حزب کمونیست ایران

سخنرانی رفیق ابراهیم علیزاده در افتتاحیه کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران

مهرماه ۱۴۰۳

با یاد و خاطره همه جانباختگان انقلاب ژینا، جوانان آزاده‌ای که با شعار رهائی بخش (زن، زندگی، آزادی)، افق‌های جدیدی بر روی این جامعه گشودند، با یاد ۵۱ کارگر معدن در طبس که در اعماق چند صد متری زمین در شرایطی به شدت غیر انسانی کار می‌کردند و قربانی طمع ورزی و سود جوئی سرمایه‌داران و دولت حامی آنها شدند و با عرض تسلیت به بازماندگان آنها، همچنین با یاد همه رفقائی که در فاصله دو کنگره ۱۲ و ۱۳ جانباختند، کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران را آغاز می کنیم.

رفقا!

اکنون مدت زمانی نسبتا طولانی از برگزاری کنگره ۱۲ حزب می‌گذرد، بسیار طولانی تر از آنچه در اساسنامه حزب آمده است. بخش از این تاخیر موجه و بخشی نیز ناموجه بوده است. مسئولیت بخش ناموجه این تاخیر بر عهده اکثریت رفقای کمیته مرکزی سابق حزب می‌افتد. آنها با انگیزه‌های کاملا ناروا، چند سالی برگزاری کنگره حزب را به تاخیر انداختند و سپس با جدا کردن راه خود، حزب را با یک تناقض روبرو کردند:

از یک طرف اکثریت کمیته مرکزی را که مطابق اساسنامه برگزاری کنگره حزب را بر عهده داشت، آنها تشکیل می‌دادند و از سوی دیگر اکثریت اعضاء حزب و نیز کمیته‌های رهبری ارگانهای اصلی حزب (کمیته مرکزی کومه‌له و کمیته خارج خارج کشور و …) در جبهه ما قرار داشتند. این تناقض می‌بایستی برطرف می‌شد تا حزب شخصیت حقوقی و قانونی خود را نیز دوباره کسب کند. ما پیگیر حل این مسئله شدیم، اما تا ما آمدیم به خودمان بجنبیم و کنگره حزب را بر اساس حق مشروع اکثریت اعضاء آن بر گزار کنیم، انقلاب ژینا آغاز شد. برای مدتی قریب به یک سال تشکیلات ما بویژه در کردستان، به درست اولویت خود را تاثیرگذاری بر این انقلاب قرار داد و در نتیجه برگزاری کنگره موقتا از اولویت خارج شد. در تاریخ جریان ما این امر سابقه دارد. برای نمونه در آبان ماه سال ۱۳۵۷ کنگره کومه‌له در شرایطی برگزار شد که یک جنبش سراسری بر علیه رژیم پادشاهی در ایران در جریان بود. در آن هنگام هنوز کردستان به این جنبش سراسری نپیوسته بود و این نگرانی در میان رفقای ما وجود داشت که کردستان از این لحاظ از مبارزات سراسری منزوی شود. هنوز بیش از دو روز از برگزاری کنگره در شهر نقده نگذشته بود که خبر رسید توتونکاران منطقه بانه از دادن توتون به دولت که در انحصارە اداره دولتی دخانیات بود به امتناع کرده‌اند، همین می‌توانست نقطه آغاز خوبی باشد، ما تصمیم گرفتیم کنگره را به تعویق بیاندازیم و این حرکت را به پیروزی برسانیم. پس از پیروزی در این ماموریت ادامه کنگره را ۱۵ روز بعد در شهر سنندج پی گرفتیم. جنبش توده‌ای در محور تفکر و عمل ما قرار داشت و هنوز هم این سنت در جریان ما عمل می‌کند. اکنون که خوشبختانه با همه فراز و فرودها به برگزاری کنگره توفیق یافته‌ایم، می‌خواهم خیلی کوتاه در مورد انتظاراتمان از این کنگره چند نکته‌ای را به عرض برسانم.

رفقا!

ما طی ۴۶ سال گذشته، ۱۲ کنگره حزب کمونیست ایران و ۱۸ کنگره کومه‌له را برگزار کرده‌ایم، یعنی اکنون کنگره حزبی را برگزار می‌کنیم با کوله‌باری از تجربیاتی ارزشمند. این تجربیات معمولا در کنگره‌ها جمع‌بندی شده‌اند و به مبنائی برای پرورش نسل جدید فعالین حزب تبدیل شده‌اند. واضح است و تا حدود زیادی طبیعی هم هست که جریان ما در این راهپیمايی طولانی و پر از فراز و نشیب، ضعف‌ها کمبودها به مثابه حزب و حتی اشتباهاتی به مثابه افراد رهبری داشته‌ایم. اما همه این اتفاق‌ها در متن یک مبارزه سیاسی فعال رویداده‌اند. لابد کسی که خانه‌ نشسته است و کار خاصی نمی‌کند، مرتکب اشتباهی هم نمی‌شود. روشن است که مسیری که ما طی ۴۱ سالی که از تشکیل حزب می‌گذرد، پیموده‌ایم، مسیری صاف و همواری نبوده است. با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم کرده‌ایم، اما خصلت نمای جریان ما این بوده است که همواره با دید انتقادی به گذشته نگریسته‌ایم و راه خود را به سوی آینده در متن این برخورد انتقادی پیدا کرده‌ایم. کسان زیادی، در این مسیر پی زندگی خود رفتند و یا راه خود را از ما جدا کردند، اما جریان ما تغییر ریل نداد و تداوم و پیوستگی انتقادی خود را حفظ کرد و نام زیبای «حزب مادر» برای ما محفوظ ماند. اما همین جا به عنوان یک خصوصیت تاکید کنم که در عین داشتن نگاه انتقادی به گذشته طرفدار انتقاد از خودهای عارفانه که قدم‌های ما را در راه دشواری که در پیش داریم سست کنند و زمانی متداول بوده‌اند نبوده‌ایم. ما می‌خواهیم از گذشته چراغی برای راه آینده بسازیم.

رفقا !

جریان ما و حزب ما با همه کمبودهایش امروز به کسی بدهکار نیست. در کارنامه این حزب کم یا زیادش به کنار چیزی جز هدف خدمت به این جامعه وجود ندارد. مسئله به هیچ‌وجه این نیست که ما صاحب کلام آخر در همه زمینه‌های مبارزه سیاسی و طبقاتی و نظری بوده‌ایم، بلکه مسئله این است که اساسا مسیر درستی انتخاب کرده‌ایم و صادقانه، صمیمانه و با گذشت و فداکاری در این راه گام برداشته‌ایم. حزب کمونیست ایران به عنوان بخشی از جریان ما، در خدمت به این جامعه و به مردم کارگر و زحمتکش، هر چه در توان داشته است، انجام داده است. رفقای ما در این راه حتی از بذل جان هم دریغ نکرده‌اند. ما سربلندیم که به آرمان‌ها و برنامه اجتماعی خود وفادار مانده‌ایم. ما سربلندیم که در کارنامه‌مان، در استراتژی‌مان و در برنامه‌مان، چیزی جز خدمت به آرمانهای والای انسانی وجود ندارد. ما سربلندیم که صداقت اخلاقی در مبارزه سیاسی راه و روش ما بوده است، در عین حال ما سربلندیم که در این راه کمبودها و ضعف‌های خود را می‌شناسیم و تلاش کرده‌ایم و تلاش می‌کنیم آنها را نبردکنان بر طرف کنیم.

ما حزبی بوده‌ایم که نه تنها برای تحقق اهداف دور خود می‌جنگد، بلکه نشان داده‌ایم که وجودش در لحظه هم برای این جامعه مفید و ضروری بوده است. سرزندگی و شادابی امروز ما، خوش‌بینی و امید ما به آینده، از هر دوی این خصوصیات ناشی شده است. انتظار ما این است که این کنگره در تداوم این مسیر یک گام دیگر ما را به جلو ببرد.

بسیاری از ما می‌پرسند با چنین رویکرد و با چنین پیشینه‌ای چرا این حزب نتوانسته است به یک حزب نیرومند اجتماعی سراسری در ایران تبدیل شود؟ پاسخ روشن است.

رفقا!

یک حزب سیاسی صرفا با کار روتین و فعالیت اعضاء و رهبرانش هرچند پیگیر و هرچند روشن بین توده‌گیر نمی‌شود، یک حزب سیاسی در صورت بوجود آمدن توازن قوای مساعد که به درجه‌ای شرایط دموکراتیک را میسر کند و نیز در نقطه عطف‌های تاریخی بسته به نقشی که در چنین مقاطعی ایفا می‌کند، می‌تواند توده‌گیر شود. البته می‌توان تصور کرد که احزابی هم وجود داشته باشند که در چنین شرایطی هم نتوانند در دل جامعه جای بگیرند، روشن است که چنین حزبی بود و نبودش برای جامعه یکسان است. جریانهای سیاسی در نقطه عطف‌های تاریخی، بسته به نقشی که در آن مقطع ایفا می‌کنند، نفوذ اجتماعی پیدا می‌کنند و یا منزوی می‌شوند و به قهقرا می‌روند. این نقطه عطف‌ها الزاما شرایط انقلابی نیستند، بحرانهای سیاسی، اجتماعی، بلایای طبیعی، جنگ و غیره همه می‌توانند سنگ محکی اجتماعی و آزمونی برای یک حزب سیاسی باشند. خود کومه‌له هم، به یمن وجود شرایط دموکراتیک و مقاومتش در دوره انقلاب ۱۳۵٧، در دل یک جنبش اجتماعی ریشه‌دار کردستان نفوذ توده‌ای پیدا کرد و با نفوذ باقی ماند. اما حزب کمونیست ایران از بدو تشکیل جز در کردستان متاسفانه در بقیه نقاط ایران چنین فرصتی را به دست نیاورد.

سرنوشت حزب توده در سالهای دهه ۲۰ شمسی و سرنوشت کومه‌له در سالهای نخست پس از سقوط رژیم پادشاهی دو نمونه مستند تاریخی هستند. اولی با سیاست‌هایش که جوابگوی نیاز زمانه نبود به قهقرا رفت و دومی با سیاست‌هایش طی یازده ماه از عمر کوتاه ولی پر بار رفیق فواد به اوج رسید.

اکنون حزب کمونیست ایران به دلایل متعدد و از جمله و مهمتر از همه به دلیل وجود کومه‌له که ریشه در جامعه کردستان دارد، از موقعیت مساعدی برای ایفای نقش شایسته خود در آینده سیاسی ایران برخوردار است. انتظار ما از کنگره این است با روشن‌بینی سیاسی و با احساس مسئولیت این ظرفیت را تقویت کند. انتظار ما این است که این کنگره به نوبه خود مبشر این سنت باشد که نه تنها از وجود اختلاف نظر سیاسی نمی‌هراسد، بلکه آنرا به عنوان فرصتی برای کسب وسعت نظر و تدقیق خط‌مشی و دیدگاه‌های سیاسی حزب، در مواجهه با شرایط پیچیده جهان امروز به کار می‌گیرد. انتظار ما این است که در بحثهای کنگره مانند همیشه شاهد نشان دادن حد اعلای رفاقت کمونیستی و صمیمیتی باشیم که در دنیای پر شر و شور امروز به شدت به آن نیازمندیم.

زنده باشید