حزب کمونیست ایران

آرمیتا گراوند: تاریک‌ترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید

سران جمهوری اسلامی پس از مدتها مخفی نگهداشتن جانباختن آرمیتا گراوند، دختر دوم ایران، بالاخره اجازه دادند خبرگزاری دولتی ایرنا در 28 اکتبر، برابر با ششم آبان این خبر را منتشر کند. آرمیتا 17 ساله و دانش آموز کلاس یازدهم رشته هنر در دبیرستان “عروه الثقی” در روز اول اکتبر، برابر با نهم مهر، توسط یک حجاببان در استگاه متروی شهدا در تهران به شدت هل داده شد. آرمیتا که ورزشکاری نوجوان و تکواندوکار بود، توسط زنیکه به بهانه عدم رعایت حجاب اجباری با او بگو مگو کرده غافلگیر شد و در نتیجه فشار دو دست زن آموزش دیده تعادل خود را از دست داد، سرش به میله آهنی واگن خورد و افتاد.

به گفته یکی از شاهدان عینی، آرمیتا به هنگام ورود به واگن مترو با تذکرات یک حجاببان زن روبه‌رو می‌شود و این زن به دلیل آن که آرمیتا روسری نداشته با او مشاجره می‌کند. به گفته این شاهد عینی «زن چادری فریاد زد که چرا حجاب نداری؟» و آرمیتا در پاسخ گفت: «آیا من به تو می‌گویم چرا چادرت را برنمی‌داری»؟

به گفته یک شاهد عینی دیگر بدنبال انتقال آرمیتا به یک بیمارستان نظامی یکی از حجاببانها در مقابل این گفته ی یک مسافر که میگوید “او را کشتید” به صورتی تهاجمی جواب می دهد: “حقش بود.” شهرداری در روز دهم مهر تمام حجاب بانان را از ترس از متروها جمع کرد. پخش اطلاعات نادرست و تناقض گوئی به مقانات و رسانه های دولتی سپرده شد.

مامورین اطلاعات آرمیتا را به بیمارستان فجر نیروی هوائی برده و آنرا توسط لباس شخصی ها محاصره کردند تا هیچ اطلاعاتی به بیرون درز نکند. آنها حتی اجازه ندادند شهین احمدی، مادر آرمیتا به قسمت اورژانس، که آرمیتای به کوما رفته در آن جا بستری بود برود و وقتی با اعتراض او مواجه شدند دستگیرش کردند. ماموران روز دهم مهر خبرنگار روزنامه دولتی شرق را هم دستگیرکردندکه قصد تهیه خبر از حادثه را داشت. علیرغم این قایم باشکبازی ها خبرنگاران مردمی بلافاصله خبر را در شبکه های اجتماعی وسیعا منتشر نمودند. آنها دروغ های رژیم مبنی بر ضعف آرمیتا و بیهوشی ناشی از آنرا بر ملا کردند. آنها با بازگو کردن واقعیت مستدل نمودند که ماموران رژیم مهسای دیگری را با مرگ روبرو کردند. دو شاهد عینی نیز در ۱۱ مهر به روزنامه گاردین گفتند که به محض اینکه آرمیتا وارد واگن شد یک حجاببان به دختر نوجوان پرخاش کرد که چرا حجاب را رعایت نکرده و وقتی با مقاومت آرمیتا روبرو گردید او را به شدت هل داد. وقتی اخبار به کوما رفتن آرمیتا آروند در راس اخبار در داخل و خارج قرار گرفت کاربدستان اطلاعات فیلمهای مونتاژ شده و پرداخته شده از حادثه را پخش کردند که کسی باورشان نکرد.

آرمیتا در روستائی در لرستان در 13 فروردین 1385 بدنیا آمد، در کرمانشاه پرورش یافت و در تهران تحصیلاتش را ادامه داد. او دختری نوخواه، شجاع، آگاه، آزاده و معترض بود که ایده هایش را با نقاشی، طراحی و کلام شیرین بیان میکرد.

او که پیش‌‌تر از اعتراضات «زن ،زندگی،آزادی» نیز پشتیبانی کرده بود، با نام بردن از مهسا امینی و یاد کردن از دیگر جانباختگان نوشت: “رژیمی که به جوانانش خیانت می‌کند، هیچ آینده‌ای ندارد.” آرمیتا در یکی از استوری‌های اینستاگرامش با عکسی از پنجره‌ای که هوای گرگ‌ومیش دم صبح را نشان می‌دهد، نوشت: “حتی تاریک‌ترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید…”

سران جمهوری اسلامی که برای مدتها اجازه پخش خبر جانباختن آرمیتا گراوند را نداده بودند در روز تشدید حملات جنایتکارانه ارتش ضد بشری اسرائیل علیه مردم غزه و ورود نیروهای آن بداحل آن باریکه و جلب توجهات داخلی و خارجی این اجازه را صادر کردند. آنها که خود در کنار حماس عامل تحریک نیروهای اولترا راست و جانی اسرائیل در پیاده کردن نقشه های نسل کشی علیه اهالی غزه بودند به این امیدند که با پخش جانباختن آرمیتا، انقلاب “زن، زندگی، آزادی” زبانه نکشد. اما شواهدی بر غلط بودن محاسبات سران جنایتکار وجود دارد. به محض پخش خبر مذکور نام آرمیتا به ترند نخست شبکه اجتماعی تبدیل گردید. بسیاری از شخصیت های سرشناس در خارج و انسان های شجاع و موثر در داخل علیه روایات جعلی رژیم و در همدردی با بهمن گراوند و شهین احمدی، والدین آرمیتا، سخن گفتند. فاطمه حیدری، خواهر جواد حیدری، از جانباختگان انقلاب ژینا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت بیش از غمگین‌ بودن در مواجهه با مرگ آرمیتا، خشمگین است چرا که «یکی دیگر از ما» را کشتند. کاملیاسجادیان،‌ مادر محمدحسین ترکمان، از دیگر جانباختگان خیزش انقلابی نوشت: «خون پاک فرزندانمان پایمال نخواهد شد».