حزب کمونیست ایران

اعتراضات مردم پاکستان در امتداد اعتراضات دیگر کشورها

جمعه دهم آبانماه هزاران نفر از مردم تهیدست و ستمدیده پاکستان، در پایتخت این کشور (اسلام آباد) و چندین شهر بزرگ دیگر پاکستان تظاهرات اعتراض آمیز وسیعی به راه انداختند. گرچه این اعتراضات به دعوت بعضی از احزاب اپوزیسیون و راهپیمایی تحت نام “کاروان آزادی” از لاهور به سوی اسلام آباد برگزار گردید، اما اوضاع به شدت نابسامان معیشتی توده های مردم موجب شرکت تعداد زیادی از مردم دویست میلیونی پاکستان و جریانات سیاسی در این اعتراضات شده است. رسانه‌های پاکستان دراین رابطه اعتراف نموده اند که شرکت کنندگان در اعتراضات انگیزه‌های متفاوتی دارند. دولت پاکستان به تدابیر امنیتی شدیدی علیه آن دست زده است. پلیس اعلام کرد که ۱۷هزار مأمور امنیتی و انتظامی را در پایتخت به حال آماده باش درآورده است و آن‌ها حق دخالت و برخورد با معترضین را خواهند داشت. اعتراضات این دوره مردم پاکستان از هفته گذشته آغار شد. به گزارش خبرگزاری فرانسه روز پنچ شنبه هزاران نفر از معترضان از سراسر کشور در اعتراض به سیاستهای دولت  به سوی اسلام آباد راه پیمایی کردند و در آنجا تظاهرات گسترده ای برگزار کردند. مدارس و ادارات دولتی و فروشگاه ها در این شهر به حال تعطیل درآمدند.

برکناری عمران خان نخست وزیر پاکستان یکی از خواستهای همه معترضین می باشد.  آنان اعلام کرده‌اند تا رسیدن به همه خواسته هایشان به اعتراضات خیابانی ادامه خواهند داد.عمران خان که خود یکی از چهره‌های فاسد در پاکستان است سال گذشته در یک زد و بند انتخاباتی با وعده فریبکارانه مبارزه با فساد دولتی و بهبود وضعیت معیشتی خانواده‌های متوسط و احیای اقتصاد بحران زده پاکستان به قدرت رسید. بعضی از رهبران اپوزیسیون او را به همدستی با ارتش متهم می‌کنند و وی را در تشدید شرایط بحرانی جامعه وتعمیق بحران اقتصادی و فقر و گرسنگی مردم سهیم می دانند. البته این پدیده غریبی در پاکستان نیست. تقریبأ همه نخست وزیران پیشین پاکستان پس از برکناری و یا اتمام دوره مسئولیتشان به اتهام فساد روانه زندان شده اند. نواز شریف نخست وزیر پیشین درحال حاضر به جرم فساد مالی برای چندمین باربه زندان افتاده است.

احزاب اپوزیسیون اسلامی و ملی پاکستان با این هدف خواهان استعفای عمران خان و برگزاری انتخابات و به اصطلاح احترام به حقوق مردم هستند تا بلکه بتوانند خود سهم بیشتری در دولت اسلامی داشته باشند. اما هدف و خواست توده های مردم معترض پاکستان همانند مردم به جان آمده از فقر و گرسنگی نظام سرمایه داری در دیگر کشورها، نه تنها برکناری کسانی مانند عمران خانها، عادل عبدالمهدی ها و سعد الحریریها بلکه برچیده شدن کل این نظامهای فاسد و دزد و غارتگر ثروت و سامان شان با همه چهره‌ها و مؤسسات و نهادها و دم و دستگاههای حاکمیت سرمایه داری هستند.

اهداف احزاب سیاسی موجود که خود اکثرآ فاسد و مرتجع و دشمن آزادی هستند از این اعتراضاتهرچه باشد، اعتراض توده های مردم گرسنه و تهیدست پاکستان چیز دیگری است.اعتراض آنانهمانند هم سرنوشتان شان در دیگر کشورها بهاوضاع فلاکت بار اقتصادی و فقر و گرسنگیمی‌باشد که رژیمهای سرمایه داری به آنان تحمیل کرده است.

در این میان جریانات و کسانی نیزبه مخالفت و دشمنی با اعتراضات توده های مردم کارگر و زحمتکش در این کشورها پرداخته اند.آنهاخواهان حفظ وضع موجود هستند زیرا خود از تداوم آن بهره می گیرند. جمهوری اسلامی یکی از این طرفها است که با همه توان خود با برکناری دولتهای کنونی عراق و لبنان مخالفت ورزیده و در سرکوب جنبش اعتراضی مردم در این کشورها جنایتها آفریده است.موضع گیری صریح خامنه ای در دشمنی با این جنبشها و نسبت دادن این خیزشهای توده‌ای به ارتباط با دولتهای آمریکا و اسرائیل و سعودی، ماهیت و چهره واقعی و دشمنانه جمهوری اسلامی را به توده های مردم منطقه نشان داد. این رژیم ضد بشری که با استفاده از جریانات وابسته امثال حزب الله و حشد شعبی  و دیگر جریانات ارتجاعی به کشتار و قلع و قم مردم پرداخته است، اینک مورد نفرت و انزجار بیشتر توده های مردم قرار گرفته است. تا جائی که در عراق و لبنان و کل منطقه مردم علیه جمهوری اسلامی و رهبرانش شعار می‌دهند و خواهان کوتاه کردن دست رژیم اسلامی در سرنوشت خود هستند.

اما دلیل اصلی مخالفت و دشمنی جمهوری اسلامی با این خیزشهای توده ای و سراسری و تلاش برای به شکست کشاندن آنها،نگرانی از تحقق کابوسی است که بزودی گریبان شان را می گیرد و آتش خشم و غضب توده های مردم کارگر و ستمدیده به جان آمده از فقر و بیکاری در ایران به حاکمیت نکبت بار جمهوری اسلامی خاتمه خواهد داد.

اعتراضات مردم پاکستان در امتداد و از سنخ جنبشها واعتراضاتی است که در دوره اخیر در آرژانتین، گواتمالا، شیلی در آمریکای جنوبی و اعتراضات مداوم سی و هفت هفته‌ای مردم الجزایر و خیزشهای توده های مردم عاصی از فقر و گرسنگی لبنان و عراق در جریان است. اینکنه تنها در این کشورها بلکه در سراسر جهان، نظام سرمایه داری از سویی با اجرای سیاستهای اقتصاد نئولیبرالی و ساختار سیاسی آن موجب گسترش فساد و دزدی و ناهنجاریهای اجتماعی شده و از سوی دیگر دررقابت با همدیگر برای کسب سود بیشتر موجب افزایش بیکاری و فقر و گرسنگی توده های مردم شده و شکاف طبقاتی را عمیق‌تر کرده وزندگی میلیاردها انسان را با خطرات جدی مواجه کرده است. این جنبشها که در ظاهر خود جوش به نظر می‌رسند همگی ریشه در مناسبات ظالمانه نظام سرمایه داری دارند که در جهان علیه مصالح و منافع اکثریت توده های مردم عمل می کند. گسترش این جنبشها در کشورهای جهان و هم سرنوشتی و هماهنگی آنها طلیعه عزم و اراده بشریت امروز برای رهایی  یعنی سوسیالیسم را بشارت می دهد.