روز دوشنبە ٣١ خرداد ، وقتی یک خبرنگار از حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش پرسید که گفته می شود سه میلیون دانش آموزِ بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارند، با لحن زننده ای جواب داد که “این دروغ است”! این در حالی بود که چند روز پیش از آن، یکی از معاونان وزیر آموزش پرورش به بیان دیگری این خبر را تائید کرده بود. وی گفته بود که از تعداد ۱۱ میــلیــون و 500 هــزار دانــشآمــوزِ میـان پایه؛ تا امروز تنها حدود ۸ میلیون و ۴۰۰هزار نفر برای کتابهای درسی ثبت نام کردهاند. وی تاکید کرده بود که : هنوز ۳میلیون و ۱۰۰ هزار نفر ثبت نام کتابهای درسی را انجام ندادهاند. در همین مورد، انجمــن حمــایت از حقوق کودکــان و نوجوانان که یک سازمان مدنیِ قانونی است بیانیهای در حمـایت از دانشآموزانِ آسیبدیده در اعتراضها منتشر کرد. این سازمان تاکید نمود که موضوع ترک تحصیــل به دلیل فقر و مشکلات اقتصادیِ جامعه با بحران کرونا افزایش چشمگیری داشته است. این بیانیه همچنین از آمار پنج میلیونیِ ترک تحصیل کودکان، پس از بحران کرونا پرده برداشت. بنابراین باید بە آقای وزیرِ آموزش و پرورش گفت کە این شمائید که دروغ میگوئید، این شما و حاکمیت جمهوری اسلامی است کە با ادامە سیاست های بغایت غیرانسانی، شمار زیادی از کودکان و نوجوانان را از ادامە تحصیل بازداشتە اید. این شما هستید که کودکان را در چنین ابعادی به کارگاهها و خیابانها روانه می کنید. این شما هستید که کودکانِ خانواده های محروم را قربانی دست مافیا می کنید. این شما هستید که کودکان ایران را به زباله گردی می کشید و بدام آسیبهای اجتماعی گوناگون می اندازید.
پژوهشهای میدانی پیرامون ترک تحصیلِ زود هنگام دانش آموزان به فقر خانوادهها و نبودن امکانات آموزشی مناسب بویژه در مناطق روستایی و توسعه نیافته و محلات فقیر نشین حاشیه شهرها اشاره دارد. روشهای آموزشی نامناسب در کنار دیر پاییِ سنتهای فرهنگی، بویژه در رابطه با دختران، در کنار فقر، دو عامل دیگری هستند که به پدیده ترک تحصیل دامن می زنند. بدون جهت نیست که بازماندن از چرخه آموزشی، بیشتر در مناطق دورافتاده و حاشیهای رواج دارد. در این مناطق شمار کودکانی که بویژه به دلیل فقر از چرخه آموزشی خارج می شوند هر ساله در حال افزایش است. این کودکان که به نان آور خانوده تبدیل می شوند، در عین حال نیروی کار بسیار ارزان و ساکت و نیز منبع سودآوری برای سرمایه داران هستند. شبکه وسیعی از کودکان به عنوان نمونه در کردستان، در قالیبافیهای وابسته به سپاه پاسداران در شرایط بسیار سختی کار می کنند و استثمار می شوند. در میان کودکان کار که با بازماندن از تحصیل به خیابانها سرازیر می شوند، موقعیت کودکانی که در دام باندهای مافیائی گرفتار می شوند و کودکان زباله گرد از همه دشوارتر و دردناک تر است. مطابق پژوهشی از جانب انجمن دفاع از حقوق کودکان، در تهران ۱۴ هزار زبالهگرد در سنین بین ۱۰ تا ۱۵ ساله وجود دارند که گاهی تا نیمه شب کار میکنند.
بدون شک وقتی از فلاکت حاکم بر آموزش و پرورش ایران و ترک تحصیل 4 تا 5 میلیون دانش آموز صحبت میشود، نمیتوان از معلمان و شرایط سخت معیشتی کە این قشر زحمتکش در آن قرار دارند، نگفت. طی سال های اخیر مبارزات معلمان از کانونهای فعال سراسری در اعتراض به سیاست های آموزشی و برای بهبود سطح معیشت معلمان تبدیل شدە است.
مشکلات معلمان که با گذشت زمان و تغيير دولت های متعدد هر بار بویژە همه ساله با آغاز هفته معلم با خطابه ها و همايش های متعدد در توصيف مقام معلم و ضرورت رفع مشکلات آنها همراە بودە است اما خروجی آنها تنها محدود به حرف بودە و در عمل گرهی از هزاران گرە زندگی و کار معلمان باز نکردە است. اين مشکلات با اوضاع کنونی به چند برابر هم رسيده و روز به روز نيز با سیاست های جمهوری اسلامی در این زمینە بدتر نيز شده است در حقیقت امروز در ایران تداوم مشکلات معيشتی و اجتماعی معلمان ديگر به روندی فرسايشی تبديل شده است. روشن است که ارتباط مستقيمی بين مشکلات معيشتی معلمان و مشکلات آموزشی وجود دارد که اين خود زمينه ساز افت تحصيلی شده است.
بر پایه برآوردها و دادههای منتشر شده توسط نهادهای رسمی، سهم مخارج آموزشی در کلِ تولید ناخالص ایران چیزی حدود 2.5 درصد است که در سالهای گذشته اندکی هم کاهش یافته است. این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران به رغم اینکه با بحرانهای اقتصادیِ متعددی درگیر است، بر اساس گزارش مؤسسه بینالمللی مطالعات صلح استکهلم، نزدیک به ۱۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ هزینه رسمی نظامی داشته است. البته در عین حال می دانیم که سپاه پاسداران چند برابر این مبلغ را از منابع مستقل اقتصادی خود به دست می آورد و از بابت آن نه مالیاتی می پردازد و نه به هیچ نهادی پاسخگو است. بر اساس همین گزارش بودجه نهادهای نظامی و امنیتی ایران هر ساله در حال افزایش است و این در حالی است که بودجه آموزش و پرورش ایران به اعتراف وزیر آموزش و پرورش از 18 درصد به 8 درصد کاهش یافته است. مطابق آمارهای رسمی حد متوسط سهم آموزش و پرورش در دنیا از تولید ناخالص ملی 4.6 درصد است در حالی که در ایران این رقم کمتر از 2 درصد است.
بدین ترتیب رژیم جمهوری اسلامی هم در حجم و هم در محتوا آموزش و پرورش در ایران را به قهقرا برده است. رهائی از دست این رژیم در عین حال به تلاش غول آسائی برای پاک کردن محیط آموزش و پرورش از آثار حاکمیت رژیم اسلامی در زمینه های مختلف نیاز دارد.