1- یکی از مهمترین مؤلفه ها در تبیین اوضاع سیاسی کنونی ایران وجود یک جنبش عظیم مطالباتی و اعتراضی است که طبقه کارگر به دلیل موقعیت اجتماعی و انباشته شدن مطالباتش و مستمر بودن و گسترده بودن اعتراضاتش در محور آن قرار دارد. جنبش اعتصابی و اعتراضی کارگران در سال ۱۳۹۷ در مقایسه با سال های قبل از آن رشد چشمگیری داشته است. این جنبش به طبقه کارگر محدود نیست، بازنشستگان، معلمان، زنان، رانندگان کامیون و کامیون داران، دانشجویان، قربانیان تخریب محیط زیست و … همه اینها با اعتراضات و مطالباتی که دارند بخشی از این جنبش عظیم مطالباتی هستند. بر آمدن این جنبش مطالباتی به هیچ وجه یک پدیده ناگهانی نیست، شرایط زندگی در ایران و فقر و فلاکتی که به طبقه کارگر تحمیل شده است از مدتها پیش زمینه عینی آن را فراهم آورده و تحرک جنبش کارگری در بیش از یک دهه و نیم گذشته بروز آن را قطعیت بخشید. خیزش سراسری تهیدستان شهری در دی ماه ۹۶ زمین سیاسی ایران برای گسترش این جنبش مطالباتی را شخم زد و نقطه عطفی در دامن زدن، عمیق تر کردن و سیاسی تر کردن این جنبش مطالباتی بود. این جنبش اعتراضی و مطالباتی اگر چه در زمینه اقتصادی دستاوردهای محسوسی نداشته است، اما در واقع سنگربندی طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه در مقابل تهاجم افسار گسیخته سرمایه داران و صاحبان صنایع و دولت به زندگی کارگران و خیل عظیم فرودستان است.
2- این جنبش به رغم نتایج محدود اقتصادی، دستاوردها و پیامدهای اخلاقی و سیاسی، مبارزاتی و سازمانی با ارزشی برای طبقه کارگر در بر داشته است. کارگران و توده عظیم فرو دستان جامعه احساس ضعف و درماندگی را به دور افکنده و نشان داده اند که بیش از این زیر بار ستم نمی روند و همین تحول در ذهنیت و آگاهی آنان انقلاب را در چشم انداز قرار داده است. این جنبش مطالباتی روحیه مبارزه جویی در سطح جامعه را تقویت کرده است. طبقه کارگر در جریان این جنبش مطالباتی در زمینه سازمانیابی گام هایی به جلو برداشته است. برپائی اعتصابات و اعتراضات خیابانی یک ماهه کارگران هفت تپه و فولاد اهواز، موج های پی در پی اعتصابات سراسری معلمان، اعتصاب سراسری کامیون داران و رانندگان کامیون، اعتصاب سراسری کارگران راه آهن و تجمع های اعتراضی بازنشستگان بدون ظرفیت بالایی از کاردانی و هنر سازمانیابی قابل تصور نیستند. پا به جلو گذاشتن فعالین و پیشروان و حضور گسترده آنان در این جنبش های اعتصابی و اعتراضی، گسترش پیوند های مبارزاتی و همبستگی در میان آنها، وجود هماهنگی در تدوین خواسته ها و مطالبات، خبررسانی به موقع از این اعتراضات همه و همه نشان از پیشروی در زمینه سازمانیابی است. از آنجا که رژیم جمهوری اسلامی قادر به پاسخ گویی به این مطالبات در سطح کلان نبوده و نیست، این اعتراضات به یک جنبش سیاسی بدل شده و کلیت رژیم را به چالش کشیده است.
3- بر بستر تداوم این جنبش مطالباتی و اعتراضی همبستگی و پیوند طبقه کارگر در مقایسه با گذشته تعمیق و گسترش یافته است. حمایت جنبش دانشجویی، بازنشستگان و معلمان از خواسته ها و مطالبات کارگران گویای این پیشروی است. خواست سراسری “نان، کار، آزادی” که از شرایط مادی و زندگی اکثریت فرودستان جامعه نشأت گرفته آن حلقه ای است که این جنبش های اجتماعی را هر چه بیشتر به هم پیوند می زند.
4- زنان در این دوره نه تنها حجاب و همه مظاهر سیاست آپارتاید جنسیتی رژیم جمهوری اسلامی را به چالش کشیده و یک جنبش مقاومت گسترده در برابر سیاست های زن ستیزانه این رژیم در حوزه های مختلف حیات اجتماعی را برپا کرده اند، بلکه در همان حال یک پای جنبش اعتراضی و مطالباتی جاری بوده اند. زنان در پیشاپیش مردان در اعتصابات سراسری معلمان، در جنبش اعتراضی بازنشستگان، در جنبش دانشجویی حضور داشته و در اعتراضات کارگران شرکت کرده اند. فعالین و پیشروان جنبش زنان با قرار گرفتن در کنار جنبش کارگری افق فمینیست های لیبرال واسلامی را به سخره گرفته و چشم انداز نوینی را در پیش روی جنبش زنان گشوده اند.
5- رژیم جمهوری اسلامی نه تنها قادر به پاسخگویی به خواسته ها و مطالبات عاجل کارگران و فرودستان جامعه نیست بلکه تعمیق بحران های همه جانبه ای که با آن روبرو است و سر باز کردن تناقضات آن با نیازهای سرمایه داری در عصر کنونی مطلوبیت حاکمیت آن را حتی برای بخش هایی از خود بورژوازی ایران هم به زیر سئوال برده است. نظام اسلامی به دلیل ساختارهای سیاسی، اداری و ایدئولوژیکی که دارد بحران ساختاری سرمایه داری ایران را عمیق تر کرده است. این بحران بر متن تداوم بحران جهانی سرمایه داری و بحران در مناسبات منطقه ای و بین المللی بویژه کشمکش رژیم جمهوری اسلامی با آمریکا و تشدید تحریم های بین المللی، اقتصاد ایران را در معرض فروپاشی قرار داده است.
6- رژیم جمهوری اسلامی در کشمکش با آمریکا و متحدان آن در سطح منطقه، اگر زمانی از بزرگنمایی در مورد برنامه اتمی خود، حمایت از گروه ها و جریان های اسلامی در منطقه، مداخله گری سیاسی و نظامی در کانون های بحران خاورمیانه و تولید و آزمایش موشک های دوربرد به عنوان حربه هایی جهت مقابله با رقبای خود در خاورمیانه و کسب موقعیت برتر در کشمکش های منطقه ای و بردن سهم بیشتر در تجدید آرایش سیاسی منطقه استفاده می کرد، اکنون به دنبال تعمیق بحران اقتصادی و تضعیف موقعیت منطقه ای آن و مواجهه با اعتراضات کارگری و توده ای، پایان دادن به تحریم های اقتصادی و تضمین بقاء نظام سیاسی اش محور اصلی استراتژی آن را تشکیل می دهد. جمهوری اسلامی به دلیل درماندگی اقتصادی، فشار اعتراضات کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و پوسیدگی نظام سیاسی و ایدئولوژیک آن توان و نقشه جنگ با آمریکا را ندارد، اما همین درماندگی و تنگناهای اقتصادی می تواند منشأ ماجراجویی نظامی باشد. در اوضاع کنونی به رغم مخالفت خامنه ای با مذاکره، هدف سپاه پاسداران از ماجراجویی های نظامی تأمین شرایط باصطلاح آبرومندانه برای مذاکره و سازش در راستای استراتژی تضمین بقای نظام اسلامی است. اگر چه دولت آمریکا سیاست سرنگون کردن جمهوری اسلامی و نقشه وارد شدن به باتلاق جنگ علیه ایران را در سر ندارد و رژیم جمهوری اسلامی نیز فرسوده تر از آن است که توان وارد شدن به جنگی حتی در ابعاد محدود را داشته باشد و بنابراین خطر وقوع یک جنگ تمام عیار بسیار ضعیف بنظر می رسد، با اینحال خواه در نتیجه این ماجراجویی ها یا تشدید فشارهای آمریکا باشد و خواه در نتیجه تحریکات قدرتهای منطقه ای و یا در نتیجه محاسبات اشتباه، یک عملیات و درگیری نظامی خارج از برنامه هم می تواند عواقب فاجعه باری داشته باشد. پیامد این سیاست ها و رویاروئی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا و متحدین آن تماما به زیان منافع طبقه کارگر و توده های مردم ایران و منطقه است. همانطور که سیاست های رژیم جمهوری اسلامی و تشدید تحریم های اقتصادی پیامدی جز گسترش فقر و فلاکت و بیکاری به دنبال نداشته و شرایط زندگی را برای کارگران و اکثریت مردم ایران سخت تر کرده است، تداوم فضای جنگی نیز در خدمت امنیتی کردن بیشتر فضای جامعه، تشدید سرکوب و به زیان مبارزه کارگران و توده های مردم ایران است.
بینندگان عزیز ادامه این بیانیه را در برنامه های بعدی تقدیم خواهیم کرد