پانزده دقیقه نگذشته از نیمه شب جمعه 28 تیرماه غرش هواپیماهای ارتش ترکیه خواب از چشم هزاران زن و مرد و کودک مستقر در کمپ پناهندگان مخمور در کردستان عراق ربود. کودکان در آن نیمه شب تاریک، وحشت زده به هرسو می دویدند و بزرگسالان به دنبالشان، همه در جستجوی پناهگاهی بودند. اگر چه این حمله جنایتکارانه به اردوگاه پناهندگان خوشبختانه خسارت جانی در بر نداشت و تنها دوتن مجروح بر جای گذاشت، اما یک رسوائی دیگر بر رسوائیهای رژیم جنایتکار حاکم بر ترکیه افزود. اردوگاه مخمور محل سکونت بیش از 12 هزار نفر از پناهندگان کردستان ترکیه است که طی دو دهه گذشته بر اثر فشارهای رژیم ترکیه آواره شده اند. این اردوگاه در جنوب شرق شهر موصل و در 65 کیلومتری جنوب غربی شهر اربیل پایتخت حکومت محلی کردستان قرار دارد.
اگر چه این این اردوگاه ظاهرا تحت حمایت کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل قرار دارد، اما این نهاد حتی از صدور یک بیانیه در محکوم کردن این حمله خودداری کرد. این اردوگاه علیرغم گذشت بیست سال از حداقل امکانات رفاهی موجود در اردوگاههای دیگر پناهندگان در نقاط مختلف عراق نیز محروم است. به علاوه مدام خطر حمله هوائی ارتش ترکیه ساکنان آنرا تهدید می کند. سال گذشته در حمله مشابهی چهار زن ساکن اردوگاه جانباختاند و شماری هم زخمی شدند. پیش از آن نیز روز 25 آذر 96 بر اثر بمباران جنگندههای ترکیه 6 تن از ساکنین این اردوگاه جانباختند. دولت ترکیه به خوبی میداند که ساکنین این اردوگاه را مردم عادی آواره تشکیل می دهند، اما با وجود این با هدف تحت فشار قرار دادن پ ک ک و حکومت محلی کردستان، هر چند وقت یکبار به اینگونه حملات دست می زند.
حمله به مخمور در ادامه عملیات گسترده ارتش ترکیه در داخل خاک کردستان عراق صورت گرفته است. دور جدید حملات ارتش ترکیه به کوهستان قندیل و به نیروهای حزب کارگران کردستان حدود دو ماه است از زمین و هوا ادامه دارد. در نتیجه این حملات تا کنون حداقل چهار تن از مردم عادی ساکن این مناطق جانباخته اند و شمار زیادی زخمی شده اند. جنگل های منطقه در آتش می سوزند و خسارات مالی زیادی متوجه مردم محلی، که به ویژه در فصل های تابستان و بهار معیشت خود را از طبیعت این منطقه تامین می کنند، شده است. نیروهای ارتش ترکیه در حین اینکه با شدید ترین مقاومت از جانب نیروهای پ ک ک روبرو هستند، چندین کیلومتر در داخل خاک کردستان عراق پیشروی کرده اند و مکانهای استقرار قبلی خود را گسترش داده اند.
اما ابعاد دخالتهای دولت ترکیه در کردستان عراق تنها به حملات نظامی محدود نمی شود. حزب حاکم ترکیه از مدتها قبل شهر کرکوک را آماج نقشه های توطئه گرانه خود قرار داده است و از هر وسیله ای برای ایجاد تفرقه میان مردم ترکمن و عرب و کرد ساکن در این شهر استفاده می کند. این دولت همسو با نیروهای ارتجاعی محلی، یکی از موانع اصلی شکل گیری اتحاد و هبستگی در میان مردم ساکن در این شهر است.
از طرف دیگر دولت آمریکا که هنوز کشور عراق را در اشغال خود دارد و یکی از نیروهای تعیین کننده در صحنه سیاسی عراق است، چشم خود را بر تجاوزات جمهوری اسلامی و دولت ترکیه در کردستان عراق بسته است. تابستان سال گذشته حمله موشکی جمهوری اسلامی به مقر مرکزی حزب دموکرات کردستان را نادیده گرفت. این در حالی است که ارتش آمریکا تمام آسمان عراق را زیر پوشش راداری و حفاظت موشکی خود دارد. سکوت دولت آمریکا در قبال توپ باران مناطق مرزی کردستان عراق از جانب جمهوری اسلامی و پیشرویهای ارتش ترکیه در کردستان عراق و حمله به اردوگاه پناهندگان در مخمور، همگی بیانگر این واقعیت اند که دولت آمریکا تداوم این جنایات در راستای منافع درازمدت خود ارزیابی می کند.
دولت مرکزی عراق نیز در قبال تجاوز آشکار رژیم جمهوری اسلامی موضع سکوت اختیار کرده است و در مقابل تجاوزات مکرر ارتش ترکیه و اشغال بخشهائی از خاک کردستان عراق موضع بسیار ضعیف و فرمالی ،آنهم تنها برای حفظ آبرو را اتخاذ کرده است.
سکوت معنی دار دولت عراق در قبال حملات ارتش ترکیه و در مقابل توطئه های اردوغان در کرکوک، تقویت نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در مناطق مرزی و توپباران مناطق مسکونی کردستان عراق به بهانه وجود نیروی پیشمرگ، نشان می دهد که این سه دولت نقشه های وسیعی تری برای سرکوب مردم کردستان در همه بخشهای آن در سر دارند. بدون شک دولت سوریه نیز چنانچه از فلاکت کنونی رهائی یابد، به این کمپ قدیمی ضدیت با آزادی و حق تعیین سرنوشت مردم کردستان ملحق خواهد شد.
اما علیرغم این اعمال تجاوزکارانه، ارزیابی عینی از موقعیت کنونی این دولتها نشان می دهد که هر چهار دولت سرکوبگر مردم کردستان، در ایران و عراق و ترکیه و سوریه، در مقایسه با سه دهه اخیر در ضعیف ترین موقعیت خود قرار دارند:
تجاوزکاریهای دولت ترکیه در بیرون از مرزها در حالی ادامه دارد که حزب حاکم (آک پارتی) در داخل ترکیه با ناکامی های پی در پی روبرو شده است. شکست فاحش در انتخابات شهرداری شهرهای بزرگ ترکیه، ناکامی در صحنه سیاسی سوریه، بحران و رکود اقتصادی و غیره همگی نشانه های برباد رفتن روئیاهای ارتجاعی اردوغان هستند، که ساده لوحانه تصور می کرد گویا می تواند در جایگاه امپراطوران عثمانی قرار بگیرد. جمهوری اسلامی در دام بحرانهای کشنده گرفتار شده است و هیچ نقشه ای هم برای برون رفت از آنها در اختیار ندارد. کابوس برپائی انقلابی دیگر که زمینه های عینی آن فراهم است، خواب از چشم سران این رژیم ربوده است. دولت عراق غرق در فساد و دسته بندی های قومی و مذهبی، با مردمی به شدت ناراضی و بیزار، در منگنه فشارهای آمریکا، جمهوری اسلامی، دولتهای عربی منطقه قرار گرفته است. این دولت هیچ افق روشنی برای برون رفت از این وضعیت پیشرو ندارد و امروز به فردا به حیات خود ادامه می دهد. دولت بشار اسد هنوز حتی بر یک سوم خاک این کشور هم کنترل ندارد و سرنوشت او در گرو معامله و توافق فردای ابرقدرتها است. در عین حال در کردستان سوریه دستآوردهای اجتماعی ارزشمندی کسب شده اند که به آسانی قابل باز پس گیری نیستند و به نوبه خود رژیم حاکم در دمشق را تحت فشار قرار می دهند.
همه اینها نشان از وجود فاکتورهای عینی امید بخشی دارند که به نفع مردم حق طلب و مبارز در همه بخشهای کردستان عمل می کنند. اما با وجود این، خطر دولتهای در سراشیبی سقوط را هم نباید دست کم گرفت. خطر مداخله دولت های ایران و ترکیه و عراق در مسائل مربوط به سرنوشت مردم بخشهای مختلف کردستان، خطر همگرایی و بند و بست دولت آمریکا با این رژیم های ارتجاعی در راستای منافع خودش و افزون بر اینها مخاطراتی در درون خود جامعه کردستان، همه اینها از جمله خطراتی هستند که مردم بخشهای مختلف کردستان باید هشیارانه ، با آگاهی و با همبستگی با آنها روبرو شوند.