روزنامه “آرمانِ ملی” چاپ تهران مقاله اصلی شماره روز پنجشنبه 17 تیرماه خود را به مسئله افزایش پدیده کودک همسری در ایران اختصاص داده است.این روزنامه به نقل از معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان نوشته است: در یک سال اخیر آمار کودک همسری به نحو چشمگیری افزایش داشته است. طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سه ماهه اول سال1399، 7هزار و 323 ازدواج در بین دختران 10 تا 14سال ثبت شده که در تابستان به 9 هزار و 58 مورد رسیده که افزایش 23درصدی کودک همسری را نشان میدهد. همچنین مرکز آمار ایران، اطلاعات مربوط به طلاق در همین بازه سنی را نیز منتشر کرده که افزایش بیش از ۴۰درصدی را نشان می هد .”اعظم علی مددی” معاون اجتماعی بهزیستــی استان مرکــزی در همین رابطه گفته است: “اگر در روستاها مسائل فرهنگی منجر به چنین ازدواجهایی میشود، در شهرها مسائل اقتصادی بستر پیدایش اینگونه ازدواجهاست. در واقع ازدواج برای این دختران به نوعی فرار از فلاکت محسوب میشود و اغلب این دختران تا سنین ۱۰ تا ۱۳ سالگی جزو کودکانکار و خیابان هستند و پس از آن با توجه به محدودیتهایی که برای کار دارند، ناگزیر باید ازدواج کنند، چون سن آنها تناسب چندانی با کار خیابانی ندارد و در صورت کار خیابانی آسیبهای اجتماعی دیگری به سراغ آنها میآید، پس از چرخه درآمدزایی برای خانواده خارج میشوند.”
اما آنچه که در سرمقاله روزنامه ” آرمان ملی” غایب است، نقش رژیم اسلامی در گسترش پدیده دردناک کودک همسری در ایران است. این رژیم هم مسبب شرایط فلاکت بار اقتصادی است که خانواده ها را ناچار میکند کودکانشان را به چنین سرنوشتی دچار کنند و هم هموار کردن راه شرعی و قانونی برای این جنایت است. مطابق قوانین شرع در اسلام ولی کودک که مرد است، می تواند دختر را در سن 9 سالگی به عقد مردی با هر فاصله سنی درآورد. پس از مبارزەای طولانی برای لغو این قانون، بالاخره قوه قضائی جمهوری اسلامی در سال 1379 پذیرفت حداقل سن ١٣ سال برای ازدواج دختران را وارد قوانین خود کند. اما طبق معمول کلاههای شرعی متعدد دوخته شد و این ماده در عمل رعایت نگردید. یکی از این حیله های شرعی رایج این است که ولی کودک مطابق شرع اسلام کودک 9 ساله به صیغه یا عقد موقت مرد در هر سنی که باشد در می آورد و وقتی کودک به سن 13 سالگی رسید، ازدواج را رسمی و باصطلاح قانونی می کنند. به این ترتیب شرع و قانون همدیگر را تکمیل و زندگی کودک را به تباهی می کشند.
ازدواج برای فرار از فلاکت و تنگدستی خانواده، ترسناکترین اتفاق ممکن برای یک دختر است. بسیاری از آنها در باور یا رویایشان ازدواج با یک مرد پا به سن گذاشته را، راهی برای فرار از کار اجباری در خیابانها و زندگی سخت در خانه پدری میدانند و آنها که در رویایشان، زندگی آسودهتری را از خانه پدری میبینند، اغلب نمی داندد که تن دادن به این ” ازدواج” شروع کابوس هرس انگیز تری است.
کودک همسری پدیده ای دیرپا در جامعۀ ایران است که حکومت اسلامی ایران به آن پوشش قانونی داده است. به علت وضع نابسامان اقتصادی اکثریت مردم و فشار ناشی از گرانی، بیکاری و پائین بودن سطح درآمد، که بحران کرونا هم آن را تشدید کرده است بعضی از خانواده های فقیر و محروم دختر را بار اضافی هزینۀ خانوار محسوب می کنند که برای کاهش هزینه، او را وادار به ازدواج اجباری می کنند.
ازدواج زود هنگام، بخصوص برای دختران، فراغت دوران کودکی و فرصت طلایی آموزش و شکوفایی استعداد و رشد جسمی و فکری و شکل گیری شخصیت از آنها را سلب می کند. عروس خردسال به سبب تحمل کارخانگی مادام العمر و محدویت رسیدگی به فرصتهای کودکانه اش قدرت و توان تصمیم گیری را از دست می دهد. این دختران به سبب بارداری زود هنگام و عدم آشنایی با آموزشهای جنسی در معرض مرگ و میر زودرس قرار دارند بطوریکه میزان مرگ آنها پنج برابر دختران بیست ساله است.
ازدواج زودرس کودکان یکی از مظاهر خطرناک خشونت علیه کودکان و کودک آزاری و از جلوه های به بردگی کشاندن این نوجوانه ها بشمار می آید و باید جرم جنائی تلقی گردد. آن مناسبات اجتماعی که با تشدید فقر و فلاکت اقتصادی زمینه گسترش ازدواج زودرس کودکان را فراهم می کند، و آن شرع و سنت و قوانینی که این ازدواجها را مجاز می شمارند و آن را بازتولید می کنند باید ریشه کن شوند. شارع و قانونگزاری که ارتکاب این جرم را شرعی و قانونی می کنند باید به دادگاه سپرده شده و مجازات شوند و این امر بدون سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی ممکن نیست. اما در همانحال لازم است آن فرهنگ و سنن فرتوت و عقب مانده و آن اولیائی که دختران خردسال خود را به زور به عقد مردان درمی آورند و معمولا به دلیل فقر دست به این کار می زنند، باید نسبت به عواقب به شدت زیانبار عمل خود آگاه شوند.