اعتصاب عمومی کارگران پروژهای صنعت نفت و پترو شیمی و چندین مرکز تولید نیرو، وارد یازدهمین روز خود شده است. این حرکت نمادی است از گوشه ای از توانائی طبقه کارگر در صحنه مبارزات اجتماعی امروز ایران. خواسته های کارگران اعتصابی روشن است: افزایش دستمزدها، پرداخت کلیه معوقات مزدی، کوتاه شدن دست شرکت های پیمانکاری و واسطه در استخدام کارگران، پایان دادن به قراردهای موقت و سفید امضاء از جمله مهمترین این خواسته ها هستند. طی روزهای اخیر کارفرمایان و کارگزاران رژیم در تاسیسات صنعت نفت، تلاش کرده اند با پرداخت بخشی از معوقات مزدی در چند مرکز اعتصاب و یا دادن وعده و وعید، حلقه های زنجیر اعتصاب به هم پیوسته کارگران را از هم جدا کنند. امانه تنها این تلاشها به نتیجه نرسیده اند، بلکه بخشهای جدیدی از کارگران پروژه ای صنعت نفت و نیروگاهها به اعتصاب پیوسته اند. کارفرمایانی که از حاصل کار ارزان کارگران موقت و پروژه ای فربه شده اند، امروز در کمال ناباوری می بینند که کارگر ارزان امروز، کارگر خاموش دیروز نیست. شرایط برده وار کار، گرسنگی و سفره خالی خانواده، کارد را به استخوان رسانده است و البته هنوز نمی توانند بفهمند که بیداری نوینی در حال شکل گیری است.
همزمان بودن و هماهنگ بودن این اعتصابها، در عین یکسان بودن خواسته و مطالبات آنها، بدون شک یک قدم بلند به جلو در جنبش کارگری ایران است. با اینکه در طول چند سال اخیر کارگران همواره برای دریافت دستمزدهای معوقه و خواسته های مشابهی که در اعتصابهای اخیر نیز مطرح شده، مبارزه کرده اند، اما بطور واقعی از آنجایی که این مبارزات پراکنده و بدون ارتباط با هم در جریان بوده اند، کمتر موفق به تحمیل مطالبات خود به کارفرمایان و دولت شده اند. امروز نیز با همه اهمیتی که این حرکت جدید و کم و بیش سراسری و هماهنگ از آن برخوردار است، یک واقعیت را باید اذعان کرد که هنوز تا تبدیل شدن به یک ابزار فشار تعیین کننده برای تحمیل همه مطالباتش به رژیم و سرمایه داران، فاصله دارد.
قاعدتا کارگران برای به کرسی نشاندن مطالباتشان با رژیم، کارفرمایان و مدیران شرکت ها وارد مذاکره خواهند شد. روشن است که در این مذاکرات مانند هر مذاکره دیگری، طرفین دنبال تامین منافع خود هستند. در این بده و بستان، این توازن قوای دو طرف مذاکره کننده است که سرانجام نتیجه نهائی را تعیین می کند. تا آنجا که به جانب کارگری این مذاکرات مربوط است، سراسری بودن، هماهنگ بودن اعتراضات، وحدت شعارها و مطالبات، امری که در تجربه جدید کارگران اعتصابی تا حدود زیادی تامین است، نقط قوت مهمی در ارزیابی از این توازن قوا به حساب می آید. اما بهره برداری از این نقطه قوت، به ترکیب هیئت مذاکره کننده ای، متشکل از کارآمد ترین رهبران کارگری که در سازماندهی این حرکت نقش داشته اند، نیاز دارد. اگر چه هم اکنون در این یا آن واحد گفتگو با کارفرمایان در جریان است،ولی مذاکرات جداگانه در مورد یک حرکت همبسته و واحد،تنها راه را برای تفرقه اندازیهای کارفرمایان باز می کند.
اما هیئت نمایندگی مورد تائید کارگران، در تجمعات و مجامع عمومی کارگران تعیین می شود.گسترش ارتباط فعالین و پیشروان کارگری بخشهای مختلف کارگران اعتصابی، که در مجامع عمومی جداگانه خود جمع شده اند، راه تشکیل چنین هیئتی را هموار می کند. ارتباط این فعالین نقطه اتکای مهمی نه فقط برای این مقطع است، بلکه به ذخیره مبارزات فردای جنبش کارگری ایران تبدیل می شود.
چنین هیئتی توانائی خود را در چانه زنی با نمایندگان کارفرمایان و دولت از میزان نیروئی که به میدان آمده است، از میزان پایداری کارگران در مقابل فشار اقتصادی که در روزهای اعتصاب بر سفره بی رونق خانواده شان وارد می آید، از شناسائی موقعیت دشمن و نقاط ضعف آن، از میزان پشتیبانی معنوی و عملی بخشهای دیگر مردم معترض جامعه مانند معلمان، پرستاران،بازنشستگان، دانشجویان و غیره می گیرد. با فراهم کردن چنین ملزوماتی است که امکان پیروزی کارگران اعتصابی در نبردی که آغاز کرده اند، فراهم می شود. ممکن است گفته شود که پاسخ همه اینها در ضرورت وجود تشکل سراسری کارگران است، امری که طبقه کارگر ایران در این مقطع از آن محروم است. پاسخ این است که چنین تشکل یا تشکلهائی، تنها در جریان پیشبرد همین پروسه ها، نه در آرامش و سکون، بلکه نبرد کنان ایجاد می شوند. در نبود تشکل های توده ای کارگری که مبارزات پراکنده را یکپارچه و در ابعاد سراسری رهبری کنند، این شبکه مرتبط رهبران و فعالین کارگری هستند که باید در این مقطع، این خلأ را پر کند و از این طریق بسوی ایجاد سازمانهای کارگری گام بردارند.
اگر کارگران اعتصابی نتوانند حتی بخشی از مطالبات خود را در این نبرد بدست آورند، اما گامی در جهت متشکل شدن، یعنی به عنوان مثال در تشکیل مجامع عمومی، در تعیین هیئت نمایندگی، در تشکیل صندوق همیاری کارگری، در ایجاد ارتباطات فعال بین پیشروان بخش های مختلف و غیره، بردارند، بدون شک تا همین جا این خود نوعی پیروزی است. این پیروزی به کارگران در نبردهای بعدی، نیرو و توان بیشتری برای کسب پیروزیهای بزرگتری می بخشد. در خبرها آمده بود که کارگران اعتصابی دسته دسته محل های کار خود را ترک می کنند و به خانه هایشان بر میگردند. اینکه در گرمای شدید جنوب ایران و نبودن امکانات اولیه زیستی در این شرایط، ماندن در محل برای کارگران دشوار است، کاملا قابل درک است، اما در عین حال واقعیت این است که کارگران نیرو و توان خود را از تجمع و با هم بودن خود می گیرند. تجمع آنها است که دشمن را هراسان می کند و فشار اعتصاب و تعطیل شدن کار را بر وی دو چندان می سازد.