حزب کمونیست ایران

تسلیم نشدن در برابر حجاب اجباری از دست آوردهای بازگشت ناپذیر انقلاب «ژینا »

آرمیتا گراوند ، دختر نوجوان ۱۶ ساله، از روز نهم مهرماه پس از ضربات “حجاب بان” ها در مترو تهران نقش بر زمین شد اکنون مدت شش روز است در حالت بیهوشی در بیمارستان نظامی نیروی هوایی به سر می برد. از آنروز تا کنون بیمارستان نظامی فجر، محل بستری شدن آرمیتا، در محاصره نیروهای امنیتی لباس شخصی قرار دارد و تمامی ملاقات های این بیمارستان لغو شده است. گزارش می رسد که آرمیتا را به اطاق نامعلومی منتقل کرده اند. کلیه پرسنل بیمارستان تحت کنترل شبانه روزی هستند و به آنها در مورد انتشار هر گونه عکس و یا گزارشی از وضعیت وی هشدار داده اند.

در روزهای اخیر خبر به کُما رفتن آرمیتا گراوند که بدون حجاب اجباری به ایستگاه مترو پا گذاشته بود در ایران وجهان در صدر اخبار بوده است. در همین رابطه سازمان عفو بین‌الملل روز جمعه ۱۴ مهرماه بیانیه‌ای منتشر کرده است . در این بیانیه آمده است که مقامات جمهوری اسلامی باید به یک هیئت بین‌المللی مستقل، شامل کارشناسان سازمان ملل، برای بررسی شرایطِ منجر به بستری‌شدن آرمیتا گراوند، اجازه ورود بدهند..

عفو بین‌الملل همچنین به گزارش روز گذشته گاردین اشاره کرد که از قول یک «شاهد عینی» گزارش داده بود که اندکی پس از ورود آرمیتا گراوند به واگن مترو، «یک مأمور زن طرح حجاب اجباری با آرمیتا به خاطر نداشتن حجاب حکومتی درگیری لفظی پیدا کرده و با خشونت او را هل داده و به زمین انداخته است. کمیته مستقل حقیقت‌یاب سازمان ملل نیز اعلام کرده که درباره ماجرای به «کُما رفتن» آرمیتا گراوند که یک سال پس از جان‌باختن ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد رخ داد، تحقیق می‌کند.

گماردن “حجاب بانان” در متروها و یا “حراست ها” در دانشگاه ها برای کنترل پوشش دختران جوان کشور، بخشی از جنگ تمام عیاری است که جمهوری اسلامی بر علیه  زنان ایران در پیش گرفته است. پیشروی زنان جسور و آزاده در این نبرد غیر قابل انکار است، رژیم در موقعیت دفاعی قرار گرفته است. از همان روزی که آرمیتای نازنین در کما فرورفته است، شهرداری تهران از ترس خروش خشم مردم ۴۰۰ «حجاب بان» ی را در متروی تهران مستقر کرده بود، جمع آوری کرده است. در واقع اقدامات این رژیم در مقابل مقاومت گسترده زنان و دختران جوان در سراسر ایران تلاش مذبوحانه ای بیش نیست. آنچه که در این روزها در این زمینه جریان دارد در واقع یکی از دستاوردهای بازگشت ناپذیر انقلاب زن، زندگی، آزادی است و جمهوری اسلامی به قول حافظ شیرازی: «عرض خود می برد و زحمت ما می دارد»

واقعیت این است که جمهوری اسلامی در منگنه مبارزات زنان گیر کرده است. اگر در شروع خیزش ژینا دختران جوان میداندار مبارزه ای خونین بودند، اینک مادران، مادر بزرگ ها و میلیون زن ضد حجاب در کنار دختران خود قرار گرفته اند. اگر سران رژیم اسلامی بر این تصور بودند با مسموم کردن دختران در مدارس بر خیزش زنان فایق خواهد آمد اینک با میلیون ها زن مجربی که طی دهه ها تمام اقدامات، سیاست ها و قوانین ضد زن رژیم را با شکست مواجه کرده اند چه میکند.

زنان ایران طی ۴۴ سال گذشته در کنار طبقه کارگر بیشترین مشقت ها را از دست رژیم جمهوری اسلامی چشیده اند. اولین هجوم ضد انقلاب برخاسته ا ز انقلاب ۵۷ به صفوف زنان سازماندهی شد. اولین چماق بدستان رژیم اسلامی سراغ زنان معترضی رفتند که شجاعانه در مقابله با خانه نشین کردن زنان واعمال حجاب اجباری صحنه خیابانها را به میدان مبارزه پر شور تبدیل کردند. اگر برای ضد انقلاب هجوم به صفوف زنان آغاز یک سیاست ارتجاعی واعمال سلطه بر زنان و اولین خاکریز جهت تهاجم به کلیه مطالبات مردم، به عقب راندة انقلاب و بالاخره تسلط بر کل جامعه بود، برای اردوی انقلاب و به ویژه برای زنان، دفاع از انقلابی بود که هنوز تازه نفس بود و در همان گام های نخست با یک ضد انقلاب وحشی و برآمده از اعماق قرون واعصار مواجه میگردید. طی ۲ تا ۳ سالی که شعله های انقلاب هنوز خاموش نشده بودند، مقاومت زنان یکی از ارکان تداوم انقلاب بود. اگر چه جمهوری اسلامی سرانجام توانست انقلاب مردم ایران برای آزادی و زندگی بهتر را سرکوب کند، اما در طول ۴۴سال گذشته جنبش کارگران، جنبش زنان، جنبش دانشجویان و جنبش مردم کردستان، با همه افت و خیزهایشان به حرکت خود ادامه دادند.  طی این مدت مبارزات زنان برای رهائی همیشه یکی از ارکان مقاومت در برابر حکومت اسلامی و قوانین آن بوده است.

PAGE   \* MERGEFORMAT 3