“رصدخانه مهاجرت ایران” در اوایل 1402 گزارش داد که آمار مهاجرت ایرانی ها نشان دهنده مهاجرت ۶۵ هزار نفر در هر سال از ایران است. طبق آمار ارائه شده توسط روزنامه فرهیختگان در سال 1402 دو هزار و سیصد پزشک متخصص و ۴۲۰۰ پزشک عمومی از ایران خارج شدهاند که ۳۰ درصد از متوسط ورودی پزشک به بازار کار در ایران بیشتر است.
سایت دیدهبان ایران در نیمه شهریورماه در گزارشی پیرامون مهاجرت از ایران، نوشت که نیروهای کلیدی و متخصص ۶۷ درصد شرکتهای دانشبنیان، شرایط سیاسی و اقتصادی کشور را تحمل نکرده و وارد فرآیند مهاجرت شدهاند. این سایت در ادامه ی گزارش افزود دامنه مهاجرت از استعدادها، آموزشدیدگان و نخبگان ایرانی پا را فراتر گذاشته و در طبقههای گوناگون اجتماعی، نظیر کارگران، بویژه کارگران ماهر نیز در حال گسترش است. موج مهاجرت در میان فعالان سیاسی و شرکت کنندگان در خیزش های اجتماعی همیشه جایگاه مهمی داشته است. به دنبال به قدرت رسیدن رژیم اسلامی و بویژه در جریان سرکوبهای خونین دهه ۶۰، ملیونها نفر طی یک دهه ناچار به ترک ایران شدند. بدنبال سرکوب خیزشِ سال ۱۳۸۸، مشهور به جنبش سبز، یکبار دیگر موج مهاجرت از ایران شدت گرفت. این امواج پس از سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ شدیدتر هم شد.
در یک نامهٔ «خیلی محرمانه» وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بهتاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱، ذکر شده است که «حدود ۳۳ درصد از جامعهٔ ایرانی برای رسیدن به وضعیت بهتر زندگی تمایل دارند از ایران بروند».رصدخانهٔ مهاجرت ایران گزارش داد که میزان مهاجران ایرانیان در سال ۲۰۲۲ حدود دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده که نزدیک به ۳.۳ درصد از کل جمعیت ایران را شامل میشود.
حسین سالار آملی، رئیس اندیشکدهٔ چرخهٔ نوآوری و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، جمعیت مهاجران از ایران را در کمترین حالت حدود هشت درصد و در حالت حداکثری حدود ۱۰ درصد جمعیت کشور برآورد کرده که از متوسط جهانی بالاتر است. او تأکید کرده نگرانی اصلی در این است که افراد برجستهٔ علمی، ورزشی، فرهنگی و نیروهای ماهر کاری نظیر رانندگان مهاجرت میکنند.
سیستم سرمایه در کشور استبداد زده ای مانند ایران موجب میشود تا مهاجرین و پناهندگان به ممالک سرمایه داری توسعه یافته سرازیر شوند. هر انسان پناهنده یا مهاجر معدنی از نیروی کار ماهر و تربیت شده و دانش اجتماعی و یا دانشگاهی را با خود برای کارفرمایان و یا دولت های این کشورها میبرد که قیمتی بر آن متصور نیست. با اینحال در جوامع بورژوائی، همچون ایران، هزینه پرورش پناهجویان تا حدودی تعیین شده است. طبعا هر شخصی وقتی بار سفر میبندد، هم مقداری پول یا سرمایه با خود میبرد و هم دانش و تخصص خود را.
ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی یکی از کانون های مهاجر خیز جهان است. اگر چه هنوز اکثریت مهاجرت کنندگان از ایران را پناهجویان سیاسی و جوانان بیکار جویای کار تشکیل می دهند، اما حتی مقامات رژیم از بحران مهاجرت پزشکان، پرستاران ، روزنامه نگاران و هنرمندان ، ورزشکاران ، فارغ التحصیلان ممتاز دانشگاهها و نیز صاحبان سرمایه سخن می گویند .
مهاجران و پناهجویان سیاسی از استبداد، سرکوب، تبعیض و فقدان شرایط انسانی زندگی فرار کرده و در جستجوی امنیت و شرایط بهتر زندگی برای خود و خانواده هایشان ایران را ترک می کنند. خارج شدن از کشور از کانال های غیر رسمی امر بسیار دشواری است. بیشتر آنها هست و نیست خود را می فروشند تا هزینه فرار و خارج شدن از کشور را تامین کنند و صدها هزار نفر از این جمعیت مهاجر در کشورهای همسایه ایران از جمله در ترکیه ، عراق ، گرجستان، هندوستان، پاکستان و حتی افغانستان در شرایط بسیار دشواری منتظر رفتن به کشورهای غربی هستند. تعدادی از این مهاجران و پناهندگان متاسفانه به مقصد نخواهند رسید و با مرگ در دریاها ، در زیر ماشین های سنگینی که مخفی شده و حتی در یخچالها حمل مواد غذایی و یا در دشتها و جنگل ها جان میدهند. فقط با سرنگون کردن جمهوری اسلامی توسط یک انقلاب توده ای واستقرار حکومتی مردمی می توان به فاجعه آواره شدن شهروندان در ایران پایان داد.