برخورد ماموران سد معبر شهرداریها با دستفروشان در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران در سالهای اخیر بارها به تیتر خبرها تبدیل شدە است. چندی پیش پخش فیلمی مربوط به برخورد و برچیدن بساط یک دستفروش معلول در رشت، اعتراض بسیاری در محل و در شبکه های اجتماعی را به دنبال داشت. روز ١٣ بهمن یک دست فروش در شهر خرمآباد اقدام به خودسوزی کرد. این دست فروش بعد از درگیری با نیروهای سد معبر شهرداری اقدام به این کار کرده بود. مرکز اورژانس استان لرستان ضمن تائید خودسوزی یک دستفروش گفته است کە “مردم اقدام به خاموش کردن” و انتقال او به بیمارستان کردەاند.
بنا به گزارش روزنامه شرق: ” علیرضا زاکانی، شهردار تهران گفته است ” که برای ساماندهی دستفروشان بهدنبال روشی نوین هستیم“. اما آنچه که در عمل دیدیم “روش نوین” آقای شهردار چیزی جز تهدید و ضرب و شتم و جمع کردن بساط آنها نبود. در ادامه گزارش روزنامه شرق آمده است: ” شب سهشنبه دوباره بنرهای اجرای طرح انضباطی از تقاطع ولیعصر–جمهوری تا چهارراه ولیعصر به تیر های چراغبرق نصب شد. صبح چهارشنبه هم مسئول شهربان شهرداری منطقه 11 بههمراه نیروهای انتظامی به این خیابان آمد و اجازه پهن کردن بساط را به دستفروشان نداد و آنهایی را که بساط کاسبیشان را پهن کرده بودند، تهدید کرد یا جمع کنند و بروند یا آنها بساطشان را جمع میکنند و میبرند. دستفروشان اما مقاومت میکنند. اول با خواهش که نانشان را نبرند و پا نگذارند روی گلوی زن و بچههایشان. اما مردی که نیروهای سبزپوش دورهاش کرده بودند، میگوید بساطتان را جمع کنید. این مرد صدای: «نانِ زن و بچه ما را نبرید» را نمیشنود. پیرمرد فریاد میزند و میگوید اگر قرار باشد برای خانه و زندگیاش نان نبرد، بمیرد بهتر است. مرد اما نه صدای درخواستها را میشنود نه فریادها را و یک کلام میگوید: “بساطتان را جمع کنید.”
“مدیرعامل شرکت ساماندهی مشاغل شهر تهران گفته است: حدود ۱۰ هزار دستفروش در سطح پایتخت حضور دارند که از این تعداد ۵۰۰۰ نفر از آنها در نقاط مختلف پایتخت ساماندهی شده اند. سایر دستفروشان که حدودا ۵۰۰۰ نفر هستند در معابر و خیابانها به دستفروشی خود ادامه میدهند.”
دست فروشی شغل نیست و هزاران زن ، مرد ، پیر ، جوان و حتی کودکان دستفروش بطور روزمره با فشار و خشونت ماموران شهرداری و پلیس ، با توهین و هتک حرمت از سوی مغازه داران و گاهی از سوی اراذل و اوباش اجیر شده روبرو هستند .دست فروشان در سرما و گرما ، ثابت و سیار ، بساط کوچک خود را پهن کرده و با با خود می گردانند بلکه بتوانند هزینه زندگی خود و خانواده هایشان را تامین نمایند . زنان ، کودکان و پیران دست فروش بیش از هر گروه دیگری با مشکلات و فشارهای جسمی و روحی روبرو هستند. گزارش شهرداری تهران در مورد دست فروشان نشان میدهد که چگونه بیکاری در مناطق محروم ایران و ازجمله کردستان بخشی از نیروی کار را ناچار به مهاجرت به تهران کرده و دست فروشی یکی از راههای تامین هزینه زندگی در شرایطی بسیار دشوار و غیر انسانی برای آنها است .
دستفروشی شغل نیست ، هیچ امنیت و حمایتی شامل دست فروشان نمی شود. آنها پیوسته زیر خشونت و تهاجم ماموران سد معبر شهرداری هستند. در بسیاری موارد نیروهای انتظامی نیز با نیروهای شهرداری همکاری می کنند. سرمایه ناچیز آنها با هر یورش ماموران رژیم از بین رفته یا به تاراج برده می شود. دستفروشان مدام با تهدیدات و خشونت های روانی ، زبانی و فیزیکی روبرو هستند.
اما دست فروشان چه کسانی هستند؟ کارگرانی که هر روز شماری از آنان با تعطیلی موسسات و بنگاه های اقتصادی به صف بیکاران می پیوندند، خیل عظیم جوانان تحصیل کرده ای که پیدا کردن شغلی برای آنان به آرزویی رویایی تبدیل شده است، زنان سرپرست خانواده، کودکان و نوجوانانی که به جای آموزش و لذت بردن از کودکی و نوجوانی خویش به یاری تامین معاش خانواده شان شتاقته اند، مردان و زنان سالخورده ای که می خواهند این دوره از زندگی خود را با عزت به سر برند و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنند، همه این انسانهای شریف و استثمار شده و محروم هستند که اینگونه از جانب ماموران رژیم مورد اهانت قرار می گیرند.
تامینکاروبیمههایبیکاریواجتماعی،غیرقانونیکردنکارکودکانوتامینحمایتهایلازمهبرایآنانوخانوادههایشان،جرمبودنخشونتعلیهدستفروشانازسوینهادهایحکومتی،ایجادکاردرمناطقحاشیهایایرانیکخواستفوریوانسانیاستکهلازماستموردبیشترینحمایتهاازسویمردمقرارگیرد .
یکی از مهمترین خواست هایی که در دل مبارزه علیه بیکارسازی ها باید رودرروی سرمایه داران و دولت سرمایه مطرح گردد، خواست تامین معیشت بیکارشدگان است. چنانچه دولت قادر به تامین کار برای بیکاران نیست موظف است بیمه بیکاری مکفی به آنان پرداخت کند تا آنها مجبور نباشند به دست فروشی روی آورند و متحمل این همه سرکوب و بی احترامی قرار بگیرند.