنگون کرد و رژیمی انقلابی – دموکراتیک جایگزین آن نماییم كه نمایندهٔ واقعی توده های کارگر و زحمتکش میهنمان و تجلیگاه ارادهٔ انقلابی آنان باشد، باید رژیمی بر سر كار آوریم كه حقیقتا از آزادی و انقلاب توده ها پاسداری نموده و اقدامات ضد انقلابی باندهای سیاه و عوامل سرمایه داران را خنثی و سرکوب نماید.
باید رژیمی جایگزین این رژیم نماییم كه رفاه، آسایش و امنیت و خوشبختی برای کارگران، زحمتکشان، دهقانان، خلق ها و دیگر توده های تحت ستم به ارمغان آورد. لیکن چنین رژیمی جایگزین رژیم جمهوری اسلامی نمی گردد مگر اینکه خود کارگران و زحمتکشان و دیگر توده های مبارز بپا خیزند و اراده كنند كه حكومت را مستقیمآ بدست بگیرند.
کارخانه ها، کوچه ها، مدارس، خیابانها، شهر ها و روستا را باید به صحنهٔ نبرد واقعی علیه رژیم تبدیل نمود. آری برای نجات مردم میهنمان تنها یک راه وجود دارد و آن شرکت مستقیم خود آنان در مبارزهٔ، سرنگون کردن رژیم به وسیله قیام و بر سر كار آوردن یک حکومت انقلابی و دموکراتیک می باشد.