“ما دانشجو نیستیم مگر نسبت خود را با خونهای ریخته شده و با بازداشت همکلاسی هایمان و با فضای امنیتی دانشگاه مشخص سازیم. سکوت در این وضعیت یعنی همدستی با سرکوب، همدستی با کشتار رفیقانمان”.
“ما جمع میشویم تا زمانی که پاهایمان نای ایستادن دارد و حنجره هایمان نای خواندن داشته باشد. این حداقل کاری است که از ما برمی آید. ما یقین داریم که بار دیگر مشتهای گره کرده مان علیه کشتار خونین معترضین خیابان، بازداشت رفیقانمان و تداوم سلطه ستم و استثمار است که دانشگاه را به طنین صدای رهائی و برابری بدل خواهد ساخت”.
اینها تنها نمونه هائی از آفیش هائی بودند که دانشجویان در روزهای قبل از شانزدهم آذر پخش کرده بودند. آنها اعلام میکردند که در برابر کشت و کشتاری که رژیم در آبانماه انجام داد، سکوت نخواهند کرد. آنها با سلاحهای خود اعلام جنگ به رژیمی میدادند که در اوج بیشرمی، مردم معترض را “اوباش وآشوبگر” نامیده بود. اگر دانشجویان در روزهای شورش مردم گرسنه، در آبانماه در کنار آنان ایستاده بودند، رفیقانشان همراه با آنان کشته و در کنار آنان به بند کشیده شده بودند، اکنون در سالگرد روزی که در مقابل اربابان رژیم شاه به خروش آمده بودند، بار دیگر پافشاری و پایداری خود برسنت پیشرو، رادیکال، چپ و انقلابی دانشگاه را بیان میداشتند. و این چنین بود که دانشجویان در روزهای شنبه و یکشنبه با وجود حضور گسترده نیروهای امنیتی، فریاد دادخواهی از سینه بیرون دادند. دانشگاهها این بار سرخ تر از همیشه بودند. آگاهی، شجاعت و تعرض مردم در روزهای خونین آبان نمیتوانست بدون گذاشتن ردپا از کنار دانشجویان بگذرد. آنان با وجود از دست دادن تعدادی از رفقای همرزمشان و با وجود به بند کشیده شدن تعداد دیگری، از همان ساعات اولیه صبح شنبه شانزدهم آذر اعلام کردند که به تعهد خود در قبال مردم معترض در قبال جنبش گرسنگان و تهی دستان، در قبال شورش حاشیه نشینان و در قبال جنبش آزادیخواهی و ضد تبعیض جنسیتی وفا دارند.
دانشگاه تهران، پلی تکنیک، علامه طباطبائی، امیرکبیر، تربیت مدرس ، هنر تهران، دانشگاه مازندران، چمران اهواز، گلستان, علوم پزشکی تبریز، نوشیروانی بابل صحنۀ پر شور ابراز وجود دانشجویان در مقابل مزدوران سرمایه بود. همه چیز نمایش آشکار مهر تحولات جامعه از خیزش دیماه به این سو را داشت. آنها آشکارا در تجمعات خود اعلام کردند که سرکوب وکشتار دیگر اثر ندارد زمانیکه فریاد زدند “سرکوب پایان راه نیست، مقاومت زندگی است” ، “دانشجو میمیرد ، ذلت نمی پذیرد” آنان اعلام کردند که بخشی ناگسستنی از اعتراضات گرسنگان جامعه هستند زمانیکه بر پلاکارت های خود نوشتند که “فقر، کشتار ،گرانی – مردم شدن قربانی” و یا “سفره ما غارت شد –آبانماه خونین شد” ، “دانشگاه پول گردان –زحمتکشان در زندان”. آنان باسربلندی، سوگوار رفیقان از دست رفته شان شدند زمانیکه نوشتند “نگاه کن رفیق گریه نمیکنیم، در رزممان تو را کم خواهیم داشت”. آنان دست در دست هم در دانشگاه نوشیروانی بابل سرود خواندند. آنان خود را بخشی از شورش جهانی گرسنگان میدیدند. اگر دو هفته پیش جلیقه زردها در فرانسه در سالگرد جنبش خویش ودر پیشاپیش صفوف خود این پلاکارت را حمل میکردند که “فرانسه، ایران، عراق، لبنان، شیلی و.. یک نبرد به نئولیبرالیسم پایان ببخشید”، اکنون در فاصله هزاران کیلومترپاسخ همبستگی خود را از دانشجویان ایران دریافت میکردند : “ایران، فرانسه، عراق، لبنان، شیلی … مبارزه یکی است پایان سرمایه داری” واین چیزی جز همآوازی یک جنبش جهانی نیست.
دانشجویان آشکارا اعلام کردند که در تخاصم بین کار وسرمایه، در تخاصم بین فقر وثروت، در تخاصم بین استبداد وآزادی، در تخاصم بین تبعیض جنسیتی ورهائی زن در کجا ایستاده اند. آنها فریاد زدند ” دانشجو آگاه است، با کارگر همراه است” ، “فرزند کارگرانیم ، در کنارشان میمانیم” ، “تبعیض جنسیتی محکوم است محکوم است” ، “از هفت تپه تا تهران ، زحمتکشان در زندان ” وچندان عجیب نبود که اسماعیل بخشی رهبر شجاع کارگران هفت تپه که خود ماهها طعم زندان وشکنجه را کشیده است با تواضعی درخور وبا بیان” امید و نگاه مردم به حرکت دانشجویان” خطاب به آنان در چند جمله کوتاه عمیقترین احساس انسانی خود را بیان داشت : ” شاپرگان زیبا واقعا، واقعا، واقعا جای دانشجو زندان نیست ” و این فقط اسماعیل بخشی نیست که آنان را مورد خطاب قرار میدهد همین امر را به درجات گوناگون در بیانیه های معلمان و بازنشستگان به مناسبت شانزدهم آذر خطاب به دانشجویان میبینیم. معلمان عدالتخواه به درستی مینویسند” جنبش دانشجوئی را متحد استراتژیک جنبش معلمان ایران میدانیم و باور داریم که در سایه اتحاد دانشجویان ،زنان، کارگران است که میتوان طرح نو انداخت”. بازنشستگان خطاب به آنان مینویسند : “اعتراض دانشجویان با شعار ایستاده ایم در سنگر، دانشجو و کارگر ، روز دانشجو را در جایگاه دیرینه خود که مبارزه در سنگر آزادی وخروش علیه مناسبات ظالمانه کنونی در پیوند با مطالبات جنبش های مردمی میباشد را برجسته میسازد. برآیند این همبستگی، انسجام و ارتقاء سطح مبارزات در راستای تغییر بنیادین جامعه و برخورداری از زندگی بالنده و شایسته انسانی است.”
بدون تردید شانزدهم آذر امسال ابراز وجود قدرتمند بخش رادیکال و سوسیالیستی جنبش دانشجوئی بود. آنجا که بر پیوند خود با کارگران پای میفشردند، آنجا که خواستار آزادی زندانیان سیاسی بودند، آنجا که تبعیض جنسیتی را آماج حمله خود قرار داده بودند و بالاخره آنجا که خود را در تقابل با نظام غارتگرانه سرمایه داری میدیدند و همه اینها نشان میداد که در جنبش دانشجوئی جائی برای مانور باندهای حکومتی، جائی برای مانور اپوزیسیون بورژوائی، جائی برای مبلغین خوش خیال گذار مسالمت آمیز نیست.
بدون تردید در دل فروکش موقتی جنبش اعتراضی آبانماه ودر دل سرکوب های وحشیانه رژیم، آنچه را که دانشجویان از خود ابراز داشتند نشان عزم راسخ آنان برای ادامه پیکاری است که در جامعه جهت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی جریان دارد. نباید لحظه ای هم فراموش کرد که تاریخ را کسانی میسازند که مقاومت شجاعانه را بر تسلیم خفت بار ترجیح میدهند.