از شهر سنندج خبر می رسید که حوالی غروب روز یکشنبه دوم خرداد گروهی موتور سوار سلفی با عربده کشی، فحاشی و ایجاد فضای ترس و نگرانی در مقابل چشم ماموران رژیم در خیابان “خضر زنده” به مردم حمله ور می شوند و به تهدید آنها می پردازند. این حرکت سلفی ها با مقاومت جوانان در محل روبرو می شود. سلفی ها زخمی های خود را جمع می کنند و فراری می شوند. طی دو هفته گذشته این سومین باری است که سلفی ها با سردادن شعار “الله اکبر” و با قمه و شمشیر به تهدید جوانان و عابرین می پردازند و عده ای را هم زخمی می کنند. روز 11 اردیبهشت، هشت نفر از سلفیهای مریوان با سر دادن شعارهای «الله اکبر» با شمشیر و قمه به مردم محله “دارسیران” حمله کردند. بهانه آنها هم این بود که گویا چند جوان در این محله «کفرگویی» کردهاند. به دنبال این رویداد روز جمعه 24 اردیبهشت گروهی از سلفی ها در جاده “ملقرنی” شهر سقز به بهانه نوشیدن مشروبات الکلی به مردم حمله کردند. در این درگیری تعدادی از جوانان و از جمله شماری از سلفی ها نیز زخمی شدند. به دنبال این درگیریها در شهرهای مریوان و سقز و سنندج مردم و نیروهای پیشرو و مترقی تحرکات سلفی ها را خنثی کردند و اقدامات آنها را محکوم نمودند.
همه این رویدادها جلو چپشم ماموران انتظامی و امنیتی رژیم صورت گرفته است. عکس العمل بسیار ضعیف ماموران دولتی حاکی از آن است که سلفی ها و رژیم در ناامن کردن فضای جامعه کردستان منافع مشترکی دارند. حال که هر دو طرف با تبلیغ و ترویج ارتجاعی نتوانسته اند جلو گسترش موج اندیشه های سکولار و سوسیالیستی را در جامعه کردستان بگیرند، تلاش می کنند با اینگونه اقدامات و ناامن کردن فضای سیاسی کردستان بخش پیشرو جامعه را به محافظه کاری و انفعال بکشانند.
سلفی گری اگر از لحاظ فکری و دین باوری بازگشت به قرآن و سنت را تحت عنوان “دعوت و جهاد” تبلیغ و ترویج می کند، اما امروز ماهیت سلفی گری را تنها با این خصوصیت واپسگرایانه آن نمی توان توضیح داد. سلفی گری معاصر و جریانات متاثر از آن اساسا” مخلوق دولتهای سرمایه داری امپریالیستی و منطقه ای علیه جنبش های رادیکال اجتماعی و ابزار دست آنها در حل تخاصمات منطقه ای به نفع خود، است.
ورود نیروهای شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ میلادی فرصت طلائی برای سران فاسد کشورهای غربی و عربستان، مصر، الجزایر و لیبی و شمار دیگری از کشورهای عربی فراهم آورد. دولتمردانی که غرق در فساد و استثمار بیرحمانه کارگران و مردم زحمتکش و انباشت ثروت این کشورها در دستان خود بودند، برای کاهش فشار جنبش های رادیکال اجتماعی و به بیراهه بردن این جنبش ها به تشکیل و حمایت از جریانات جهادی – سلفی پرداختند و در گام اول آنها را برای جنگ با نیروهای اتحاد شوروی روانه افغانستان کردند.
با تشکیل حکومت طالبان، افغانستان به یکی از پایگاههای اصلی تربیت عناصر سلفی جهان تبدیل شد. افراد این گروه که اکثریت آنها را جوانان بیکار و سرخورده و مایوس کشورهای عربی و حاشیه شهرهای بزرگ اروپایی در بر می گرفتند، بعداز آموزش به کشورهای عربی بازگردانده می شدند و بدین ترتیب تروریسم جهانی با راه انداختن حمام خون در بسیاری از کشورها، با دست بردن به تاکتیک عملیات انتحاری و کشتن صدها انسان بی دفاع گسترش یافت.
جریان سلفی – اخوانی مفتی زاده در جریان قیام مردم ایران در سال 1357 و آغاز جنبش مقاومت مردم کردستان، از جانب جمهوری اسلامی بعنوان ابزاری برای به شکست کشاندن این جنبش، به کار گرفته شد. با تشکیل جریانات سلفی “انصار الاسلام” و جریانات مشابه توسط جمهوری اسلامی در کردستان عراق، ایران به کریدوری برای تردد سلفی های جهادی از کردستان عراق به افغانستان و بالعکس، تبدیل شد. تشویق جوانان کُرد به پیوستن به صفوف “انصارالاسلام” و اعزام آنها به افغانستان و پاکستان برای آموزش نظامی و بالاخره سازماندهی آنها در “هسته های جهادی” برای مقابله با جنبش انقلابی مردم کردستان ایران، از جمله اقداماتی بود که مستقیما زیر نظر دستگاههای اطلاعات و امنیتی جمهوری اسلامی انجام می گرفت. تشکیل و تقویت “جبهه النصر” و “داعش” در سوریه توسط آمریکا با حمایت عربستان سعودی، قطر و ترکیه با هدف به بیراهه بردن جنبش اصیل مردم سوریه علیه دولت جنایتکار بشار اسد و بکار گیری آنها در تحولات سیاسی عراق و کشتار هزاران کُرد ایزدی و ببار آوردن فجایع و تراژدی انسانی در کردستان عراق، کارکرد ابزاری دیگر این جریان در خدمت دولتهای منطقه بوده است. با پایان هر ماموریت، یکبار دیگر همانند القاعده، داعش،حماس، حزب الله و جهاد اسلامی، با قربانی شدن عده ای از افرادِ ناآگاه و فریب خورده ، سرکشی هایشان مهار می شود و برای دوره ای دیگر و ماموریتی دیگر به محاق برده می شوند.
کردستان ایران با ویژگیهای منحصر بهفردش از جمله، نفوذ عمیق اندیشه های سکولار، آزادیخواهانه و سوسیالیستی هیچگاه به جریان سلفی امکان نداده است که از یک پایگاه عمیق توده ای برخوردار گردد. سلفی گری و اسلام گرایی افراطی بر هیچ خواست و مطالبه مردم کردستان متکی نیست. سلفی گری در کردستان ایران اساسا یکی از توطئه های جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان و ساخته دست دستگاههای اطلاعاتی و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و کالایی و محصول مشترک سپاه پاسداران و اسلام گرایان افراطی کردستان عراق است. در یکی دو سال اخیر و تحت تاثیر تحولات منطقه ایی، در مساجد برخی از محلات حاشیه ایی برخی از شهرهای کردستان و چند روستا تحرکات سلفی ها دیده شده و این جریان به مناسبتهای گوناگون با اجرای مانورهای کنترل شده و هماهنگ با دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی حضوری علنی پیدا کرده است. مردم کردستان نه اسلامگرایی شیعه و نه اسلامگرایی سلفی را هضم نکرده اند. اما در این دوره که استبداد یک حکومت شیعه و تشدید ستم ملی و مذهبی بر مردم کردستان زمینه را برای سر برآوردن نوع دیگری از اسلامگرایی فراهم آورده است، هم درجه بیشتری از هوشیاری لازم است و هم مبارزه سازمانیافته تری علیه سلفی گری به موازات مبارزه علیه دولت مذهبی حاکم ضروری است.
افشای ماهیت سلفی ها، و گزارش عملکرد آنها در میدیای اجتماعی، مطبوعات و رسانه های عمومی آزاد و شبکه های تلویزیونی برای منزوی ساختن هرچه بیشتر آنها یکی از اولویتهای ما در دوره کنونی است.