بنا به آمارهای منتشره شیوع ویروس کرونا تا کنون ۱۷۰ کشور جهان را در بر گرفته و به سرعت در حال گسترش است. بر اساس گزارش ها در نتیجه پیشروی لحظه به لحظه ویروس کرونا در سراسر جهان حدود ۴۰۰ هزار نفر مبتلا شده و بیش از ۱۸ هزار نفر جان خود را از دست داده اند. سرعت شیوع این ویروس، ابعاد مبتلایان و مرگ و میری که از خود بر جای گذاشته و خوف و هراسی که به راه انداخته است، جهان را با یک فاجعه انسانی روبرو کرده است. اما به این بلای فاجعه بار طبیعی، نباید به عنوان هجوم یک پدیده غیر قابل پیش بینی به جامعه بشری نگریسته شود. نباید یک لحظه فراموش کرد که همه گیر شدن این ویروس و جهش آن از یک شهر به شهر دیگر، از یک جغرافیای سیاسی به یک جغرافیای سیاسی دیگر و از یک قاره به قاره دیگر بر بستر یک نظم اقتصادی و اجتماعی و سیاسی اتفاق می افتد. بنابراین طبیعت “انترناسیونالیستی” و همه گیر کووید ۱۹ را نمی توان بدون در نظر گرفتن ماهیت و ساختار سرمایه داری درک کرد. هجوم کرونا می تواند یک بلای طبیعی باشد، اما ابعاد کشتاری که به راه انداخته و قرار دادن پزشکان در ایران و ایتالیا و سپس در اسپانیا و … در موقعیتی که بین بیماران ویروس زده انتخاب کنند که کدام یک زنده بماند و کدام یک بمیرد یک پدیده طبیعی نیست. این شرایط غیر انسانی را نظام سود پرست سرمایه داری به انسان ها تحمیل کرده است. این نظام سرمایه داری و دولت های حامی آن هستند که در بین دفاع از سودآوری سرمایه و دفاع از نجات جان انسان ها دفاع از سود سرمایه را در اولویت خود قرار داده اند.
با گذشت بیش از سه ماه از ظهور و شیوع ویروس کرونا همه گزارش ها و شواهد نشان می دهند که دولت های سرمایه داری نقش غیر قابل انکاری در شیوع جهشوار این اپیدمی داشته اند. اگر چه دولت چین از زمانی که به شیوع این ویروس در خاک خود اعتراف کرد به دلیل ساختار دولتی در مقایسه با دولت های دیگر در مقابله با این ویروس و کنترل شیوع آن موفق تر عمل کرده است، اما در همانحال خود عامل انتقال سریع این ویروس به نقاط دیگر جهان بود. شهر ووهان که گفته می شود زادگاه این ویروس است با شبکه متراکمی از ارتباط با سایر شهرها دارای فرودگاه بین المللی است و با صدها پرواز روزانه با نقاط مختلف جهان در ارتباط است. در روزها و هفته های اول که این ویروس بدون مانع در حال شیوع بود از راه مسافران این پروازها از مرزها عبور کرده و به نقاط مختلف جهان انتقال می یافت. در چین هم مانند بسیاری دیگر از کشورهای سرمایه داری بیشترین بودجه به سمت تقویت زیر ساخت های اقتصادی مانند، پل ها، جاده ها، راه آهن، برق ارزان برای تولید، تقویت نیروی دریایی و بنیه نظامی دولت سرازیر شده و بودجه کمتری به تقویت زیر ساخت های بهداشتی و در مانی اختصاص یافته است. این تصادفی و طبیعی نبود که با اوج گیری بحران با کمبود امکانات پزشکی و تخت و بیمارستان روبرو شد.
در ایتالیا جایی که در اروپا ویروس کرونا بیشترین مرگ و میر را بجای گذاشته است، شواهد نشان می دهد که ویروس کرونا مدتی قبل از آنکه اولین قربانیان خود را بگیرد، بدون مانع در ابعادی گسترده شیوع پیدا کرده بود. دولت ایتالیا به تبعیت از صاحبان تجارت و صنایع تولیدی و خدماتی که خواستار “راه حل متعادل” برای جلوگیری از تعطیلی مراکز تولید، رکود صنعت توریسم و گردش مالی بودند، به هشدارها و نگرانی های مراکز علمی و پژشکی و مردم عادی توجه نکرد تا شیوع کرونا به یک فاجعه انسانی و بحران غیر قابل کنترل تبدیل شد. در حالی که مرگ ناشی از کرونا انسانها را یکی پس از دیگری در آغوش می گرفت، فرماندار لومباردی از جریان راست افراطی استدلال کرد که شیوع بیماری “کمی بیشتر از آنفولانزای عادی” است. پاسخ دیرهنگام دولت به این بحران تعطیلی مدارس، دانشگاه ها و قرنطینه برخی از شهرها بود. تشدید بحران کرونا در شرایطی که زیر ساخت های بهداشتی و درمانی ایتالیا در نتیجه سالها اعمال برنامه های ریاضت اقتصادی بشدت تضعیف شده بود و از کمبود امکانات پزشکی و نیروی متخصص رنج می برد، این بحران را به یک فاجعه انسانی تبدیل کرد. این بحران و کمبود دستگاههای اکسیژن رسانی پزشکان و متخصصان بخش های مراقبت های ویژه را به جایی رساند که بین بیمارن انتخاب کنند که کدام یک زنده بماند و کدام یک بمیرد. در اسپانیا وضع از این بهتر نیست. در بریتانیا آقای نخست وزیر که با سخاوت از آماده کردن افکار عمومی برای دادن بیست هزار قربانی سخن می گفت، فقط زیر فشار افکار عمومی عقب نشینی کرد. آمریکا با شدت بیشتری از ضعف زیر ساخت های بهداشتی و درمانی رنج می برد.
در فرانسه همزمان با گسترش برقآسای ویروس کرونا و افزایش آمار قربانیان بیماری کووید-۱۹، و انتقاد صدها پزشک و کادر درمانی از دولت به دلیل از بین بردن ذخایر استراتژیک ماسکهای پزشکی در سالهای گذشته وزیر بهداشت این کشور فاش کرد که “حدود ده سال پیش و همزمان با نخستین هشدارهای جدی، دولت تصمیم گرفت ذخیره استراتژیک ۱میلیارد ماسک جراحی و ۶۰۰ میلیون ماسک FFP2 داشته باشد.” اما ” نه تنها این تصمیم در سالهای بعد اجرایی نشد، بلکه ذخیره دولت در سالهای بعد کم و کمتر شد. به شکلی که در زمان آغاز بحران کرونا با کمبود ماسک روبرو شدند. این اوضاع نگرانی و خشم بسیاری از شهروندان از عملکرد دولت و طبقه حاکم در فرانسه را بر انگیخت.
در ایران کسی نمیتواند انکار کند که رژیم جمهوری اسلامی از همان ابتدا بطور برنامه ریزی شده و با اهداف حقیر سیاسی حقایق مربوط به انتقال این ویروس به ایران و ابعاد شیوع آن را از مردم پنهان کرد. زمانی که خبر شیوع کرونا رسانه ای شد حوزه علمیه قم، مراجع رسمی حکومتی و رئیس اطلاعات سپاه پاسداران در شورای عالی امنیت ملی در برابر خواست عمومی قرنطینه قم و دیگر اماکن مذهبی برای جلوگیری از انتشار بیشتر ویروس به شدت مقاومت کردند. رژیم با این رویکرد غیر عقلانی پدیده شیوع کرونا را به یک بحران خارج از کنترل تبدیل کرد و ایران به یکی از کانون های شیوع این ویروس در خاورمیانه و جهان تبدیل شد و بیشترین شمار قربانیان را از مردم ایران گرفت.
اگر چه تجارب تاکنونی به وضوح نشان داده است که آزمایش گسترده ای برای کووید۱۹، جداسازی داوطلبانه آنهایی که علائم را نشان می دهند، و به دنبال آن ردیابی تماس و قرنطینه کسانی که در تماس نزدیک بوده اند و بستری کردن افرادی که به مراقبت های ویژه نیاز دارند و همزمان با آن قرنطینه شهرها و رعایت دستورالعمل های بهداشتی راه مؤثر مقابله با شیوع این ویرس می باشد. اما اجرای همین دستورالعمل های ساده قربانی سود پرستی دولت ها و طبقات حاکم شده و درصد قربانیان این ویروس را به شدت بالا برده است. بطوریکه در ایتالیا حدود ۹ در صد و در ایران بیش از ۱۰ درصد افرادی که به این ویروس مبتلا می شوند جان خودشان را از دست می دهند. این در حالی است که با تقویت زیر ساخت های بهداشتی می توان درصد قربانیان را به کمتر از یک درصد کاهش داد.
اما نظام سرمایه داری که عامل همه گیر شدن این نوع اپیدمی ها است قادر به کنترل بموقع این بحران ها نیست. برای ریشه کن کردن زمینه های این نوع فجایع و پاسخگویی به سایر نیازهای هفت و نیم میلیارد نفره کره زمین، برای رهایی جهان از تقسیم طبقاتی، جنسیتی، نژادپرستی، درگیری امپریالیستی و تغییرات فاجعه بار آب و هوا ایجاد یک تحول سوسیالیستی به یک ضرورت عملی تبدیل شده است.