“احمد علمالهدی” نماینده خامنهای در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد گفته است که کشور باید در یک فضای کربلایی حفظ شود. وی می افزاید “کسانی که میخواهند در این کشور زندگی کنند، باید بدانند آزادی در این کشور نه آزادی وِلنگار و بیبند و بار و بدون مدیریت، بلکه یک آزادی مدیریتشده است”.
علم الهدی، آخوند مرتجع و فحاش، یکی از افراطیون فاسد و شرور جمهوری اسلامی است. وی به خاطر این خصوصیات و نیز بدلیل نزدیکی به خامنه ای چون نماینده او در خراسان، پدر زن رئیسی رئیس جمهور و عضو رهبری اعدامهای دهه شصت، بر یک امپراطوری عظیم مالی تکیه زده است. این فرد با استفاده از تریبون نماز جمعه و قدرت اداری و تبلیغاتی، روزی نیست که خشونت اسلامی را در زشت ترین چهره آن به مردم و جامعه نشان ندهد .
این آخوند وراج و مرتجع که تجارت تنفروشی اسلامی یا صیغه را هم رهبری میکند، روزی زنان را به عقد موقت زَوارِ مذهبی در مشهد دعوت میکند، روزی دیگر کنسرت موزیک و نمایش فیلم را بر هم میزند، گاهی اراذل و اوباش را به جان زنان بدحجاب می اندازد و زمانی دیگر به جوانان و ورزشکاران توهین میکند.
تجارت دین و غارت به نام مذهب در شهرهای مذهبی به امپراطوری مالی بزرگی تبدیل شده که صدها شرکت و زیر مجموعه اقتصادی در ایران و کشورهای آسیای مرکزی را اداره می کند. درآمد این شرکتها علاوه بر ثروت هزاران میلیاردی برای آخوندهایی چون خامنه ای و علم الهدی، بخشی از هزینه های دستگاه سرکوب و فریب را نیز تامین می کند. این سرمایهِ عظیم صرف استخدام و آموزش مجرمین و فالانژهای مذهبی، گروههای آتش به اختیار و افراد روانی میگردد تا عرصه زندگی را بر زنان آزاده ایی که پوشش اسلامی ندارند تنگ کنند.
دستگاه سرکوب و فریب حکومت اسلامی از نیروهای امنیتی و نظامی تا شکنجهگران و زندانبانها و زندانها، از امپراطوری دروغ تبلیغاتی تا لشکر آخوندها و مبلغین ِ مذهبی همه در خدمت در هم شکستن اراده مردم برای تغییر و سرنگونی حکومت و به تسلیم کشاندن مردم است که علم الهدی یک نمونه کَریه و گویای آن است.
آزادی مدیریت شده در شکنجه گاهها، در ماشین گشت ارشاد علیه زنان و در خیابانها، در کشتار کولبران کردستان و سوختبران بلوچستان و سیستان، در قتل عام اعراب خوزستان و در سرکوب کارگران و تهیدستان شهری، در آتش گشودن بر روی دهقانان اصفهانی و در خشونت علیه دانشجویان و جوانان، خود را نشان میدهد.
آزادی مدیریت شده اسلامی ممنوع کردن احزاب سیاسی، تعطیلی روزنامه ها، فیلتر کردن اینترنت و شبکه های اجتماعی، دستگیری روزنامه نگاران و نویسندگان، سانسور و جلوگیری از نشر کتاب و نشریات، به زندان انداختن سینماگران و خفه کردن هر صدای مخالف جمهوری اسلامی است .
آنچه در چهار دهه از حکومت اسلامی بیش از همه خود را نشان داده فقدان آزادی و بیگانگی با مدیریت بوده است. مدیریت اسلامی، اقتصاد ایران را به ورشکستگی، بیکاری و گرانی کم نظیر ، نابودی محیط زیست ، گسترش اعتیاد و فقر و خشونت در جامعه ، بیش از هشت میلیون نفر را به مهاجرت از کشور ، به فساد نهادینه و به دزدیهای هزاران میلیاردی آخوندها و مقامات سپاه و امنیتی کشانده است .
مدیریت اسلامی، به جنگ و صدور تروریسم، به سرکوب در داخل و به زندانی بزرگ برای معلمان، زنان، بازنشستگان، مردم کردستان، اقلیت های ملی و مذهبی، کارگران و تهیدستان شهری و روستایی تبدیل شده است .
عزم جزم و مصمم مردم برای سرنگونی انقلابی حکومت اسلامیِ ستمگر و استثمارگر که دشمنیِ بیمارگونه ای با آزادی و حقوق اولیه انسان دارد، پاسخی تاریخی خواهد بود به باندهای تبهکار حاکم بر ایران.