جنبش دادخواهی بر بستر انقلاب « ژینا »، در حال گسترش است. مادران جانباختگان در صف نخست این جنبش قرار دارند. نخستین جرقه این جنبش را مادران جانباختگان دهه 60 که تحت عنوان « مادران خاوران» زدند و به جنگ سران جنایتکار رژیم رفتند. اکنون در کنار تشکل «مادران خاوران»، تشکل های «مادران پارک لاله»، «مادران دادخواه»، «مادران صلح» ، «مجمع مادران پیشرو» در مبارزه علیه جمهوری اسلامی و ارگان های سرکوبگر آن به دادخواهی بر آمده اند. جمهوری اسلامی و حاکمان جنایتکار آن که مسبب قتل عام هزاران نفر از مخالفین سیاسی خود هستند. آنها تلاش بسیار کردند تا جنایات دهه شصت را انکار و تمامی شواهد را از بین ببرند . اما جنایات گسترده در کردستان ، قتل های حکومتی وسیع در بلوجستان ، خوزستان ، ترکمن صحرا. ترورهای برون مرزی و اعدامهای گسترده در زندانها، همگی مستند شده اند و دیگر قابل انکار و لاپوشانی نیستند.
حدود یک قرن است که دو رژیم سلطنتی پهلوی و جمهوری اسلامی هزاران نفر را به جرم مخالفت سیاسی اعدام و ترور کرده و دهها و صدهها هزاز زندانی سیاسی را در سیاه چالها مورد شکنجه و اذیت و قرار داده اند . با سقوط حکومت سلطنتی ، رژیم اسلامی اجازه دادخواهی به خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی دوره حاکمیت رژیم پهلوی را نداد . تعدادی از مسئولان حکومت شاه را در دادگاههای اسلامی سریعا و به شیوه ای جنایتکارانه اعدام کردند، بدون اینکه اجازه بدهند دفتر جنایتشان برملا شود. همزمان رژیم اسلامی بخشی از امرای ارتش و ساواک محمدرضا شاه را بخدمت گرفت و دستگاههای سرکوب جدید را به کمک آنها بازسازی نمود.
اینک که صدای دادخواهی گسترش یافته است، عاملان کشتارهای سیاسی هر دو رژیم سراسیمه می خواهند جلو تامین این حق بدیهی مردم را بگیرند . بازماندگان رژیم شاه تلاش می کنند تا جائی که ممکن است اساسا جنبش دادخواهی پا نگیرد، و اگر هم ناچار شدند تنها دوره حاکمیت رژیم اسلامی را در بر بگیرد. رونمایی از پرویز ثابتی از جنایتکاران سرشناس ساواک شاه، توسط سلطنت طلبان، یک کار اگاهانه و با برنامه بود . انکار جنایات سیاسی در دوره پهلویها در واقع مخالفت است با رشد روز افزون خواست دادخواهی که میرود به حرکت وسیع سیاسی و اجتماعی تبدیل شود .
جمهوری اسلامی بر جنایات دوره سلطنت تمرکز کرده و بقایای رژیم سلطنتی نور افکن را بر بخشی از جنایات دوره جمهوری اسلامی متمرکز کرده اند . اما داد حواهی شامل تمامی جنایات سیاسی در دو حکومت پهلوی ها و جمهوری اسلامی است .جنایت جنایت است و هیچ جنایت سیاسی در دو رژیم اسلامی و سلطنتی نباید حذف شوند. دو حکومت مذکور هزاران تن از چپ ها ، کمونیست ها ، روشن فکران ، هنرمندان ، روزنامه نگاران را فارغ از عقاید سیاسی و مذهبی آنها کشته اند. تمامی خانواده های جانباختگان سیاسی دو رژیم سلطنتی و اسلامی حق دادخواهی دارند . همه زندانیان سیاسی دو رژیم می توانند جزو جنبش دادخواهی باشند .
بدون شک مجازات عاملین جنایات سیاسی دولت ها شامل مرور زمان نخواهد شد. با سرنگونی جمهوری اسلامی و با برگزاری دادگاههای علنی ، قانونی و مبتنی بر میثاق های جهان، مبتنی بر حقوق بشر ، دستور دهندگان و عاملین قتل های سیاسی یک قرن اخیر ایران باید پاسخگوی جنایات خود باشند.
برای خاتمه دادن به جنایات سیاسی دولتی در ایران ، لازم است خواست دادخواهی به جنبشی عظیم و توده ای تبدیل شود . روشن است که امر دادخواهی محدود به قربانیان قتل و شکنجه نمی شود و تمامی انسانهای شریف و آزادیخواه باید از جنبش دادخواهی حمایت فعال نمایند .
تنها با محاکمه و مجازات جنایتکاران و دستور دهندگان قتل های سیاسی حکومتی می توان سنگ بنای جامعه ای مدرن و پیشرو را گذاشت که برای همیشه به قتل های سیاسی حکومتی و به پدیده ننگین زندانی سیاسی حاتمه داد .پیروزی جنبش نیرومند و اجتماعی دادخواهی با تغییر سیستم سیاسی ای ممکن است که برای سلطه بر جامعه به خشونت سیستماتیک حکومتی می پردازد .تشکل و سازماندهی خانواده های زندانیان سیاسی ، خانواده جان باختگان و حمایت فعال همه مردم آزادیخواه ما را به جامعه و نظامی بدون قتل سیاسی حکومتی و بدون زندان و زندانی سیاسی نزدیک تر خواهد کرد .