در روزهای اخیر کشاورزان استان اصفهان که خواستار حقابه کشت پاییز خود هستند، در اعتراض به وضعیت تخصیص منابع آبی در بستر زاینده رود چادر زدند و با پشتیبانی وسیع مردم شهر اصفهان یک تجمع بزرگ چندین ده هزار نفری برگزار کردند. آنها می گویند که آبی که سهم بخش کشاورزی بوده را بردهاند و به کارخانههای ذوبآهن و فولاد مبارکه اصفهان و سرامیکسازی در یزد اختصاص دادهاند.
امروز بحران بی آبی و کم آبی به معضل بزرگ زیست محیطی، به تهدیدی علیه مردم و به خاری در گلوی حکومت اسلامی تبدیل شده است، جمهوری اسلامی با سیاستهای فاجعه بار کشاورزی، صنعتی، با سد سازی و انتقال بدون حساب و کتاب آب از این جا به آنجا، راه باز کردن برای دخالت مافیای مالی و نظامی عامل اصلی این کم آبی و بی آبی است.
حکومتی که بجای برخورد علمی و کارشناسی به منابع آبی، توسعه مدرن و به روز کردن زیر ساختهای شهری و روستایی، شیرین کردن آب دریا و بازیافت آبهای مصرف شده در پروژه های صنعتی و خانگی، به دعای باران و به انواع خرافات آخوندی – اسلامی می پردازد، از پیامدهای اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی آن آگاه است، اما قادر به در پیش گرفتن هیچ راه حلی برای غلبه بر این مشکل نیست.
سیاست کلان خودکفائی کشاورزی، بدون درنظر گرفتن عوارض جانبی و عوامل وابسته آن، ندانم کاری و پروژه های کارشناسی نشده، مافیای صنعتی و رانت خواری سپاه پاسداران، فساد نهادینه شده در دستگاههای دولتی، همگی دست به دست هم دادند و لطمات جبران ناپذیری به سرچشمه های طبیعی آب وارد آورده اند و تعادل اکولوژیک و هماهنگی عناصر طبیعت را برهم زده اند. چند نمونه زیر در این مورد گویا هستند: بزرگترین کارخانه های صنعتی آب بر خاورمیانه را نه در سواحل دریائی جنوب، بلکه در فلات مرکزی و در کویر بنا کردند و با آب انتقالی کارون آنرا توسعه دادند. سد گتوند در جنوب ایران علاوه بر صرف هزینه کلان ساختن آن، میلیونها مترمکعب نمک کوههای منطقه آبگیر سد را در خود حل نمود و هزاران هکتار از حاصلخیز ترین زمینهای کشاورزی پشت سد را به شوره زار تبدیل نمود. بنا به اقرار منابع دولتی ۳۰ درصد آب جاری در شبکه های لوله کشی شهری عملاً ازبین می رود و هیچ تلاشی برای مرمت لوله ها انجام نمی گیرد. در حالیکه ساختن بی رویه سدهای کارشناسی نشده موجب خشکاندن دریاچه حیات بخشی چون دریاچه ارومیه می شود، در عین حال بیش از ۳۰ درصد آبهای ذخیره شده در پشت سدها که به مصرف کشاورزی می رسند، هدر می رود. استاندارد جهانی ضایعات آب در کشاورزی به طور متوسط ۶ درصد است. یکی از این عوامل، تخلیە بی رویە کم آبی کنونی، کاهش حجم آب های زیر زمینی است کە حتی با بارندگیها هم برنگشته است. مطابق آمارهای دولتی، رقمی نزدیک به یک میلیون حلقه چاه در ایران وجود دارد که 758 هزار حلقه آن در دوره حاکمیت جمهوری اسلامی حفر شده اند. در این میان بیش از 200 هزار حلقه چاه حتی بدون مجوز و پروانه اند که بیشتر آنها برای مصرف ویلاها و باغهای تفریحی شخصیِ ثروتمندان و سرمایه داران در گوشه و کنار ایران بوده اند.
از جمله این پیامدهای این وضعیت میتوان به تخلیه روستاها، مهاجرتهای گسترده، تشدید حاشیهنشینی شهری، بحرانهای اجتماعی، بیکاری و فقر، تهدید امنیت غذایی کشور، بیابانزایی، آلودگی محیط زیست و افزایش ریزگردها، اشاره کرد.
تمامی گزارشات و تحقیقات کارشناسی در حوزه آب و منابع آبی ایران نشان می دهند که حکومت اسلامی و مافیای سپاه پاسداران و منافع اخوندهای حاکم باعث تشدید و تعمیق بحران آب در ایران بوده و با ماندگاری بیشتر و طولانی تر این نظام خرافه پرست و ضد دانش و علم ، بحران بی آبی به بحرانهای بزرگ اجتماعی و سیاسی تبدیل خواهد شد. تا زمانی که رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بر سر کار است و نان، کار، مسکن و آزادی و محیط زیست مردم را در گروگان خود دارد، دور نمائی برای حل اینگونه مشکلات که دامنگیر اکثریت مردم ایران است، وجود ندارد. دستگاه اداری فاسدی که این رژیم در دامن خود پرورده است، قادر به مقابله با بلایای طبیعی از جمله خشک سالی، حل ریشه ای و ساختاری کمبود آب نسیت. برای این رژیم اولویت، همواره سرکوب مبارزات عدالتخواهانه و آزادیخواهانه مردم و به بند کشیدن مخالفین بوده است. این رژیم هیچ خواسته ای را بدون این که از جانب مردم احساس خطر جدی بکند، تامین نخواهد کرد. ایران بر دریائی از ثروتهای طبیعی نشسته است. اگر قدرت سیاسی به دست صاحبان بر حق و توانای آن یعنی کارگران و شوراهای برخاسته از اراده آزادانه مردم بیفتد، در چنین کشوری با چنین ثروت های عظیمی و با نیروی خلاقهِ پایان ناپذیری که در آن نهفته است، بدون شک مشکلاتی که زندگی امروز اکثریت مردم را این چنین تباه کرده اند، حل خواهند شد.