حزب کمونیست ایران

کودکان فاقد شناسنامە، قربانیان بی نام و نشان

محرومیت از تحصیل و عدم حضور فیزیکی  در مدارس به دلیل شیوع کرونا هر چند برای اولین‌ بار بود که بسیاری از خانواده‌ها را نگران آینده آموزش کودکان خود کرد اما در سوی دیگر این غیبت از تحصیل برای بسیاری دیگر عبارت آشنایی محسوب می‌شود. محرومیت از تحصیل برای این دسته از افراد نه به خاطر بیماری کرونا بلکه به دلیل نداشتن شناسنامه هرساله بسیاری از کودکان را از رفتن به مدرسه و کلاسهای درس بازمی‌دارد. یک ویروس کرونای دائمی که در سایه‌ی قوانين ضد انسانی جمهوری اسلامی کودکان را بی‌هویت می‌کند و آنان را به شکل انسان‌هایی بی‌ نام و نشان وارد جامعه می‌کند. انسان‌هایی که در  سیاستگذاری‌ و برنامه‌ریزی‌های دولت جایی ندارند و تنها امیدشان یافتن شغلی است که ازطریق آن امرار معاش کنند.

مهرماه گذشته، دو سال از تصویب اصلاح قانون اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی گذشت. تمام این ماه‌ها و روزها، حس خوشحالی توأم با نگرانی برای بی‌شناسنامه‌ها را رقم زد؛ چراکه امیدوار بودند با اصلاح قانونی که 13 سال پیش محدودیت‌های بسیاری را مقابل آنان‌ قرار داده بود، شرایط را برایشان مقداری هموار سازد، اما طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که اواخر  دی‌ماه 1400منتشر شد، تا مهرماه سال‌جاری تنها 5هزار شناسنامه صادر شده است؛ رقمی که نشان از روند بسیار کند اجرای این قانون دارد.

بە گفتەی حقیقت‌طلب، مدیر انجمندیاران، با وجود مشکلاتی عینی همچون طولانی بودن پروسه ثبت ازدواج و مخالفت‌های ناشی از منفعت‌طلبی برخی سازمان‌ها و دفاتر کفالت و فساد در ادارات‌ مربوطه، صدور 5هزار شناسنامه را باید به فال نیک گرفت؛ چراکه این آمار نزدیک به رقم شناسنامه‌هایی است که در طول 13سال گذشته صادر شده‌ است. بە عبارت دیگر در طول 15 سال گذشته تنها حدود 10 هزار نفر افراد فاقد شناسنامه موفق بە دریافت شناسنامه شدەاند.

طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۳۹۶ تعداد کودکان بدون شناسنامه در کشور چیزی در حدود یک میلیون و یکصد هزار نفر تخمین زده شده است که گزارش‌های غیر رسمی این تعداد را بسیار بیشتر برآورد می کنند. بیشتر از پنجاه هزار کودک محصول ازدواج با اتباع خارجی‌اند، قربانیانی که به سبب نامشخص بودن وضعیت تابعیت و نداشتن شناسنامه در ایران به وسیله قانون اساسی رژیم از حق حیات تعلیق شده‌اند و از ابتدایی ترین امکانات مانند بهداشت و درمان و آموزش که از اصلی‌ترین نیازهای این مردم بی بضاعت و گمنام است محروم شده‌اند. براساس  آمارهای رسمی و غیررسمی استانهای سیستان و بلوچستان، تهران، خراسان، قم و گلستان بیشترین تعداد کودکان بدون شناسنامه را دارا هستند که اغلب در حاشیه شهرها و مناطق محروم ساکن هستند. کودکان فاقد مدرک، فاقد آینده‌ای روشن هستند و این خیل عظیم ناگفته پیداست که پس از طرد از مدرسه بالاجبار برای یاری خانواده کم‌درآمد خود وارد بازار بیرحم کار سیاه می‌شوند.

بیشترین نرخ بازماندگی از تحصیل بە دلیل نداشتن شناسنامه متعلق به محروم‌ترین استان کشور، یعنی سیستان و بلوچستان است. براساس همین گزارش‌ها تنها در استان سیستان و بلوچستان بیشتر از 55 هزار کودک بدون شناسنامه وجود دارد. محرومیت از این حداقل حقوق شهروندی که باعث طردشدن از اجتماع می‌شود سال‌هاست که به مساله‌ای حاد در استان سیستان و بلوچستان بدل شده است. مهاجران استان سیستان و بلوچستان به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی برای یافتن کار به شهرهای بزرگ‌تر کوچ می‌کنند. اما خانواده‌های این کارگران به دلیل نداشتن اوراق هویت برای استفاده از حقوق شهروندی خود هم‌چون برخورداری از شغل و تحصیل، یافتن مسکن و دسترسی به خدمات بهداشتی و رفاهی با مشکلات عدیدەای روبرو می‌شوند و از  نظر ادارات دولتی به عنوان افراد بیگانه شناخته شده و از دسترسی به  هرگونە مزایایی بی‌نصیب می‌مانند.

اگرچە عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فقر، بیکاری والدین، اعتیاد، طلاق، فوت یا از کار افتادگی سرپرست خانوار، مهاجرت و شکاف طبقاتی از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار در جامعه بشمار می رود، اما در عین حال عامل دیگری همچون فاقد شناسنامه و مدارک هویتی بودن نیز بە افزایش این پدیده در ایران بیشتر دامن زدە است.

بدون مدرک آنان هرگز اجازه تحصیل نمی‌یابند و بدین ترتیب آینده‌ای سخت را پیش روی خود می‌بینند. بچه‌های فاقد شناسنامه تنها از مدرسه و آموزش باز نمی‌مانند، بلکە آنها محروم از بهره‌گیری از تمامی امکانات می‌شوند و از اینرو در مسائل اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و فرهنگی با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. رشد روزافزون تعداد خانواده‌های بدون شناسنامه و نیاز این خانوارها به کار باعث شده تا بسیاری از این کودکان طردشده به شهرهای بزرگ بروند و زندگی خیابانی در پیش بگیرند. کودکی که باید در کلاس درس بنشیند و عنوان دانش‌آموز داشته باشد، با نداشتن شناسنامه به کودک کار و خیابانی تغییر هویت می دهد.

کودکانی که به جای کودکی کردن ناچار می‌شوند با سختی‌های روزگار دست‌وپنجه نرم کنند تا بتوانند روز خود را به شب برسانند .آنها کودکی خود را در پس ناگواری‌های تلخ گم می کنند تا در ازای آن لقمه نانی با مشقت به دست آورند، سایه سنگین مشکلات اقتصادی بیشتر از همه کمرشان را خم کرده و آنها را به سمت آینده‌ای نامعلوم و مبهم می‌کشاند. آن چه سبب افزایش این میزان از طرد کودکان شده است در وهله اول فقر دامنگیری است که سال‌هاست استان سیستان و بلوچستان را دربرگرفته است. فقری که سبب شده تا آنها در نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی از دایره توجه خارج و از حقوق اولیه خود باز بمانند. امسال و در همه‌گیری بیماری کرونا این فقر فزاینده سبب شد تا گروه دیگری به افراد بازمانده از تحصیل اضافه شوند. خانواده‌های بی‌بضاعت این استان به خاطر عدم دسترسی به «شبکه شاد» با ترک تحصیل فرزندانشان مواجه شدند. طبق آمارها، به جز افراد فاقد شناسنامه، حدود چهل درصد از دانش‌آموزان سیستان و بلوچستان، به علت نداشتن تبلت و تلفن و نبود اینترنت در روستاها امکان حضور در این شبکه را از دست دادند و بدین ترتیب محصلان برای آموزش دچار مشکل شدند. نزدیک به سه میلیون و ۲۲۵ هزار کودک به دلیل نداشتن دسترسی به تلفن هوشمند از عضویت در شبکه آموزشی شاد بازماندند و طبق برآوردها حداقل از هر صد کودک 20 نفر به جمع کودکان بازمانده از تحصیل پیوسته‌اند.

داشتن شناسنامه و اسناد هویتی، بهرمند بودن از حداکثر امکانات و خدمات بهداشتی و درمانی و همچنین حق استفاده ازامکانات تحصیلی، آموزشی، مدرسه و فعالیتهای تفریحی و فرهنگی و مسکن‌ مناسب به صورت یکسان و بدون ایجاد تبعیض به دلایل همچون رنگ پوست، زبان، نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت و غیرهاز جمله حقوق اولیه کودکان به شمار می رود که در سایه‌ی حاکمیت ارتجاعی رژیم اسلامی به رویای دنباله‌دار کودکان بی‌شناسنامه در ایران بدل شده است

یگراینغیبتازتحصیلبرایبسیاریدیگرعبارتآشناییمحسوبمی‌شود. محرومیت از تحصیل برای این دسته از افراد نه به خاطر بیماری کرونا بلکه به دلیل نداشتن شناسنامه هرساله بسیاری از کودکان را از رفتن به مدرسه و کلاسهای درس بازمی‌دارد. یک ویروس کرونای دائمی که در سایه‌ی قوانين ضد انسانی جمهوری اسلامی کودکان را بی‌هویت می‌کند و آنان را به شکل انسان‌هایی بی‌ نام و نشان وارد جامعه می‌کند. انسان‌هایی که در  سیاستگذاری‌ و برنامه‌ریزی‌های دولت جایی ندارند و تنها امیدشان یافتن شغلی است که ازطریق آن امرار معاش کنند.

مهرماه گذشته، دو سال از تصویب اصلاح قانون اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی گذشت. تمام این ماه‌ها و روزها، حس خوشحالی توأم با نگرانی برای بی‌شناسنامه‌ها را رقم زد؛ چراکه امیدوار بودند با اصلاح قانونی که 13 سال پیش محدودیت‌های بسیاری را مقابل آنان‌ قرار داده بود، شرایط را برایشان مقداری هموار سازد، اما طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که اواخر  دی‌ماه 1400منتشر شد، تا مهرماه سال‌جاری تنها 5هزار شناسنامه صادر شده است؛ رقمی که نشان از روند بسیار کند اجرای این قانون دارد.

بە گفتەی حقیقت‌طلب، مدیر انجمندیاران، با وجود مشکلاتی عینی همچون طولانی بودن پروسه ثبت ازدواج و مخالفت‌های ناشی از منفعت‌طلبی برخی سازمان‌ها و دفاتر کفالت و فساد در ادارات‌ مربوطه، صدور 5هزار شناسنامه را باید به فال نیک گرفت؛ چراکه این آمار نزدیک به رقم شناسنامه‌هایی است که در طول 13سال گذشته صادر شده‌ است. بە عبارت دیگر در طول 15 سال گذشته تنها حدود 10 هزار نفر افراد فاقد شناسنامه موفق بە دریافت شناسنامه شدەاند.

طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۳۹۶ تعداد کودکان بدون شناسنامه در کشور چیزی در حدود یک میلیون و یکصد هزار نفر تخمین زده شده است که گزارش‌های غیر رسمی این تعداد را بسیار بیشتر برآورد می کنند. بیشتر از پنجاه هزار کودک محصول ازدواج با اتباع خارجی‌اند، قربانیانی که به سبب نامشخص بودن وضعیت تابعیت و نداشتن شناسنامه در ایران به وسیله قانون اساسی رژیم از حق حیات تعلیق شده‌اند و از ابتدایی ترین امکانات مانند بهداشت و درمان و آموزش که از اصلی‌ترین نیازهای این مردم بی بضاعت و گمنام است محروم شده‌اند. براساس  آمارهای رسمی و غیررسمی استانهای سیستان و بلوچستان، تهران، خراسان، قم و گلستان بیشترین تعداد کودکان بدون شناسنامه را دارا هستند که اغلب در حاشیه شهرها و مناطق محروم ساکن هستند. کودکان فاقد مدرک، فاقد آینده‌ای روشن هستند و این خیل عظیم ناگفته پیداست که پس از طرد از مدرسه بالاجبار برای یاری خانواده کم‌درآمد خود وارد بازار بیرحم کار سیاه می‌شوند.

بیشترین نرخ بازماندگی از تحصیل بە دلیل نداشتن شناسنامه متعلق به محروم‌ترین استان کشور، یعنی سیستان و بلوچستان است. براساس همین گزارش‌ها تنها در استان سیستان و بلوچستان بیشتر از 55 هزار کودک بدون شناسنامه وجود دارد. محرومیت از این حداقل حقوق شهروندی که باعث طردشدن از اجتماع می‌شود سال‌هاست که به مساله‌ای حاد در استان سیستان و بلوچستان بدل شده است. مهاجران استان سیستان و بلوچستان به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی برای یافتن کار به شهرهای بزرگ‌تر کوچ می‌کنند. اما خانواده‌های این کارگران به دلیل نداشتن اوراق هویت برای استفاده از حقوق شهروندی خود هم‌چون برخورداری از شغل و تحصیل، یافتن مسکن و دسترسی به خدمات بهداشتی و رفاهی با مشکلات عدیدەای روبرو می‌شوند و از  نظر ادارات دولتی به عنوان افراد بیگانه شناخته شده و از دسترسی به  هرگونە مزایایی بی‌نصیب می‌مانند.

اگرچە عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فقر، بیکاری والدین، اعتیاد، طلاق، فوت یا از کار افتادگی سرپرست خانوار، مهاجرت و شکاف طبقاتی از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار در جامعه بشمار می رود، اما در عین حال عامل دیگری همچون فاقد شناسنامه و مدارک هویتی بودن نیز بە افزایش این پدیده در ایران بیشتر دامن زدە است.

بدون مدرک آنان هرگز اجازه تحصیل نمی‌یابند و بدین ترتیب آینده‌ای سخت را پیش روی خود می‌بینند. بچه‌های فاقد شناسنامه تنها از مدرسه و آموزش باز نمی‌مانند، بلکە آنها محروم از بهره‌گیری از تمامی امکانات می‌شوند و از اینرو در مسائل اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و فرهنگی با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. رشد روزافزون تعداد خانواده‌های بدون شناسنامه و نیاز این خانوارها به کار باعث شده تا بسیاری از این کودکان طردشده به شهرهای بزرگ بروند و زندگی خیابانی در پیش بگیرند. کودکی که باید در کلاس درس بنشیند و عنوان دانش‌آموز داشته باشد، با نداشتن شناسنامه به کودک کار و خیابانی تغییر هویت می دهد.

کودکانی که به جای کودکی کردن ناچار می‌شوند با سختی‌های روزگار دست‌وپنجه نرم کنند تا بتوانند روز خود را به شب برسانند .آنها کودکی خود را در پس ناگواری‌های تلخ گم می کنند تا در ازای آن لقمه نانی با مشقت به دست آورند، سایه سنگین مشکلات اقتصادی بیشتر از همه کمرشان را خم کرده و آنها را به سمت آینده‌ای نامعلوم و مبهم می‌کشاند. آن چه سبب افزایش این میزان از طرد کودکان شده است در وهله اول فقر دامنگیری است که سال‌هاست استان سیستان و بلوچستان را دربرگرفته است. فقری که سبب شده تا آنها در نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی از دایره توجه خارج و از حقوق اولیه خود باز بمانند. امسال و در همه‌گیری بیماری کرونا این فقر فزاینده سبب شد تا گروه دیگری به افراد بازمانده از تحصیل اضافه شوند. خانواده‌های بی‌بضاعت این استان به خاطر عدم دسترسی به «شبکه شاد» با ترک تحصیل فرزندانشان مواجه شدند. طبق آمارها، به جز افراد فاقد شناسنامه، حدود چهل درصد از دانش‌آموزان سیستان و بلوچستان، به علت نداشتن تبلت و تلفن و نبود اینترنت در روستاها امکان حضور در این شبکه را از دست دادند و بدین ترتیب محصلان برای آموزش دچار مشکل شدند. نزدیک به سه میلیون و ۲۲۵ هزار کودک به دلیل نداشتن دسترسی به تلفن هوشمند از عضویت در شبکه آموزشی شاد بازماندند و طبق برآوردها حداقل از هر صد کودک 20 نفر به جمع کودکان بازمانده از تحصیل پیوسته‌اند.

داشتن شناسنامه و اسناد هویتی، بهرمند بودن از حداکثر امکانات و خدمات بهداشتی و درمانی و همچنین حق استفاده ازامکانات تحصیلی، آموزشی، مدرسه و فعالیتهای تفریحی و فرهنگی و مسکن‌ مناسب به صورت یکسان و بدون ایجاد تبعیض به دلایل همچون رنگ پوست، زبان، نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت و غیرهاز جمله حقوق اولیه کودکان به شمار می رود که در سایه‌ی حاکمیت ارتجاعی رژیم اسلامی به رویای دنباله‌دار کودکان بی‌شناسنامه در ایران بدل شده است