بنا به آخرین گزارش دانشگاه تحقیقاتی جانز هاپکینز در آمریکا که عصر روز دو شنبه ۷ مهر برابر با ۲۸ سپتامبر انتشار یافت شمار قربانیان ناشی از ابتلا به ویروس کرونا در جهان از مرز یک میلیون نفر گذشت. بر اساس این گزارش شمار مبتلایان به این ویروس نیز به بیش از ۳۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رسیده است. سه کشور آمریکا، هند و برزیل حدود نیمی از جانباختگان را به خود اختصاص داده اند. در آمریکا در حالی که در ۲۱ ایالت این کشور آمار مبتلایان به کرونا طی یک هفته گذشته به طور متوسط ۱۰ درصد افزایش یافته، نگرانی مردم از آغاز موج جدیدی از ابتلا به کرونا همزمان با آغاز فصل پاییز شدت گرفته است. در هند شمار مبتلایان به کرونا از مرز ۶ میلیون نفر گذشته و نگرانی از این که با نزدیک شدن به اعیاد مذهبی آمار ابتلا باز افزایش یابد، شدت گرفته است. کشورهای آمریکای لاتین با کاهش محدودیت ها در معرض خطر افزایش ابتلا به ویروس قرار دارند. در ایران بنا به آمارهای حکومتی تاکنون ۴۵۳ هزار و ۶۳۷ نفر به ویروس کرونا مبتلا شده و ۲۵ هزار و ۹۸۶ نفر نیز در اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست داده اند. این درحالی است که منابع مستقل از دولت شمار مبتلایان و قربانیان ویروس کرونا در ایران را حداقل پنج برابر آمار اعلام شده تخمین زده اند.
در همین حال در اروپا همانطور که انتظار می رفت بعد از کاهش محدودیت ها از جانب دولت ها به منظور بازگشایی اقتصادی موج دوم ابتلا به کرونا آغاز شده است. در موج دوم در مقایسه با موج اول افراد جوان تر که توسط دولت ها بیشتر به کار و مصرف تشویق می شوند در نتیجه بی مسئولیتی همین دولت ها بیشتر به کرونا مبتلا شده اند. در هر یک از کشورهای فرانسه و اسپانیا روزانه بیش از ده هزار نفر به کووید ۱۹ مبتلا می شوند و آمار تلفات هم بالا رفته است. در انگلستان روزانه بطور متوسط بیش از پنج هزار نفر به این ویروس گرفتار می شوند. این سه کشور در صدر جدول قرار دارند، اما در دیگر کشورهای اروپایی نیز آغاز موج دوم موجبات نگرانی مردم را فراهم آورده است. اگر چه در این کشورها تحت فشار افکار عمومی برخی محدودیت های جدید به صورت موردی اعمال می شوند، اما دولت ها هیچ تمایلی به اعمال محدودیت های جدی و اتخاذ سیاست تهاجمی تست کردن به منظور قطع زنجیره انتقال ویروس ندارند. برای دولت های سرمایه داری مسئله این نیست که انجام این اقدامات چه تأثیری بر ارتقا بهداشت و سلامت انسانها دارد، بنا به محاسبه بسیار ساده آنها قیمت اقتصادی این اقدامات بسیار بالا است. برای این دولت ها نه دفاع از جان انسان ها، بلکه گسترش سودآوری و انباشت سرمایه در اولویت قرار دارد.
این امر خصوصا در کشورهایی که در آن دولت های حاکم استراتژی نیل به ایمن سازی از طریق ابتلای اکثریت جمعیت به ویروس کرونا را در پیش گرفته اند بطور بسیار برجسته تر و واضح تر خود را نشان می دهد. دولت ها با این استراتژی، نه تست کردن فعال افراد به منظور ردیابی و قرنطینه کسانی که در تماس نزدیک با فرد مبتلا بوده اند و قطع زنجیره انتقال ویروس را در پیش گرفتند و نه قرنطینه شهرها و اماکن عمومی را جدی گرفتند و عملا راه را باز گذاشته اند که با مبتلا شدن بیشتر جمعیت، جامعه مصونیت عمومی پیدا کند. برای نمونه در کشورهایی مانند آمریکا، هند ، برزیل، مکزیک که محدودیت های کمتری اعمال شد و یا در کشورهایی مانند فرانسه، اسپانیا و انگلستان با بازگرداندن مردم به محیط های کار و با بازگشایی میخانه ها و رستوران ها و بازگشایی مدارس زمینه را برای آغاز موج جدید شیوع ویروس کرونا آماده کردند. در مورد ایران رژیم جمهوری اسلامی علاوه بر در پیش گرفتن این استراتژی ناکارا، کسری بودجه دولت، ساختار سیاسی و ایدئولوژیک آن، دزدی ها و فساد نهادینه شده، ضعف زیر ساخت های بهداشتی و درمانی بحران کرونا را به یک فاجعه انسانی تبدیل کرده است. جمهوری اسلامی با دروغ پردازی سعی می کند ابعاد هولناک فاجعه را بسیار کوچکتر از آن چیزی که هست نشان دهد.
یکی از پیامدهای همه گیری بحران کرونا تشدید بیکارسازی ها و فقر بی سابقه است. همه جا دولت ها دست کارفرمایان را برای اخراج کارگران باز گذاشته اند. در اغلب موارد کارفرمایان کارگران را اخراج می کنند تا آنان را با دستمزد کمتر و شرایط کاری سخت تر دوباره استخدام کنند. بر اساس گزارش “سازمان بین المللی کار” ساعت کار از دست رفته در جهان معادل ۳۰۵ میلیون شغل تمام وقت است. در آمریکا آمار بیکاران به ۳۹ میلیون نفر افزایش یافته است. بیش از ۴۰۰ میلیون شرکت، متشکل از شرکت ها و افراد خود اشتغالی در بخش های مختلف از جمله تولید، خرده فروشی، رستوران ها و هتل ها در معرض خطر ورشکستگی قرار دارند. با این موج ورشکستگی پیش بینی می شود بیکاری در مقیاس وسیعی افزایش یابد. تشدید این بحران همچنین کاهش قابل توجه دستمزدها، افزایش ساعات کار و تشدید استثمار کارگران را به دنبال خواهد داشت. بر اساس پیش بینی های سازمان بین المللی کار آسیب های اقتصادی ناشی از این بحران، می تواند زندگی ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر از کارگران که در فقر کار می کنند را ویران کند و این بیانگر آن است که موقعیت طبقاتی و اجتماعی انسانها، نقش تعیین کننده ای دارند در اینکه چه کسانی بیشتر می میرند و چه افرادی شانس زنده ماندن بیشتری دارند.
این واقعیات نشان می دهند که دولت ها اگر چه در ظاهر وانمود میکنند مافوق طبقات اجتماعی قرار گرفته اند، وانمود می سازند که همه آحاد جامعه را با یک چشم می نگرند، وانمود می سازند که به یکسان در فکر امنیت و آسایش و بهداشت و درمان همه آحاد جامعه هستند، اما در دنیای واقع دولت ها ابزار سلطه و حاکمیت طبقه ای هستند که قدرت اقتصادی را در دست دارد. در نتیجه نقطه عزیمت و انگیزه اصلی دولت ها در رویا رویی با بحران کرونا همانا تضمین گردش چرخ اقتصاد و حفظ امنیت سود آوری سرمایه است و نه دفاع از امنیت و جان انسان ها.