خامنه ای رهبر رژیم اسلامی در سخنرانی ویدئوئی خود در روز دوشنبه در یک مراسم نظامی با بی شرمی همیشگیش مدعی شد که از”تحریم های آمریکا برای مقاومت سازی واقعی اقتصاد ایران استفاده میکنیم”. او همچنین عنوان کرد که”فشار حداکثری آمریکا را به روسیاهی حداکثری و مایه پشیمانی آن تبدیل میکنیم”. سخنان خامنه ای واکنشی به اظهارات مقامات دولت فاشیستی ترامپ در روزهای اخیر مبنی بر تحریم هیجده بانک ایران و اینکه “پروژه فشار حداکثری برای وادار کردن حکومت ایران به مذاکره گسترش خواهد یافت”، بود .البته برای آن بخش از اپوزیسیون بورژوای و نیروهای ناسیونالیست که دل در گرو براندازی رژیم جمهوری اسلامی به کمک آمپریالیسم آمریکا ودلارهای برخی از کشورهای منطقه دوخته اند، گفته های مقامات آمریکائی که مسئله مرکزی امپریالیسم آمریکا مذاکره با رژیم جهت همسو شدنش با سیاستهای آمریکاست، بطور واقعی بی آیندگی آنان را برای براندازی رژیم آشکار میسازد.
اما لاف وگزافهای خامنه ای در شرایطی است که همه مؤلفه هائی که یک جامعه را به لبه پرتگاه سقوط میکشانند، در همۀ حوزه های اجتماعی به چشم میخورند. حتی همۀ آمارهای ارائه شده توسط مقامات رژیم واقعیت هولناک و تلخی را در مقابل چشم قرار میدهند. در همین روزهای گذشته منابع خبری به کمبود عرضه نان در شهرهای تبریز، اردبیل، مشهد، زابل، بوکان، سقز، شاهین شهر، سردشت، میاندوآب اشاره کرده اند . بر مبنای همین گزارشات قیمت آرد در مشهد هفتاد درصد افزایش یافته وقیمت یک قرص نان در اردبیل دو هزار وپانصد تومان شده است. بازهم میدانیم که در طول شش ماه گذشته ارزش واحد پول ایران علیرغم تزریق میلیونها دلار به صرافیهای رسمی از طریق بانک مرکزی با کاهش پنجاه درصدی روبرو شده است. والبته روشن است که کاهش ارزش پول بلافاصله تأثیرات قابل ملاحظه ای بر قیمت همه کالاهای مورد نیاز مردم از جمله مواد غذائی، حمل ونقل، انرژی و دارو ودرمان میگذارد. کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران ووزیر خارجه پیشین رژیم در روز یکشنبه گذشته مجبور شد اعلام کند که “گرانی وجود دارد ولی مردم فشار اقتصادی را تحمل میکنند”. البته معلوم نیست او ازکدام مردم سخن میگوید. اگر منظور او سران رژیم و آقازاده هایشان هستند، در اینصورت حق با اوست. ولی اگر صحبت از میلیونها مردمی است که حتی در شرایط عدم وجود گرانی باید با درآمدی چهار مرتبه زیر خط فقر زندگی کنند، آنوقت باید گفت که چه دره عمیقی بین ادعاهای مقامات رژیم با وضعیت فلاکتبار مردم موجود است.
کافی است همه روزه به آمار فوتی ها که بین 200 تا 300 نفر در روز در نوسان است ومبتلایان به کرونا با رقم بیش از چهار هزار نفر در روز نگاه کنیم تا نمونه ای دیگر از عدم صلاحیت این رژِیم در مهار بحران کرونا را ببینیم. وهمه میدانیم که اینجا هم میلیونها نفری که به سختی نان به سفره شان میرسد، هم قربانیان این ویروس وهم قربانیان ویروس رژیم هستند. وزارت کار میگوید اشتغال دستکم شش میلیون نفر در ایران از شیوع کرونا آسیب دیده است و دستکم یک میلیون و پانصد هزار نفر در همه گیری ویروس کرونا بیکار شده اند. هر چند که مدیر کل بیمه بیکاری وزارت کار مدعی شده است که تنها نود وپنج هزار نفر در صف پرداخت نشده بیمه بیکاری هستند، ولی واقعیت این است که بخش زیادی از کارگران به بهانه های مختلف از دریافت بیمه بیکاری محرومند. اینان شامل کارگران روز مزد، صدها هزار کارگر ساختمانی، معلمان شرکتی، شاغلان کارگاههای کوچک و بسیاری از رشته های خدمات هستند که اساسا از شمول دریافت بیمه بیکاری خارج اند وکاملا روشن است که شیوع ویروس کرونا، زندگی ومعیشت این انبوه عظیم مزد بگیران را با تهدید جدی روبرو ساخته است. و البته فراموش نکنیم که اینجا هم تبعیض جنسیتی بیداد میکند و بیش از همه زنان قربانیان این بیکارسازیها هستند. طبق آمار منتشر شده در صد بیکاری زنان دوبرابر در صد بیکاری مردان بوده است. طبق همین آمار در طول یکسال گذشته حدود هفتصد وپنجاه هزار نفر از زنان شاغل بیکار شده اند.
رئیس کانون باز نشستگان تأمین اجتماعی میگوید “متأسفانه شرم آور است که مسئولان اجازه میدهند که بازنشستگان برای تأمین مایحتاج وتأمین بعضی از وسایل زندگی به تکدیگری روی آورند”. او هشدار میدهد که “همه روزه بر تعدادبازنشستگانی که برای تأمین داروهای فرزاندانشان ناچار به تکدیگری شده اند، رو به افزایش است”. وباز هم در همین هفته مرکز آمار اعلام کرد که “هزینه متوسط اجاره بها برای کل خانواده هائی که تمدید قرارداد داشته اند در تابستان امسال چهل ویک وسه دهم درصد افزایش یافته است” .
وهمه اینها در شرایطی است که موج سوم کرونا در سرتاسر جامعه در گشت وگذار است ودر این میان مقامات رژیم بیشرمانه مردم را متهم میکنند که گویا به تمهیدات آنان در مورد رعایت فاصله گذاری اجتماعی ویا استفاده از ماسک اهمیتی نمیدهند. ولی آن میلیونها نفری که برای آنکه از گرسنگی هلاک نشوند، تن به کار در ناامن ترین محیط های غیر بهداشتی میدهند، میدانند که رعایت گذاری اجتماعی ویا استفاده از ماسک حتی اگر قدرت خریدش را داشته باشند، نانی به سفره شان نخواهد آورد. واقعیت این است که در شرایط فلاکتبار حاکم بر جامعه لاف وگزافهای خامنه ای و دیگر سران رژیم در مورد “مقاومت سازی واقعی اقتصاد ایران” و یا “ایستادگی مردم در مقابل تحمل گرانی” یاوه هائی هستند که تنها بر آتش خشم مردم میافزایند. اینکه در دل همه این فشارها، همه این فلاکتها، جامعه شاهد اعترضات همه روز کارگران، معلمان ، بازنشستگان و پرستاران است، خود برجسته ترین نماد بی اثر بودن این نوع لاف وگزافها وهمزمان وجود یک پتانسیل انفجاری عظیم در این جامعه است. مردم در زندگی واقعی خود و هر روز بیش از روز گذشته به این حقیقت پی میبرند که راه رهائی از این شرایط فلاکتنبار، گسترش اعتراضات، آمدن به خیابان، اعتصاب در کارخانجات ومؤسسات صنعتی وتولیدی و تدارک همه جانبه جهت سرنگونی انقلابی این رژیم است و از این منظر پیشروان رادیکال جنبشهای اجتماعی باید تمام نیروی خود را برای به میدان آوردن توده های مردم و پایان دادن به عمر رژیم سرمایه داری اسلامی بکار گیرند. راه دیگری موجود نیست.