حزب کمونیست ایران

روحانیت شیعه و مهندسی افکار کودکان  در کودکستانها

از بدو روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران ، خیز حاکمان مرتجع تازه بقدرت رسیده برای کنترل دستگاه آموزش و پرورش آغاز شد . شعار ارتجاعی و ضد دانش پیوند حوزه و دانشگاه به چراغ راهنمای حکومت  تبدیل شد . حمله چاقوکشان حزب الهی به دانشگاه، بستن دانشگاه برای مدت دو سال به نام « انقلاب فرهنگی» ، اخراج استادان توانا و با تجربه  و گماشتن آخوندها و کارگزاران قشری و اسلامی در مدیریت و رهبری دانشگاه‌ها و مدارس عالی،اخراج و ستاره دار کردن دانشجویان، دستگیری و اعدام شماری دانشجو و استاد، ایجاد انجمن های اسلامی، ممنوع و محدود کردن تعدادی از رشته های تحصیلی که با با شریعت  اسلامی در تضاد بودند، تغییر منابع آموزشی، محدود کردن زنان در تعدادی از رشته ها ،  گزینش افراد با بنیه تحصیلی ضعیف تنها بدلیل وابستگی به رژیم و با ارتباط با خانواده کشته شدگان حکومتی ، ضربه سنگینی به دانش و دانشگاه زد و خروجی آن را در توان و دانش کارشناسان حکومت اسلامی در عرصه های مختلف می توان دید .

اما مقاومت دانشجو و دانشگاه در مقابل ارتجاع اسلامی به حکومت اجازه نداد که به همه اهداف ارتجاعی خود برسد و دانشگاه را به «حوزه » و دانشجو را به «طلبه» تبدیل نماید.ناکامی رژیم در اسلامی کردن دانشگاه، سبب شد که تلاش خود را با سرعت بیشتری متوجه مدارس حتی کودکستانها نمایند. با تغییر متون کتب درسی و فرستادن آخوند و طلبه وخواهر زینب به مدارس و کودکستانها ، تلاش گسترده ای را برای مهندسی افکار کودکان و نوجوانان آغاز کردند. ، مشابه چنین سیاستی را در مدارس مذهبی پاکستان که خروجی آن طالبان در افغانستان بود و یا در خلافت اسلامی عراق و شام یا همان داعش دیده ایم .

رهبر جمهوری اسلامی علی خامنه ایی در ۱۱ شهریورماه ۱۳۹۹ در جلسه مجازی با مقام‌های آموزش‌وپرورش و در سی‌و‌چهارمین اجلاس این وزارتخانه هشدار داد که مهدکودکها در ایران «رها» شده‌اند و بر اساس گزارش‌های رسیده وضعیت آن‌ها به هیچ وجه مطلوب نیست. وی همچنین تاکید کرد که نباید به مهد کودکها نگاه خدماتی داشت، بلکه این مراکز، مراکز مهم آموزشی‌ و پرورشی هستند».

این سخنان خامنه‌ای بلافاصله با تایید نمایندگان مجلس و مقامات دولتی همراه شد و بر لزوم عملیاتی‌ شدن منویات او تاکید شد و با وجود آن‌که ارزش مالی مهدهای کودک و شهریه دریافتی از آن‌ها، محل اختلاف چندین‌ساله بهزیستی و آموزش‌وپرورش بود، سازمان بهزیستی کشور هم بعد از این موضع‌گیریِ خامنه ایی، بلافاصله از آمادگی خود برای واگذاری مهدکودک ها به آموزش‌وپرورش خبر داد.. اواخر آذر ۱۳۹۹ «شورای عالی انقلاب فرهنگی» هم جزییات این واگذاری را تصوب کرد . رضوان حکیم‌زاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش، با اعلام این خبر اظهار کرد تربیت افراد از بدو تولد تا دانشگاه به عهده آموزش‌وپرورش است. به این ترتیب حکومت با کمک بازوهای رسانه‌ای خود حیطه‌ای کوچک و نسبتا آزاد کودکستانها را که در آن کودکان کم‌سن‌و‌سال به بازی و آموختن مشغول بودند، را هم به دایره نفوذ تعالیم ناسالم و غیراستاندارد خود افزود.

اما نتیجه‌ای که چنین تصمیمی برای کودکان و خانواده‌های آن‌ها به همراه دارد، چه خواهد بود؟

 در حیطه برنامه‌های آموزشی و محتوایی همان بلایی که بر سر مدارس ما آمده، بر سر مهدهای کودک هم خواهد آمد؛ ظهور یک دوگانگی آموزشی و فرهنگی و تربیتی که در یک طرف آن تراوشات فرهنگیِ حاکمیت و سبک زندگی موهوم و نامشخصی که آن را «ایرانی-اسلامی» نام نهاده‌اند قرار دارد و در سوی دیگر آن خانواده‌هایی هستند که اغلب خواهان آموزش‌های مدرن و مهیا‌شدن کودکان‌شان برای ورود به دنیایی متعارف همراه با مهارت‌های زندگی و رقص و شادی و یادگیری زبان‌های پرکاربرد بین‌المللی هستند..

نوری وزیر آموزش‌وپرورش جمهوری اسلامی  در سخنانی ضمن تاکید حضور طلاب در مدارس ایران گفت:

»به دنبال فعال‌کردن همکاری‌ بین حوزه و آموزش‌وپرورش هستیم تا زمینه حضور طلاب جوان را در مدارس فراهم کنیم و فصل جدیدی را در تقویت باورهای اعتقادی دینی و اسلامی دانش‌آموزان آغاز کنیم».

تاثیر چنین تصمیماتی بر کودکان و آینده آنها مخرب بوده و بگونه ای مهندسی کردن افکار کودکان است . روحانیت شیعه همان کاری را می‌کند که مدارس سنی در پاکستان برای ایجاد طالبان و یا داعش با کودکان انجام دادند .

جدایی دین از حکومت و بویژه جدایی دستگاه دین از آموزش و پرورش یک خواست انسانی ، دموکراتیک و یک ضرورت عملی و علمی آموزش و پرورش مدرن و منطبق بر دانش  و پیشرفتهای علمی است . دخالت روحانیت شیعه و گسیل اخوند و طلبه به کودکستانها ، مدارس و دانشگاه‌ها اقدامی در جهت مهندسی کردن افکار  کودکان و جوانان است و امروز و آینده آنها را به تباهی خواهد کشاند .

حدود پانزده ملیون کودک کودکستانی ، محصل در مدارس و دانشجو در دانشگاه‌های ایران با تهاجم گسترده اسلامی کردن به روایت روحانیت شیعه و مسلط کردن ایدئولوژی اسلامی مبتنی بر خرافه و قشری گری روبرو هستند و تلاش و مبارزه برای سرنگونی این رژیم خرافه پرست ، عملا در جهت منافع ملیونها  کودک و جوان کشور و خانواده های آنها ، و شکست قشری گری و پیروزی علم و دانش است .