حزب کمونیست ایران

وحشت جمهوری اسلامی از گسترش اعتصاب،  از کارگران پیمانی به کارگران رسمی

اعتصاب کارگران پیمانیِ بخش های مختلف صنعت نفت و پتروشیمی و نیروگاهها ادامه دارد و کارگرانِ اعتصاب کننده همچنان بر تامین همه خواسته های خود پافشاری می کنند. خواسته های کارگران به اختصار چنین بیان شده است:

تعیین دستمزد 12 میلیون تومان در ماه به عنوان حداقل حقوق پایه، ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی، پرداخت به موقع دستمزدها، کوتاه شدن دست پیمانکاران از صنعت نفت، لغو اخراج کارگران و قوانین برده‌وار مناطق آزاد اقتصادی، پایان دادن به امنیتی‌سازی محیط‌های کار، به رسمیت شناخته شدن حق تشکل‌یابی، برگزاری تجمع و اعتراض کارگران، رعایت استانداردهای بهداشتی، محیط‌ زیستی و ایمنی محیط کار.”

از قدرتمندی این اعتصاب همین بس که از رسانه های خبریِ بورژوازیِ جهانی گرفته، تا اپوزسیون بورژوائیِ رژیم و تا روحانیِ رئیس جمهور، همه را بر روی خط آورده است. نیروهای اپوزسیون بورژوائی که تا دیروز وجود کارگران به عنوان یک طبقه و مبارزات کارگران را به عنوان نیروی تعیین کننده در تعیین تکلیف انقلابی جمهوری اسلامی، انکار می کردند، امروز در تلاش هستند که مبادا در نشان دادن “کارگر پناهی” از دیگران عقب بمانند.  رسانه های غربی در مورد آن گزارش و خبر تهیه می کنند و با این و آن گفتگوهای تلویزیونی ترتیب می دهند. اما در این میان از همه جالب توجه تر این است که دولت روحانی هم  تلاش می کند خود را قاطی این قافله کند.

روحانی ده روز پس از اعتصاب کارگران صنعت نفت، در جلسه هیئت دولت گفت: “به کارکنانِ شرافتمند صنعت نفت قول می‌دهم مشکل آنها حل خواهد شد. نمی‌گذاریم از نظر حقوق و دستمزدی که باید دریافت کنند، دچار محدودیت شوند و اگر در گوشه‌ای محدودیت به دلیل مقررات بوجود آمده، این را برایشان حل و فصل خواهیم کرد.” اما روحانی به عنوان کارگزار اول بورژوازیِ ایران فراموش نکرد که به مشتریان محدود بازار نفت و پتروشیمی ایران قول دهد که همه چیز سر جای خود قرار دارد و جای نگرانی نیست. وی گفت: “من اعلام می‌کنم که هیچ مشکلی ما در تولید، انتقال، توزیع و یا صادرات نفت و فرآورده‌های نفتی نداشتیم و نخواهیم داشت. برخی دستگاه‌های ضدایرانی ماهواره‌ای تبلیغاتی می‌کنند که نادرست و غلط است.”

وی با جدا کردن کارکنان رسمی شاغل در صنعت نفت و گاز، مسئولیت وضعیت پیش‌آمده درباره کارگران پیمانی را متوجه آنها و پیمانکارانشان دانست و گفت:”این مشکل ربطی به بخش نفت ندارد آنها ممکن است در مناطق نفتی کار ‌کنند منتهی بحث کارگر و پیمانکار است و آنها باید حل و فصل کنند و وزارت کار در این زمینه دنبال کند که این مسئله حل و فصل شود.”

اما وعده های روحانی فریبکارانه و بی پایه است. در شرایطی که هنوز محدویتهای جدی بر سر راه فروش نفت وجود دارد، در حالیکه بودجه دولت روحانی میلیاردها دلار کسری دارد، در حالیکه شرکتهای پیمانکاری همه از منصوبین مسئولان حکومتی و رانت خواران حرفه ای هستند و مافیای قدرتمندی را در درون نهادهای رژیم تشکیل می دهند که زورشان از دولت روحانی هم بیشتر است، در چنین شرایطی روحانی نه میخواهد و نه می تواند به این وعده ها عمل کند. از اینرو کارگران برای تحقق اهداف خود نمی توانند جز به استقامت و ادامه کاری خود در امر اعتصاب و خنثی کردن توطئه هائی که سخنان روحانی یکی از آن هاست اتکاء کنند. اتحاد کارگران پیمانی و ثابت، آنچنان که در سخنان روحانی هم  منعکس است، مسیر پیروزی کارگران در این نبرد عادلانه را نشان می دهد.

عصر روز گذشته “شورای سازماندهی اعتصاب”، گزارش تکاندهنده ای از کارگران عسلویه  را منتشر کرد که نشان از وضعیت غیر قابل تحمل کار در این منطقه دارد. آنها نوشته اند:

“علاوه بر فشار سنگین کاری، علاوه بر دوری از خانواده و محرومیت از دیدن فرزندانمان و بازی های کودکانه شان، علاوه بر فشار فقر و فلاکت و نگرانی دائمی از تامین اولیه ترین نیازهای زندگی مان، شرایط اسفناک زندگی در عسلویه بر فرسودگی جسمی و روحی ما کارگران شدت داده است. عسلویه به معنای واقعی یک اردوگاه اجباری کار است. بیشتر به یک بازداشتگاه شباهت دارد. ما در خوابگاه هایی بسر میبریم با راهروهای باریک و اطاق های نمناک و تاریک که حتی روز هم باید چراغ روشن کرد. اطاق هایی که اکثراً بدون پنجره است و باید شانس بیاوری که در اطاقی اسکان پیدا کنی که یک پنجره بسیار کوچک نزدیک به سقف داشته باشد. ما در اطاق هایی زندگی می کنیم ده متری و ۹ نفر در آن ساکن هستیم. بر روی زمین اطاق ها موکتی نازک و کثیف انداخته اند که وقتی روی آن راه میروی کف پا را زخم میکند و برای استراحت نیز همه بر روی زمین می خوابیم. فضا انقدر کم است که باید وسایل را به دیوار آویز کنیم. فقط سه دستشویی و حمام بسیار کثیف داریم که حتی صابون دستشویی و وسایل شوینده به اندازه کافی یافت نمیشود و مجبوریم از پودر ظرفشویی برای دستشویی هم استفاده کنیم. در محل زیستی ما خبری از غذاخوری نیست. غذا را دم کمپ می اورند و همه به صف می شویم و غذایی در پلاستیک می گیریم و در اطاق هایمان می خوریم. کیفیت غذا افتضاح است. صبحانه اکثرا یک پنیر و یک کره بسیار کوچک است. نهار برنج با لوبیا و یا عدس و یک روز هم مرغ می دهند که حجمش بسیار کم است و سیر کننده نیست. شام هم یک عدد سیب زمینی و تخم مرغ، و یا ماکارونی کم محتوا. و این گوشه ای از وضع جهنمی زندگی ما کارگران غیر رسمی نفت در عسلویه است. در منطقه ما حتی یک داروخانه هم نیست و فقط یک بیمارستان در مرکز عسلویه است که اگر مشکلی پیش آمد باید به آژانس زنگ بزنیم که بعد از ساعت ها برسد و ما را به پزشک برساند. حال به این شرایط زیستی گرمای کشنده تابستانی را هم اضافه کنید آنوقت بدستتان خواهد آمد که بر سر ما کارگران چه می گذرد. یک موضوع اعتصاب سراسری ما کارگران نفت اعتراض به این شرایط وحشتناک و غیر قابل تحمل زندگی در خوابگاهها است. این وضعیت را ما دیگر تحمل نخواهیم کرد. گذشت زمانی که ما چون بردگان کار کنیم و از زمین ثروت بیرون بکشیم تا عده ای نجومی آنرا تل انبار کنند.