با تشدید استیصال جمهوری اسلامی در اداره کشور و مقابله با جنبش های اعتراضی و مبارزاتی کارگران (شامل معلمان)، بازنشستگان، غارت شدگان بازار بورس و موسسات مالی، زندانیان سیاسی و فعالین مدنی ما شاهد نمایش های نظامی بدون تاثیر، دیدارهای بی سرانجام سران در مسکو، عقب نشستن در مقابل غرب در مذاکرات هسته ای و تشدید سرکوب در داخل هستیم.
سران رژیم برای قدرت نمایی در سرکوب معمولا به تشدید توحش علیه زندانیان سیاسی اولویت می بخشند. زیرا بر این تصورند که زندانیان دست بسته و اسیر آنها هستند. اما آنها در دوره های اخیر مستمرا با مقاوت زندانیان زن و مرد روبرو بوده اند. برای نمونه پس از آنکه مقامات زندان اوین از طریق اهمال آگاهانه موجبات جانباختن بکتاش آبتین، زندانی سیاسی و هنرمند رزمنده را فراهم کردند اعتراضات وسیعی در داخل و خارج زندان شروع شد.
در بیست و دوم دیماه شش تن از زندانیان محبوس در بند 8 زندان اوین به نام های محمود علی نقی، علی اصغر حسنی راد، مهدی دارینی، حمید حاج جعفر کاشانی، صادق امیدی لپوندی، پیمان پورداد در اعتراض به “قصور آشکار مسئولان زندان، قوه قضاییه و سازمان زندان ها در مرگ بکتاش آبتین” و همچنین به دلیل عدم رسیدگی به مطالباتشان از روز چهارشنبه ۲۲ دی ماه، دست به اعتصاب غذای خشک زدند.
کانون نویسندگان ایران روز شنبه ۲۵ دی از شش زندانی سیاسی نامبرده خواست به اعتصاب غذای خشک خود پایان دهند. کانون نویسندگان خطاب به آنها گفت که “این اعتصاب چه در ایران و چه در سطح جهانی بازتاب بسیار گستردهای داشته است و همین واقعیت نشان میدهد که زندانیان اعتصابی به هدف خود در اعتراض به قتل تبهکارانه بکتاش آبتین دست یافتهاند.”
کانون نویسندگان در اول بهمن در این مورد بیانیه ای دیگر صادر کرد. در این بیانیه آمده است:
” در پاسخ به درخواست کانون نویسندگان ایران، ۳ تن از آنان (صادق امیدی لپوندی، پیمان پورداد و مهدی دارینی) در تاریخ ۲۶ دی ماه اعتصاب غذای خود را از حالت خشک به تر تبدیل کردند. آنان همچنین نگرانی خود را از ربودن ۳ تن دیگر از اعتصابکنندگان (حمید حاج جعفر کاشانی، علی اصغر حسنیراد و محمود علینقی) و انتقال آنان به مکانی نامعلوم، اعلام کردند. پس از آن، فایلی صوتی منتشر شد که توضیح میداد زندانبانان دو تن از اعتصابکنندگان (حمید حاج جعفر کاشانی و محمود علینقی) را به بهانهی اینکه حالشان بد است و باید به بیمارستان منتقل شوند ابتدا از بند خارج کرده و پس از ضرب و شتم به زندان تهران بزرگ منتقل کردهاند. بلافاصله پس از آن خبر رسید که علی اصغر حسنیراد نیز با بهانهی مشابه به بند ۴ زندان اوین منتقل شده است. در میان تمام خطراتی که جان اعتصابکنندگان را تهدید میکند، یادآوری وضعیت سلامت دو تن از اعتصابکنندگان نگرانیها را صد چندان میکند: پیمان پورداد به سرطان خون مبتلاست و علیاصغر حسنیراد جانباز است.
طبقاطلاعاتاینکانونتعدادیازمخالفانجمهوریاسلامیدرخارجازکشوربهاعتصابغذاپیوستهاند. در داخل نیز سینا بهشتی، معین حاجیزاده، محمد ابوالحسنی و شکیلا منفرد از دو زندان تهران بزرگ و قرچک، و نیز تعدادی از زندانیان سیاسی سابق در خارج از زندان به اعتصابکنندگان پیوستهاند. آنها در کنار اعتراض به قتل آبتین و حمایت از خواستههای اعتصابکنندگان بند ۸ دو خواستهی دیگر را نیز مطرح کردهاند: وزیری، الیاسی و محمدی، از عاملان قتل بکتاش آبتین، برکنار شوند و با زندانیان امنیتی نیز مانند زندانیان عادی رفتار شود یعنی انتقال آنها مشروط به مجوز دادیار امنیتی نباشد.
دست اندرکاران زندان ها مثل همیشه با افزودن بر فشارهایشان نظیر قطع ارتباط معترضین با بیرون و فرستادنشان به سلول های انفرادی و یا تبعید به زندانهایی که دسترسی خانواده ها و ملاقات با زندانیان مبارز سخت باشد، کوشیده اند از گسترش اعتراضات جلوگیری کنند. همین رفتارهای ددمنشانه خود آتش اعتراضات را فروزان تر کرده است. محمد ابوالحسنی، سینا بهشتی، حمید کاشانی، محمد ترکمان، محمود علی نقی، حسین قشقایی، رضا صلواتی، میلاد ارسنجانی، شهاب سلطانیان، مهران دلفان آذری، اکبر فرجی، زندانیان محبوس در زندان تهران بزرگ طی بیانیه ای به این فشارها شدیدا اعتراض کرده اند. آنها نوشته اند:
” تنها چند روز از مرگ بکتاش آبتین نگذشته که موج حمایت و دادخواهی از او و دیگر کشته شده های زندانی در ایران شروع شده است.
پس از انتقال زندانیان و ربودن آنها به مکانهای نامعلوم برای شکستن این همبستگی در زندانهای ایران، از جمله حمید حاج جعفر کاشانی و محمود علی نقی و انتقال محمد ابوالحسنی به زندان تهران بزرگ، اینک نوبت به کیوان صمیمی رسیده است.
کیوان صمیمی، فعال سیاسی و روزنامه نگار که در سالهای قبلِ انقلاب و بعد از انقلاب به علت نشر حقایق در روزنامه ها و مجلات در راستای مبارزه با ظلم و ستم بارها دستگیر و سالها در زندان به سر میبرد و دیگر زندانی های فعال را از ترس اتحاد و همبستگی بین زندانیان، به زندانهای دیگر تبعید میکنند.”
در بیانیه همچنین درخواست شده:
” ما زندانیان سیاسی خواستار برخورد بازدارنده با عوامل قتل بکتاش و صدها زندانی دیگر، و فراتر از این خواستار پیشگیری از مرگ هزاران زندانی دیگر و نجات آنها از شکنجه ها هستیم که بعد از مرگ بکتاش آبتین در حال رخ دادن است.”
فضای مبارزاتی داخل زندان طبعا انعکاسی از روحیه مبارزاتی مردم آزادیخواه در جامعه است. شکی نیست که خود آن فضا جو مبارزاتی بیرون از زندانها را تقویت میکند. به این جهت پشتیبانی از مبارزات و اعتراضات زندانیان سیاسی دربند یک وظیفه دائمی فعالین اجتماعی، کارگران آگاه و شهروندان معترض می باشد. البته این وظیفه تا حدودی انجام گرفته است، اما لازم است این حمایت ها تا تحقق شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” ارتقا یابد.