حسن روحانی صبح روز چهارشنبه پنجم آذر برابر با ۲۵ نوامبر در جلسه هیات دولت اعلام کرد که اگر ارادهای در حاکمان آینده آمریکا وجود داشته باشد، حل مسئله ایران و آمریکا آسان خواهد بود. روحانی گفت: «ما امیدواریم دولت آینده آمریکا در اولین قدمهایش سیاستهای ترامپ را با صراحت محکوم کند و سیاستهای نادرست دولت قبلی را جبران کند. سیاست ما روشن است؛ همانطور که بارها تاکید کردیم تعهد در برابر تعهد، اقدام در برابر اقدام، کاهش تنش در برابر کاهش تنش.» اظهار امیدوراری روحانی نسبت به اقدامات دولتِ بایدن در حالی است که یک روز قبل از آن، علی خامنه ای در دیدار با رؤسای سه قوه و اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی در مورد “گشایش از خارج” اظهار ناامیدی کرد و کسانی که “چشم به خارج دارند” را مورد نکوهش قرار داد.
اما در ورای این مواضع رسمی و اظهار امیدواری و اعلام نا امیدی ها در عالم واقع این کادر رهبری سپاه پاسداران است که از قبل زمینه ها و صحنه های سناریوی مذاکره با آمریکا در دوره پسا ترامپ را می چیند. سپاه پاسداران با قطعی شدن پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا، به عنوان بخشی از این سناریو سعی کرده موضع تعرضی تر در پیش گیرد و پیشتر از طریق روزنامه “جوان” ارگان وابسته به خود، شرایط مذاکره را اعلام کرده است. بر اساس این شرایط، مدت زمان محدودیت مربوط به افزایش توان غنی سازی رژیم که تا سال ۲۰۲۳ تعیین شده است نباید تمدید گردد. همچنین لغو کامل تحریم های اقتصادی، جبران خسارتهایی که در اثر تحریمها به اقتصاد ایران وارد آمده، مخالفت با الحاق موضوع مربوط به برنامه توسعه موشکهای بالستیک و سیاست های منطقه ای رژیم به مذاکرات مربوط به بازگشت آمریکا به برجام، از دیگر پیش شرط های اعلام شده سپاه پاسداران است. سپاه پاسداران علاوه بر تعیین این شرایط، به عنوان گام نهاییِ توقف اجرای تعهدات هسته ای، محدودیت در تعداد سانتریفیوژها را کنار گذاشت و مرحله تازه ای از غنی سازی با تزریق گاز هگزافلورایدِ اورانیوم را آغاز کرد. سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی نزد سازمان های بین المللی در وین چند روز پیش اعلام کرد: « در نطنز علاوه برسانتریفیوژهای نسل یک، یک زنجیرهِ ۱۷۴ تایی از سانتریفیوژهای جدید “آی.آر.ام ۲” نیز به غنی سازی خواهد پرداخت». این اقدام که زیر نظر سپاه پاسداران انجام گرفت اعتراض شدید دولت های بریتانیا، فرانسه و آلمان را برانگیخت. علاوه بر این اقدام، گروه های شبه نظامی وابسته به جمهوری اسلامی در عراق در روزهای اخیر موشک پراکنی به سفارت آمریکا را از سر گرفته اند.
در این شرایط سپاه پاسداران با کاهش بیشتر تعهدات خود به اجرای مفاد برجام و پا گذاشتن به مرحله تازه ای از غنی سازی اورانیوم با هدف نزدیک شدن به توان هسته ایِ ماقبل برجام، می خواهد قدرت مانور خود برای خنثی کردن فشارهای دولت آمریکا را به آزمون بگذارد. هر چند این مجموعه اقدامات، ممکن است واکنش دولت های اسرائیل و عربستان سعودی برای تحت فشار قرار دادن آمریکا جهت مهار سریع برنامه های اتمی رژیم اسلامی را در پی داشته باشد، اما کادر رهبری سپاه پاسداران به این مجموعه اقدامات تلاش می کند که در مذاکرات آینده با آمریکا در موقعیت مناسبتری برای بده و بستان قرار بگیرد. آنچه روشن است رژیم جمهوری اسلامی که سپاه پاسداران سکان رهبری آن را در دست دارد تحت فشار سنگین بحران های همه جانبه و فلج کننده ای که با آن روبرو است بیش از این نمی تواند حالت نه جنگ، نه “صلح” و نه مذاکره را ادامه دهد. رئیس جمهور جدید آمریکا اگر چه سیاست خروج از برجامِ ترامپ و “فشار حداکثریِ” وی را شکست خورده می داند، با اینحال بازگشت ساده به برجام در اولویت کار و برنامه های دولت آینده آمریکا قرار ندارد. بسیار محتمل است که دولت بایدن با توجه به تحولات چند سال گذشته و مخاطراتی که از جانب جمهوری اسلامی منافع متحدین آمریکا در منطقه را تهدید کرده و کاهش پنج مرحله ای تعهدات رژیم به اجرای مفاد برجام، نقشهِ راه جدیدی برای کنترل سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی در پیش گیرد. ممکن است اینبار دولت بایدن در هماهنگی با سه قدرت اروپائیِ عضو برجام، موضوع مذاکره و توافق بر سر محدود کردن برنامه های موشکی و مداخله گری های نظامی جمهوری اسلامی در کانون های بحران منطقه را به عنوان طرح تکمیل برجام به میان بکشند.
همانطور که بارها گفته ایم هدف راهبردی سپاه پاسداران از ادامه کشمکش با آمریکا تضمین بقای حاکمیت جمهوری اسلامی است. می خواهد این تضمین را از دولت آمریکا و قدرتهای اروپایی بگیرد که آنها برنامه ای برای سرنگونی رژیم ندارند. اهداف استراتژیک آمریکا هم نه سرنگونی رژیم اسلامی بلکه تغییر رفتار آن است. دولت آمریکا نمی خواهد آینده ایران را که آبستن انقلاب است به سرنوشتی نامعلوم واگذار کند. دولت آمریکا می خواهد جمهوری اسلامی را چنان رام کند که هیچ خطری برای منافع آمریکا و متحدین آن در منطقه ایجاد نکند. بنابراین هر دو طرف منازعه بر سر بقای رژیم جمهوری اسلامی توافق نظر دارند. آنچه مورد اختلاف است بهایی است که جمهوری اسلامی برای گرفتن تضمین بقایش باید بپردازد. بهای آن قرار است بر متن ادامه این جدال و کشمکش ها تعیین گردد.
تردیدی نیست همانطور که ادامه تحریم های اقتصادی، شرایط کار و زندگی را برای کارگران و اکثریت مردم ایران سخت تر کرده است، فضای تشنج و تهدیدات جنگی نیز در خدمت امنیتی کردن فضای جامعه و تشدید سرکوب قرار دارد. در چنین شرایطی نباید گذاشت هیچ بخشی از جامعه در دام تبلیغات ارتجاعی و ناسیونالیستی دفاع از میهن جمهوری اسلامی گرفتار آید، نباید اجازه داد هیچ بخشی از مردم از فرط ضدیت با جمهوری اسلامی به مداخله امپریالیستی آمریکا و یا اپوزیسیون هواخواه آن امید ببندند.طبقه کارگر و مردم ستمدیده ایران لازم است بدانند که برای پایان دادن به عوارض ویرانگر این کشمکش ها راهی جز گسترش مبارزه و آماده کردن ملزومات سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و افشای ماهیت واقعی سیاست های امپریالیستی دولت آمریکا و آن بخش از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی که به مداخله آمریکا امید بسته اند وجود ندارد.