حزب کمونیست ایران

جمهوری اسلامی در تدارک سر کشیدن جام زهر دیگر

 

در حالی که تحریم های اقتصادی علیه ایران هر روز ابعاد تازه ای پیدا می کند و وزارت خزانه‌ داری آمریکا در تازه ترین اقدام خود ۵ شرکت را به دلیل فروش تجهیزات و فناوری به سپاه پاسداران تحریم کرده، “مارک اسپر” وزیر دفاع آمریکا رسما آغاز ماموریت دریایی تضمین امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز با مشارکت نیروهای دریایی  سه کشور بحرین، استرالیا و بریتانیا را اعلام کرده است. با آغاز این مأموریت دریایی که ” عملیات سنتینل” نام گرفته است روزنامه “نیویورک تایمز” گزارش داد که آمریکا با حملات سایبری، توان سپاه پاسداران در ردگیری نفتکش‌ها در آب‌های جنوبی ایران را مختل کرده است. همزمان دولت های اروپایی که نمی خواهند به ناوگان آمریکا در آبهای منطقه ملحق شوند در حال رایزنی بر سر تشکیل گشت دریایی اروپایی در خلیج فارس هستند. این تحولات در هماهنگی با حملات دولت اسرائیل به پایگاههای نظامی سپاه پاسداران در سوریه، قرارگاهها و انبارهای نظامی حشدالشعبی در عراق و دفتر حزب الله در لبنان قرار دارد. دولت اسرائیل بدون هراس از واکنش سپاه پاسداران به تهدیدات خود در این زمینه ادامه می دهد.

در واقع در حالی که دولت ترامپ بطور دائم رژیم جمهوری اسلامی را به عنوان یک تهدید اتمی و قدرت حامی تروریسم به جهان معرفی می کند و این پیام را به افکار عمومی القا می کند که باید به آن حمله کرد، دولت اسرائیل که در این موارد به عنوان بازوی نظامی آمریکا در منطقه عمل می کند بدون واهمه این حملات را آغاز کرده است. نگاهی گذرا به این مجموعه تحولات در منطقه نشان می دهد که دولت آمریکا نه تنها حلقه تحریم های اقتصادی علیه ایران را تنگ تر کرده است، بلکه با آغاز ماموریت مشترک دریایی به بهانه تضمین امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز، استقرار پایگاههای نظامی زمینی در کشورهای منطقه و حملات هوایی اسرائیل، رژیم اسلامی را از هر سو تحت محاصره قرار داده است.

این تحولات نشان می دهد که سپاه پاسداران با حمله به نفتکش ها در آبهای منطقه جنوب ایران هر چند با دقت و بدون بجا گذاشتن مدرک مستند برنامه ریزی شده باشند و با زیر پا گذاشتن تعهدات خود در توافقات هسته ای، رژیم اسلامی را در چه تنگناهایی گرفتار ساخته است. سران جمهوری اسلامی می خواستند به آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی نشان بدهند که بدون ایجاد خطر برای بازار نفت جهان نمی توانند تحریم نفتی ایران را ادامه دهند. اما سیر تحولات نشان می دهد که تاکتیک حمله به نفت کش ها و عقب نشینی از تعهدات خود در توافقات هسته ای برای مقابله با تشدید فشارهای آمریکا نه فقط با شکست مواجه شده، بلکه عملا به میلیتاریزه شدن بیشتر منطقه نیز منجر شده است.

جمهوری اسلامی برای عبور از این تنگناها میدان مانور زیادی ندارد. دولت های اروپائی طرف توافق هسته ای هر چند تلاش کردند با ایجاد ساز و کار مالی “اینستکس” برخی از تحریم ها را دور بزنند، اما این ساز و کار مالی نمی تواند برای خرید نفت از رژیم اسلامی مؤثر واقع شود و بسیاری از شرکت ها و کمپانی های بزرگ اروپایی قصد استفاده از این ساز و کار را ندارند. دولت های چین و روسیه هر چند در اظهار نظرهای دیپلماتیک ژست تسلیم ناپذیری در برابر تحریم های غیر قانونی آمریکا را بخود می گیرند، اما از آنجا که خود چین بر سر جنگ تعرفه ها با آمریکا در حال مذاکره است و روسیه نیز خود در معرض تحریم های اقتصادی غرب قرار دارد نمی توانند گشایش زیادی برای نجات ایران از تحریم های اقتصادی ایجاد کنند.

درست بر متن این اوضاع است که بحث حول احتمال مذاکراه سران رژیم با آمریکا داغ تر شده است. حسن روحانی یک روز پس از سفر چند ساعته وزیر خارجه رژیم و دیدارش با رئیس جمهور فرانسه گفت: “اگر بدانم ملاقاتی با یک ‌شخصی، منافع ملی کشور ما را تأمین می‌کند و به آبادی ایران کمک می‌کند، دریغ نمی‌کنم” و در ادامه تأکید کرد که : “حتی اگر احتمال موفقیت ۲۰ یا ۱۰ درصد باشد نیز باید تلاش کنیم و نباید فرصت از دست دهیم”. این سخنان روحانی از سوی مکرون به عنوان اعلام آمادگی جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمریکا تعبیر شد بطوریکه در نشست خبری با ترامپ از آن استقبال کرد و دیدار روسای جمهور ایران و آمریکا در آینده نزدیک را محتمل دانست. اما در مقابل، همین سخنان روحانی  و سفر شتابزده ظریف به شهر بیاریتز فرانسه، محل برگزاری نشست سران گروه ۷  و مذاکرات وی با مقامات فرانسوی با واکنش شدید رسانه های حکومتی نزدیک به حلقه خامنه ای مواجه شدند. روزنامه کیهان با تفسیر سخنان روحانی در مورد “ملاقات با هر شخصی”، می‌نویسد: “تنها دیداری که در سطح رئیس جمهوری صورت نگرفته، دیدار با رئیس جمهور آمریکاست” و سپس حسن روحانی و ظریف را به انجام مذاکرات خودسرانه و غلط متهم می کند. این روزنامه با نابجا خواندن سفر ظریف، بسته پیشنهادی مکرون را به درست “تعمیم توافق هسته‌ای به حوزه‌های موشکی و منطقه‌ای” در واقع تکرار شروط دوازده گانه آمریکا برای مذاکره با ایران ارزیابی کرده است. روحانی بعد از واکنش تند اصول گرایان تلویحا سخنان خود را پس گرفت. با وجود این مشکلات آنچه روشن است حالت نه جنگ، نه “صلح” نه مذاکره نمی تواند زیاد دوام  بیاورد و رژیم جمهوری اسلامی راهی جز مذاکره و سازش با آمریکا در پیش رو ندارد. جار و جنجال اصول گرایان حول مخالفت با مذاکره می تواند بخشی از پروسه تدارک برای مذاکره و سازش باشد. البته همه سران رژیم می دانند که اگر این بار سازشی انجام گیرد، به مراتب “قهرمانه تر” و اگر جام زهری سر کشیده شود به مراتب کشنده تر خواهد بود.

در شرایطی که جدال و کشمکش دو قدرت ارتجاع سرمایه داری جمهوری اسلامی و دولت آمریکا ادامه دارد نباید گذاشت هیچ بخشی از جامعه از فرط ضد آمریکایی گری در دام تبلیغات ارتجاعی و ناسیونالیستی دفاع از میهن جمهوری اسلامی گرفتار آید، نباید اجازه داد هیچ بخشی از مردم از فرط ضدیت با جمهوری اسلامی یا سرخوردگی از روند پیشروی مبارزه برای سرنگونی این رژیم به مداخله امپریالیستی آمریکا و یا اپوزیسیون هواخواه آن امید ببندند. طبقه کارگر و مردم ستمدیده ایران باید بدانند که برای پایان دادن به عوارض ویرانگر این کشمکش ها راهی جز گسترش مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و افشای ماهیت واقعی سیاست های امپریالیستی دولت آمریکا و آن بخش از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی که به مداخله آمریکا امید بسته اند وجود ندارد.