روحانیون و در راس آنها خمینی با مصادره اهداف عادلانه انقلاب مردم ایران ، یکی از فاسدترین ، جنایتکارترین و نا عادلانه ترین نظامهای سیاسی جهان امروز را با خدعه و فریب و با وحشیانه ترین سرکوبها بر مردم ایران تحمیل کردند .در طول بیش از چهار دهه از حاکمیت این رژیم آخوندها کنترل تمامی ارگانهای قدرت و اداره امور را به دست گرفتند و به سمبل دروغ ، ریاکاری ، فساد ، خشونت ، دزدی تبدیل شدند .
روحانیت شیعه کارتل و شرکتهای میلیارد دلاری براه انداختند و با صرف بخشی از درآمدهای آن مدارس و حوزه های مذهبی تاسیس کردند و به تربیت و پرورش حدود نیم ملیون آخوند و طلبه پرداختند . برای هر اخوند و طلبه ای مسجد و منبری ، شغلی دولتی ، و رسانه و میکروفونی برای تبلیغات مذهبی شیعه فراهم کردند. امروز هیچ عرصه دولتی و عمومی از حوزه دخالت آخوند مصون نمانده است . از اطاق عمل بیمارستانها تا شکنجه گاههای اسلامی ، از آموزش و پرورش تا رسانه ها ، از نیروهای نظامی و امنیتی تا ادارات دولتی ، از شرکت ها و مراکز کارگری تا دانشگاهها و مراکز علمی، همه جا اخوندهای در راس امور هستند .
دستگاه دولت ، کابینه ها ، مجلس اسلامی ، مجامع قدرت حکومتی ، گزینش ادارات همگی حوزه اقتدار روحانیت شیعه هستند. کار به جائی رسیده است که حتی مدارس ابتدایی و کودکستانها نیز از حضور پر رنگ و سنگین آخوند در امان نیستند . اشتهای سیری ناپذیر اخوندها برای قدرت مطلق آنها را به تثبیت ولایت مطلقه فقیه کشاند.
حکومت اسلامی به داخل کشور هم برای گسترش نفوذ و دخالت اخوندها اکتفا نکرد و با طرح هلال شیعه در منطقه خاورمیانه ، با ترویج شیعه گری در اقصی نقاط جهان ، به تشکیل مساجد ، حسینیه ها و مراکز مذهبی در کشورهای مختلف پرداخت .
آخوند که با علم و دانش تضاد و خصومتی نهادینه و جوهری دارد ، کشور را از منظر اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و محیط زیستی به ورشکستگی کشانده است .
علاوه بر کارنامه فاجعه بار مدیریتی و حکومتی ، آخوندها به مظهر فساد ، ریاکاری ، جهالت ، بد دهنی و رذالت های اخلاقی و خشونت تبدیل شدند . تن فروشی اسلامی تحت نام صیغه را سازمان دادند ، اما زنان کشور و بویژه دختران جوان را با خشونت و مرگ روبرو کردند ، انهم به بهانه احمقانه پیدا بودن چند تار مو در معابر عمومی !شب و روز علیه پیروان مذاهب و ادیان دیگر تبلیغ و فحاشی کردند ، زندگی را بر اکثریت قریب به اتفاق مردم هر روز دشوار و سخت تر کردند .آخوندها آنچنان مست قدرت بودند که هر مخالف خود را ترور ، شکنجه ، اعدام و یا ناچار به خروج از کشور نمودند .
حال که بعد از پنجاه و چند روز مبارزه و مقاومت تناسب قوا به نفع مردم عوض شده است، آخوندها بیش از پیش با خشم مردم روبرو هستند . عمامه پرانی نک کوه یخ نفرت مردم از جماعت اخوند و دم و دستگاه مذهبی است .
در فردای پیروزی انقلاب دست آخوندها از تمامی امور حکومتی قطع می گردد . تمامی ثروت غارت شده از آنها به سود منافع عمومی بازپس گرفته شود . هزینه های دستگاههای مذهبی و نیم ملیون آخوند بدون درنگ متوقف می شود . دین امر خصوصی مردم اعلام می شود و دست مذهب از آموزش و پرورش کوتاه می گردد .آخوندهای حاکم که دستشان بخون مردم آلوده و فسادهای مالی وسیعی دارند در دادگاه به جنایات آنها رسیدگی می شود.
نوزایی و رنسانس فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی که در ایران در جریان است موقعیت صدها هزار آخوند و روحانی انگل ، مفتخور و مرتجع را در سطح منطقه و در جهان بخطر انداخته است .
دوران قدرقدرتی آخوندها در ایران گذشته است و اینک در خیابانها با مضحکه عمامه پرانی روبرو می شوند !امروز عمامه اخوندها از سرشان پایین آورده می شود و در فردای پیروزی انقلاب باید پاسخگویی جنایات و فساد گسترده خود باشند. مردم ایران که نزدیک به نیم قرن پیش نظام دیکتاتوری سلطنتی را ساقط کردند ، اینک می روند تا حکومت مذهبی را هم بگور بسپارند .