ارزیابی مشترک
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
صحنه رویدادهای سیاسی ومیدانی سوریه، به دلیلدخالتکشورهای منطقهای (ایران، ترکیه، قطر، عربستان،اسرائیل)، فرامنطقهای (آمریکا و متحدانش و روسیه) وبازیگران داخلی (بشار اسد،گروههای اسلامگرای جهادی،نیروهای سوریه دموکراتیک و ارتش ملی سوریه)، سرانجام در هشتم دسامبر بهپایان ۵۳ سال حاکمیتاستبدادی خانواده اسد برسوریه انجامید. جبههگروههایاسلامگرای هیئت تحریر الشام در مدتی کمتراز یک هفته، راه سیزدهساله جنگ داخلی را پیمودند و تامرکز دیکتاتوری بشار اسد در دمشق پیش رفتند وحکومت را در دست گرفتند.
کاروان اتومبیلهای غبارآلود جنگجویان اسلامگرای جبههتحریر الشام با چهره مردانه، کلاشینکف در دست،ریشهایبلند، چهرههای عبوس و شعار “اللهاکبر“،که یکی پس از دیگری شهرهای سوریه را بدون مقاومتبه تصرف درآوردند، نه شباهتی به انقلاب بهمعنای متعارف آن داشت و نه حامل مطالبات وشعارهای روشنی بود که نوید آیندهای بهتر و رهایی ازدیکتاتوری خونین را بشارت دهد.
در حالی که بخش بزرگی از مردم سوریه، پایان حکومتبشار اسد را در خیابانها جشن گرفتند، بخشدیگری که از بیش از یک دهه جنگ، آوارگی و سرکوبحکومت اسد به ستوه آمده بودند، با تردید و نگرانی بهآینده مینگریستند. با وجود سقوط حکومت اسد و بهقدرت رسیدن گروه اسلامگرایتحریر الشام،درگیریها همچنان ادامه دارد. گروههایمیلیشیای وابسته به ترکیه به مواضعنیروهای سوریهدموکراتیک حمله میکنند و جنگ درمناطقی از سرزمینهایتحت کنترلاین نیروها جریان دارد.
همزمان، اسرائیل از فرصت پیشآمده بهرهبرداری کردهو بخشهایی از خاک سوریه را اشغال نموده است. درطول هفته گذشته، اسرائیل تواننظامی، تجهیزات استراتژیک وزیرساختهای صنعتی سوریه را بهشدت تخریب کرده وویرانی گستردهای به بار آورده است..
دوم، حکومت سوریه، هماننددیگر دولت–ملتسازیهایاجباری پس از جنگجهانی اول و قرارداد سایکس–پیکو، بر پایه تمرکز قدرتدر دستان اقلیتی خاص و به بهایاستثمار،تبعیض، سرکوب و انکار هویتهای دیگر بنا شده بود. این ساختار، خود منبع تناقضات حلنشده ودرگیریهایهویتی مذهبی، زبانی، اتنیکی و ملیتی شد. عربها، کردها، ترکمنها،آشوریها، ارمنیها، چچنیها و گروههایمذهبی شاملمسلمانان سنی و شیعه، مسیحیان،دروزیها وایزدیها از جمله هویتهای ساکن سوریه بودند کههر یک به شکلی در چارچوب حاکمیت حزب بعثسوریهتحت تبعیض و بیحقوقی قرار گرفتند.
بهعنوان نمونه، دولت مرکزی سوریه باسیاستهایضدانسانی و نژادپرستانه “تعریب“، منطقهکردستان سوریهرا از توسعه صنعتی و زیربنایی محرومساخت. این منطقه که از ظرفیتهای چشمگیری مانندپالایشگاههای نفت، کشاورزی پررونق در حاشیه فرات وزیرساختهایتوسعهیافته برخوردار بود، عمداً در فقر وعقبماندگی نگه داشته شد. تا پیش ازاعتراضات ۲۰۱۱، بسیاری از کردهای سوریه حتی ازحقوق اولیهای چون دریافت مدارکشناسایی، تابعیت سوریه، مالکیت اراضی، تحصیلاترایگان، خدمات بهداشتی عمومی، اشتغال در بخشدولتی،ثبت ازدواج و تولد و دریافت گذرنامه محروم بودند.
افزون برتبعیضهای سیستماتیک، اقتصاد سوریه نیزپساز ۱۳ سال جنگ داخلی به شدت آسیب دید. این جنگداخلی منجر به نابودی زیرساختها، ابزارهای تولید وبخشهای صنعتی و کشاورزی شد. بیش از ۵۰۰ هزارنفر کشته و بیش از ۱۲ میلیون نفر آواره شدند. هماکنونبیشاز ۹۰ درصدجمعیت سوریه نیازمند کمکهای بشردوستانه هستند.
این شرایط داخلی و تداوم یکی ازمستبدترین حکومتهایمعاصر باعث شد که نه در ارتش،نه در وابستگان حکومت و نه در شخص بشار اسد،ارادهای برای مقاومت باقی بماند. ارتش سوریه که ازجنگ داخلی ۱۳ساله خسته و فرسوده شده بود،غافلگیر شده و انگیزهای برای مقاومت نداشت و عملاًفروپاشید.
در این شرایط، متحدان بشار اسد نیز نتوانستند مانعاز سقوط رژیم او شوند. روسیه، که خوددرگیر جنگیفرسایشی در اوکراین است، قادر بهتغییر معادلات سوریهنبود و احتمالاً بهامید دریافت امتیازاتی از دولت وقت ایالات متحده،بهویژه در اوکراین، پشت رژیم اسد را خالیکرد. حزباللهلبنان، که در نبرد با اسرائیل به شدت تضعیفشده بود،توانایی حفظ وضعیت خود را از دست داد، چه رسد بهحمایت از بشار اسد. حکومت ایران، که علاوه بر ازدست دادن هزاران نیروی نظامی درسوریه، بیش از ۳۰میلیارد دلار از منابع کشور رابرای حفظ بشار اسد هزینهکرده بود، بهعنوان بازندهاصلی این بحران سیاسی شناخته شد. این هزینهها کهاز منابع مردم و حاصل استثمار کارگران و زحمتکشانایران تأمین شده بود، سرانجام نتوانست بقایحکومتاسد را تضمین کند.
سوم، اکنون قدرت سیاسی در سوریه با چنینرنگین کمانی از تنوعات اتنیکی وفرهنگی در دستگروهی بنیادگرای سنی مذهب قرار گرفته که از لحاظسیاسی سرسپرده دولت ترکیه است. تا این جای قضیهدولت ترکیه به سوریه همچون یکی از استانهای خود مینگرد و سیاست های خود را به حاکمان جدیددیکته میکند.
گروه سلفی هیئت تحریر الشام که پیشتر بهدلیل جنایتهایش در لیست ترور کشورهای غربی قرارداشت، اکنون کنترل سوریهبه جز بخش های کردنشین و مناطق عرب نشین تحتحاکمیت سیستم خود مدیریتی را به دست گرفته است. رهبر این گروه احمد الشرع که در درونگروه های اسلامگرای داعش و القاعده پرورشیافته ، بربستر روند تضعیف اسلام سیاسی در منطقه، سعی میکند چهره ای معتدل از خود به نمایش بگذارد.
تا اینجای کار هنوز آینده سوریه روشن نیست. اگرچهگروه هیئت تحریر الشام از تامین حقوق اقلیت ها،تحمیل نکردن حجاب اجباری و غیره صحبت می کند،اما بنا به ماهیت، گذشته این گروه ها در حکومت داریدر استان ادلب و به ویژه تبعیت از سیاست های و منافعدولت اردوغان دشوار است که آینده ای بهتر از حکومتدیکتاتوری بشار اسد برای سوریه را متصور شد. بایددید در هفته های آتی چه بالانس قدرتی در سوریهشکلمی گیرد. کشوری که از لحاظ اقتصادی فروپاشیده و درنتیجه سیزده سالجنگ داخلی اکثرزیرساخت های اقتصادی و کشاورزیخود را از دست داده و اکنون گروه های سابقا داعشی والقاعده قدرت را در دست گرفته اند، آینده ناروشنیدارد.
چهارم، اما علیرغم تغییر قدرت سیاسی در دمشق،هنوز بخشهای وسیعی از نواحی شرق رودخانه فرات کهعمدتا کردنشینهستند، در کنترلنیروهای سوریه دموکراتیک قرار دارند. در عین حالسپاهیان آمریکا نیز در این منطقه حضور دارند. اینبخش از کشور سوریه اگر چه مدام تحت حملاتجنایتکارانه ارتش ترکیه از زمین و هوا قرار داشته وحتی دولت ترکیه عملا بخشهائی از آن را اشغال کرده ،اما دست آوردهای اجتماعی ارزشمندی داشته است کهتماما با آنچه در که ۲۰۱۱ به این سو در سوریه میگذرد، متفاوت است.
علیرغم هر ملاحظهای که در مورد مختصات«تشکیلات اداره خودگردان دموکراتیک شمال و شرقسوریه» (DAANES) داشته باشیم، ساکناناین مناطق به طور قابلتوجهی و بهگونهای که درهیچ نقطهای از خاورمیانه نظیر ندارد، به شکلمستقیم دراداره امور خود مشارکت دارند. زنان به صورتقانونی از حقوق برابر با مردان برخوردارهستند و درسطوح مختلف سیاسی، اجتماعی، نظامی و رهبری نقش فعالی ایفاء می کنند. اقلیت های ملی ومذهبی نیز تا کنون در همزیستیسازنده باهمدیگر زندگی کرده اند. با وجود فشارهای مداوم ارتشترکیه و تخریب زیرساختهای اقتصادی توسط حملاتهوایی، این منطقه توانسته است با استفاده ازنیروی نظامیو حمایت مردمی، خدمات اجتماعی را درحد توان خود سازماندهی کند. اکنون دولت ترکیه عزمخود را برای نابود ساختن همه این دستاوردها جزم کردهاست و علاوه بر به کارگیری مزدورانش در “ارتش آزادسوریه“، نیروهای نظامی خود را در پشت مرزهامتمرکزکرده و با دولت آمریکا مشغول چانه زنی و گرفتنمجوز برای ورود به منطقه ای است؛ منطقه ای که درآن نیروهای آمریکائی نیز حضور دارند. منطقهای که درآن نیروهای آمریکایی نیز حضور دارند. دولت آمریکا،درحالی که وانمود میکند دوست مردم کرد است، در واقعتلاش میکند از طریق مذاکره، جنبش روژاوا را ازسیستمخودمدیریتی و بهویژه یکی ازابزارهای اساسی دفاعیآن، یعنی نیروی مسلحسازمانیافتهاش، محروم کند. به اینترتیب، آمریکا عملاًبا دولت ترکیه در خلع سلاحنیروهایسوریه دموکراتیک همراه شده است.
اکنون در شرایطی که دولت آمریکا برای تامین منافعخود همراهی با دولت ترکیه را بر حمایت از مردمروژآوا ترجیح میدهد، در شرایطی که گروه به قدرترسیده در دمشق در همراهی با دولت ترکیه نخستینهدف خود را نادیده گرفتن حقوق مردم کرد و نابودکردندست آوردهای اجتماعی جنبش روژاوا قرار داده ، درچنین شرایطی تنها حامیان واقعی جنبش روژآوا، مردممبارز در منطقه و آزادیخواهان جهان هستند. حمایت وپشتیبانی همه جانبه از مردم آزادیخواه و حق طلبکردستان سوریه برای دفاع از دست آوردهای شان یکنیاز عاجل است.
پنجم، با سقوط حکومت خاندان اسد و به قدرترسیدن هیئتتحریر الشام در دمشق وشهرهای اصلی سوریه، این کشور اکنون دربرابر یک دوراهی سرنوشتساز قرار گرفته است. هیئت تحریر الشام دولت کنونی را برمبنای الگوی “دولت نجات ملی ادلب” بهعنوان دولتانتقالی سازمان داده است؛ الگویی که آشکارابرای بخش بزرگی از نیروهای سیاسیو مردمسوریه غیرقابل پذیرش است.
اکنون، نحوه تدوین قانوناساسی سوریه برای تعیینساختارسیاسی آینده، به یکی از مباحث کلیدی درفضای سیاسی این کشور تبدیل شده است. طرحهایی برایتدوین قانون اساسی از سوی حاکمانکنونی و شرکای آنها، با دخالت ترکیه ودیگر دولتهای ذینفع، از بالای سر مردمدر حال مطرحشدن است. این در حالی است که یک قانوناساسی دموکراتیک و راهگشا تنها درشرایط آزادی کامل سیاسی و با مشارکتنمایندگان منتخب مردم ازطریقفرآیندهای دموکراتیک میتواند مسیر خروجسوریه از بحرانهای کنونی را هموار کند.
تجربه ایجاد “تشکیلات اداره خودگرداندموکراتیک شمال و شرق سوریه” نشان داده است کهحتی در بحران ترین شرایط ممکن بنیان گذاری یکسوریه دمکراتیک نه تنها ممکن، بلکه کاملاً عملی است. سوریه یا باید مسیر دموکراسی واقعیرا درپیش گیرد، که معنای آن فراهمسازی مشارکت برایهمهبخشهای مختلف جامعه و احترام به تنوعملی، قومیتی و فرهنگی در ساختار سیاسی واجتماعی کشور است، یادوباره درپرتگاه ادامه جنگداخلی و فروپاشی فرو خواهد رفت.
ششم، بازتاب رویدادهای جاری در عراق، رفتارمحافظه کارانه جمهوری اسلامی در رابطهنیروهای هوادارش در منطقه، باعث نارضایتی هایگسترده در بین نیروهای حشد الشعبی در عراق شدهاست. عراق تنها کشوری است که رژیم اسلامی همچناندر آن نفوذ بالای در سطوح حاکمیت دارد. اما این نفوذدر حال کاهش است. با تسریع دومینوی شکست هایرژیم در لبنان و سوریه، نیروهای جهادی سنی در عراقاعتماد به نفس تازه ای پیداکرده اند. با آزاد شدنحدود ۶۰ هزار تن از اسرایجنگ با داعش که دراختیارنیروهای سوریه دموکراتیک در روژاوا قرار دارند وشمار زیادی از آنها از سنی های عراق هستند،قابلیت های جدیدی بوجود خواهد آمد. از هم اکنونزمزمه پیوستن باقیمانده بعثی های سابق عراق به اینجریان به گوش می رسد. داعش عراق این بار بادرس گرفتن از تجربههیئت تحریر الشام در سوریه درسیمای متفاوتی نسبت به گذشته ظاهر خواهد شد. همراهی آشکار و پنهان عربستان سعودی و امارات وغیره با این جریان دور از انتظار نیست. مقتدی صدر،روحانی شیعه با نفوذ در عراق به صف مخالفان علنیحاکمیت اسلامی اضافه شده و در میان جریانحشدالشعبی نیز دودستگی و نارضایتی از ایران وجوددارد. چنین شرایطی در کل باعث سردرگمی حاکمیتاسلامی شده است. آنها دو راه پیش پای خود دارند : یاباید عقب نشینی ها را تا تهران ادامه دهند وراه مذاکره و سازش با غرب با زنجیره ای از نرمش هایقهرمانامه را برگزینند یا این که این روندشکست های پی درپی را ادامه دهند تا همانند بشاراسد به مرحله فروپاشی قطعی برسند.
هفتم ، زبان خامنه ای درتوجیه سیاست های شکست خورده اش قاصراست. خامنه ای در جلسه با جمعی از طرفداراننظام تلاش کرد که شکست های پی در پی “محورمقاومت” در لبنان و سوریه را توجیه کند و به آنهاروحیه دهد. اما محتوای واقعی سخنان وی چیزی نبودجز اعتراف به شکست در برابر قدرت اسرائیل و آمریکادر منطقه و ناتوانی در نجات اصلی ترین متحد خود در“محور مقاومت“. ترس و نگرانی خامنه ای و اطرافیانشبه حدی است که آنها هر نوع بحث و بررسی اینشکست استراتژیک را در سطح ملی ممنوع اعلام کرده وجرم انگاری کرده اند. رئیس قوهقضائیه نیزتمامی دادستان ها را در این رابطه مسئولدانسته و وزارت اطلاعات نیز دست به کار شدهاست. خامنه ای و سران سپاه پاسداران هر آنچه را کهدر طی دو دهه گذشته به قیمت فقر، نابودی زیرساختها، فروپاشی اقتصادی، غارت اموال عمومی، درکشورهای منطقه و تسلیح وسازماندهی گروههای ارتجاعی وابسته و یا نزدیک بهخود سرمایه گذاری کرده اند را از دست رفته می بینند. برای توجیه همین موقعیت است که خامنه ای سعی میکند آن را تاکتیک عقب نشینی بر اساسفرمول های جنگ جا بزند. اما تمام اهمیت مسئله در ایناست که أولا، این نه یک عقب نشینیتاکتیکی بلکه یکشکست استراتژیک است. دوما، بر متن شکست درهمهعرصه های دیگر، سیاست خارجی و ناتوانی رژیم درتامین نیازهای اولیه زندگی مردم صورت می گیرد. اعتراضات گسترده کارگران و زحمتکشان وبه ویژهبازنشستگان خود گویای وضعیت اقتصادی مردماست. آلودگی هوا در تهران و کلان شهرها اکنون به یکمعضل ملی تبدیل شده است. خاموشی های مکرر وکمبود برق در آغاز فصل زمستان بلای جان مردم شدهاست. این وضعیت در حالی زندگی مردم را مختل کردهکه ایران بر دریای نفت و گاز قرار دارد و با داشتنکویرلوت و کویرنمک، بزرگترین صحراها برایتولید انرژیخورشیدی را در اختیار دارد کهعملآ بلااستفاده مانده و در برابر آن صدها میلیارد دلارصرف انرژی پرمخاطره اتمی شده که تاکنون هیچ باریاز دوش کمبود برق در کشور را برنداشته و به جای آنسنگین ترین تحریم های بین المللی را نیز به جان مردمانداخته است. چنین بیلان کاری است که « عقب نشینیتاکتیکی» ادعائی خامنه ای را به یکشکست استراتژیک برای کل جمهوری اسلامیتبدیل کرده است.
هشتم، جنبش زنان، در کنار جنبش کارگری، از نهضتهائی در ایران است که وحشت مرگ در میان حاکماناسلامی بوجود آورده است. این جنبش با مقاومت ها ونافرمانی مدنی زنان آزاد پوش لایحه حجاب و عفاف،که اکنون به صورت قانون درآمده است، را در نطفه خفهکرد. کنسرت جسورانه پرستواحمدی بدون رعایت“حجاب اجباری“، در عرصه مبارزه برای آزادپوشی،ادامه دهنده مبارزات زنان و مردان آزاده در خیزشانقلابی «زن، زندگی، آزادی»، بود. هنرنمائیاین هنرمند جوان در“کاروانسرا“، در ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ میلیون ها ایرانی در ایران و جهانرا پای کنسرت خود میخکوب کرد و شکل گرفتن ده هاحرکت مشابه در گوشه و کنار ایران وبرپاداشتن جشن هایشادی و سرور را به دنبال داشتکه همچون خاری در چشم جمهوری اسلامی هستند. این حرکت خط بطلانی بر مواضع ضد زن خامنه ای،مجلس نشینان بیکاره و مرتجع واقداماتسرکوبگرانه دستگاه های بیست و هفت گانهسرکوب علیه زنان آزاد پوش بود. جنبش زنان درحضور ۴۰ تا ۵۰ هزار تماشاچی زن در ورزشگاه نقشجهان اصفهان بار دیگر قدرت خود را نشان داد. اینزنان با پوشش های اختیاری در کنار هم نشستند و تیممورد علاقه خود را تشویق کردند. این کلان شهر کارگریتحت کنترل مرتجع ترین جناح رژیم تا کنون اجازه ندادهبود پای هیچ زنی به ورزشگاهی برسد که در آنمردان “نیمه لخت” با هم مسابقه می دادند. سخنرانیروز سه شنبه ۲۷ آذر خامنه ای نشان داد کهولی فقیه جامعه ی تغییریافته ایران را نمیبیند و یا نمیخواهد ببیند و همچنان در دام خیالبافی های ارتجاعی وامام زمانی و کاملا ضد زن خود اسیر است. اما علیرغماین واقعیت او زیر فشار جنبش انقلابی زنان، در اینسخنرانی نتوانست از قانون جدید “حجاب و عفاف” دفاع کند و تلاش کرد با کلی گویی در باره جایگاه زندر اسلام ، هواداران خود را راضی نگهدارد.
نهم، به نظر می رسد که اکنون جریان های مخالفدرون قدرت به تدریج تلاش دارند بدون اعلام رسمی وبدون درگیر شدنمستقیم با ولی فقیه، خط جدیدی راهمراه او برای نجات جمهوری اسلامی در پیش گیرند. مهمترین محور این خط، عقب نشینی ازسیاست ماجراجویانه خارجی و تلاش برای ایجادفرصت هایی برای توافق با آمریکا و غرب است. هر چندآمریکا و غرب با توجه به شکست سیاست نگاه به شرقرژیم اسلامی، با توجه به شکست سیاست عمقاستراتژیک رژیم و از هم پاشیده شدن “محور مقاومت” ، با توجه به فروپاشی اقتصادی هر دم افزایش یابنده وبا توجه به نارضایتی گسترده مردم ایران، قصد ندارندبدون امتیازات جدی با رژیم اسلامی وارد گفت و گو ومعامله شوند. در این میان اپوزیسیون راست وابسته بهقدرت های خارجی، در شرایطی که حاکمیت جمهوریاسلامی با ناکارآمدی اش در همه عرصه ها دست وپنجه نرم می کند و در شرایطی که سیاست خارجیرژیم نیز با شکستهای خفت باری روبروشده و قدرتهای خارجی برای ایران نیز خواب های آشفته ای دیدهاند، خود را برای تحولات تازه آماده می کنند. پیام بهمردم ایران توسط جنایتکار تحت تعقیبیهمچون بنیامیننتانیاهو که دستانش و دستان ارتش اشغالگرش به خونده ها هزار فلسطینی آلوده است و مسبب ویرانی هایگسترده در فلسطین، لبنان و سوریه می باشد، نشانهبرنامهریزیهای خطرناکی است که برای ایران در دستورکار قرار گرفته است. سخن گفتن چنین جنایتکاری ازجنبش «زن، زندگی، آزادی» توهینی آشکار به انقلابمردمی ژیناست. اما این پیام به مذاقاپوزیسیون راست ایرانی خارج نشین و وابسته بهپروژههای کشورهای سلطه جو خوش آمده است. آنهاانتظار دارند با بمباران زیرساخت های کشور توسطارتش اسرائیل و باکمکآمریکا و با گسترشنارضایتی عمومی، زمینه فروپاشی حاکمیت اسلامیفراهم آید و آنهابتوانند همچون اپوزیسیون وابستهسوریه به قدرت دستیابند. اپوزیسیون راست چه سلطنت طلبان وچه مجاهدین در تمامی سال های گذشته در خدمتقدرت هایخارجی قلم و قدم زده اند به امید روزی که باحمایت این قدرت ها بتوانند بر ایران حکومت کنند. اماخیزش انقلابی ژینا نشان داد که مردم ایران فریبتبلیغات این نیروها ورسانههای تبلیغاتی کشورهایامپریالیستی را نمی خورند و از این روبعید است ایننیروها در میان مردم از پایگاه مردمی در خورتوجهی برخوردارباشند.
دهم ، بحران حکومت اسلامی و دورنمای انقلاب درایران، اما آنچه که در اعماق و زیرپوست جامعهایران می گذرد، با بازیقدرت های سودطلب و استثمارگربیگانه است.
اکنون سرنگونی انقلابی حاکمیت اسلامی در ایران بامحوریت جنبش های رادیکال اجتماعی با شعارها ومطالبات روشن و رهایی بخش آن در افق پدیدار شدهاست. تقویت جنبش هایپیشرو زنان، کارگران،معلمان،پرستاران، دانشجویان، دادخواهان،طرفداران محیط زیست و ملت های تحت ستم، همگراییو تقویت احزاب چپو کمونیست،می تواند توطئه های بین المللی از نوع آنچهدر سوریه عملی شدرا خنثی سازد. در شرایطی کهکابوس فروپاشی سر تا پای آن را در نوردیده، دونیازضروری در جنبش انقلابی برجسته رفتر می شود. ازیک سو، تلاش برای گسترش تشکل های صنفی گستردهدر بخش های گوناگون کارگری و اجتماعی و تلاشبرای گسترش همگرائی های جدی در میان آنها و ازسوی دیگر تلاش برای ایجاد یک قطب سیاسی قدرتمندکه بتواند شعارها، برنامه ها و اهداف این جنبش هایاجتماعی را به دقت فرمولهکرده و راهبری سیاسی درتحولات آتی را بر دوش کشد. اکنون که جنبش انقلابیآزادیخواهانه و مطالباتی و عدالت طلبانه مردم بهشکل آشکاری به اعماق جامعه روی آورده وخواست هایاکثریت عظیم جامعه را بیان می کند، وظیفهقطب سیاسی چپطرفدار آزادی های بی قید وشرطسیاسی و دمکراسی که برایشکل دادن به ملزومات بدیلسوسیالیستی در برابر جمهوری اسلامی تلاش میکند آن است که در کنارکمک به سازماندهیاز پائین، درفرموله کردن و برجسته تر کردن این خواست هاتمامی نیروی خود را به کارگیرد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی؛ دمکراسیو سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راهکارگر)
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
شنبه ۱ دی ۱۴۰۳ برابر با ۲۱ دسامبر ۲۰۲۴