حزب کمونیست ایران

فشار جمهوری اسلامی بر حکومت اقلیم کردستان و سیاست کومه له

انقلاب «ژینا» که  اکنون بیش از  هفت ماه است ادامه دارد، تحولی بی نظیر در تاریخ 44 سال گذشته جامعه ایران است. امروز تداوم و زنده بودن این انقلاب را  هم در مبارزات روزمره زنان و مردان این کشور و هم در رفتار و گفتار سران رژیم جمهوری اسلامی می توان مشاهده کرد. طی 7 ماه گذشته، رژیم ایران دشمنی خود با جنبش انقلابی مردم کردستان را از جمله از طریق تحت فشار قرار دادن حکومت اقلیم کردستان نشان داده است.  در این مدت جمهوری اسلامی تلاش کرده است تا محدودیت‌هایی بر حضور و فعالیت احزاب سیاسی کردستان ایران در اقلیم کردستان اعمال کند. به همین منظور با حملات با موشک و درون به مکانهای استقرار احزاب سیاسی کردستان ایران و خانواده هایشان در اقلیم کردستان و نیز با فرستادن هیئت هائی جدا گانه به بغداد و به اقلیم کردستان سیاست خود را در این راستا تعقیب کرده است.

نگاهی عمیق تر به تحولات در عراق و در کردستان عراق نشان می دهد که اهداف جمهوری اسلامی از تعقیب این سیاست فراتر از تحت فشار قراردادن حکومت اقلیم کردستان برای محدود کردن فعالیت احزاب سیاسی در این منطقه است و در واقع این تنها می تواند یکی از اهدف فرعی این سیاست باشد:

اول، دخالت جمهوری اسلامی در امور اقلیم کردستان از راههای مختلف و از جمله نا امن کردن زندگی مردم در مرزها و موشک باران و توپ باران مقررات و مکان های استقرار احزاب کردستان ایران پدیده جدیدی نیست. سپاه پاسداران در مدت سه دهه گذشته هرچند وقت یکبار مرزهای اقلیم کردستان و مقرات احزاب سیاسی را توپ باران کرده است. البته توجیه آنهم حضور نیروهای اپوزسیون بوده است. اما برای ما آشکار است که این حملات اگر چه با چنین توجیهی صورت گرفته اند اما در واقع با هدف پایمال کردن حق حاکمیت حکومت اقلیم کردستان صورت گرفته است. می‌خواهد نشان دهد این مرزها در واقع صاحبی ندارند و می توانند هر وقت خواستند از آن عبور کنند.  به یاد داریم که در سال ۱۹۹۶ از مرز باشماق در منطقه مریوان یک ستون بزرگ از پاسداران وارد اقلیم کردستان شدند و تا عمق  منطقه پیش رفتند و از بلندیهای شهر کویسنجق مقررات حزب دموکرات کردستان را توپ باران کردند . رژیم ایران به خوبی می دانست که در این جریان خون از دماغ کسی نیامد. آنچه که برای جمهوری اسلامی اهمیت داشت، قدرت نمائی و تحقیر احزاب سیاسی حاکم در این منطقه بود.

دوم ، جمهوری اسلامی و دولت ترکیه هرکدام در کردستان عراق بر سر مصالح ناروای خود در این اقلیم در رقابت هستند. جمهوری اسلامی نمی خواهد نفوذ در این منطقه تنها در انحصار دولت ترکیه باشد. این رژیم نیز به شیوه ای استعمارگرایانه خواهان سهم خود از اقتصاد و سیاست این منطقه است. به طوریکه این سهم از نظر جمهوری اسلامی با سهم دولت ترکیه متوازن باشد. البته توجیه هر دو دولت برای این دخالتهای استعماری حضور اپوزیسیون های این دو کشور در اقلیم کردستان است. تفاوت موقعیت ایران و ترکیه در این است که دولت آمریکا که هم در زمین نیرو دارد و هم آسمان عراق را کنترل می کند، چراغ سبز اینگونه دخالتها را برای دولت ترکیه روشن کرده است. اما رژیم جمهوری اسلامی از چنین امکانی برخوردار نبوده است.  به همین جهت توازن به نفع دولت ترکیه است و جمهوری اسلامی هم تلاش می کند فرصت ها را برای تقویت موقعیت خود در اقلیم کردستان از دست ندهد.

سوم،  رقابت بر سر قدرت در بغداد بین جریانهای مختلف شدید است و این رقابتها هر چند وقت یکبار قدرت سیاسی در این کشور را دچار بحران می کنند. طرفداران جمهوری اسلامی در درون احزاب و دسته بندی های سیاسی بغداد عملاً یک جانب این رقابتها هستند. هر بار که بحران حکومتی در بغداد تشدید می‌شود، جمهوری اسلامی تلاش می کند مهر خود را بر ترکیب آینده دولت عراق بزند. در این راستا  رژیم ایران تلاش می‌کند که اقلیم کردستان را هم به عنوان ابزاری به کار بگیرد تا جانب خود در بغداد را نیرومندتر کند . به همین دلیل احزاب سیاسی اقلیم کردستان را تحت فشار قرار می‌دهد تا از سیاست های جمهوری اسلامی در بغداد، پیروی کنند.

چهارم، آنچه که گفته شد از یک طرف و از طرف دیگر در این دوره یک فاکتور جدید هم به این عوامل اضافه شده است و آن هم برپا شدن انقلابی « ژینا» در ایران است، انقلابی که جرقه آن از کردستان زده شد و به سراسر ایران گسترش یافت. جمهوری اسلامی با حمله به اقلیم کردستان و تحت فشار قرار دادن حکومت این منطقه می خواهد نشان دهد این انقلاب ریشه نه در داخل بلکه در بیرون مرزها دارد. احزاب سیاسی کردستان را احزاب خارج کشوری وانمود میکند. گویا با تحت فشار قرار دادن آنها می تواند شعله های انقلاب در داخل کشور را مهار کند. آنها را احزاب تجریه طلب می خواند تا بین کردستان و بقیه مناطق ایران که در آنها انقلاب جریان دارد، تفرقه ایجاد کند. میخواهد نشان دهد که انقلاب جاری  با نیات تجزیه طلبانه هدایت می شود.

در ادامه این سیاست است که جمهوری اسلامی در یکی دو ماه گذشته ماه گذشته فعالیتهای دیپلوماتیک خود برای تحت فشار قرار دادن حکومت اقلیم کردستان افزایش داده است تا فعالیت های سیاسی و نظامی نیروهای اپوزیسیون در اقلیم کردستان را محدود کند. کومه له به مثابه جریانی که بخشی از فعالیت هایش را در اقلیم کردستان قرار داده است، برای کاهش دادن این فشارها بر اقلیم کردستان سیاست روشن و اعلام شده ای دارد که در خطوط زیر خلاصه می شود:

اول ، اردوگاه کومه له در اقلیم کردستان در همین مکان فعلی باقی بماند.  اما یک اردوگاه غیرنظامی باشد. اردوگاه محل زندگی خانواده هایی خواهد بود که به دلایل سیاسی به ناچار از ایران خارج شده اند و به  اقلیم کردستان و به ما پناه آورده اند. این اردوگاه ها در عین حال مکان استقرار کودکان، پیران و سالخوردگان و بیماران است. در این محل  خدمات پزشکی و درمانی و زیستی به افراد و خانواده های ساکن آن و البته به به مردم محلی هم ارائه داده می شود. زندگی و آموزش کودکان سازمان داده می شود. اردوگاه‌ مکانی خواهند بود که در آنها فعالیت های فرهنگی و مدنی برای دلپذیر کردن زندگی ساکنان آن در جریان خواهد بود. حکومت اقلیم کردستان  به عنوان یک وظیفه اخلاقی و سیاسی ضروری است که زندگی و امنیت ساکنان آنرا  تامین کند و اجازه ندهد که مورد تهاجم جمهوری اسلامی قرار بگیرند.

دوم، ما به روشنی گفته ایم به مثابه یک حزب سیاسی بازوی مسلح خود را از دست نخواهیم داد و هیچ قراری در مورد خلع سلاح را نمی پذیریم. سلاحی که بر دوش رفقای ما است در نزد ما و در نزد مردم کردستان یک مفهوم سیاسی دارد ، اعم از اینکه آنرا به کار ببریم و یا به کار نبریم. این جهت گیری در واقع خط قرمز ما است. طی 44 سال گذشته سلاح بر دوش رفقای ما نماد مقاومت بوده است.  از این گذشته مسلح بودن در اینجا در کردستان با طبیعت سیاسی و اجتماعی منطقه نیز ارتباط دارد. در عراق و بویژه دراقلیم کردستان احزاب سیاسی مسلح هستند، عشایر مسلح هستند، حشد شعبی در بغل دست ما متشکل از چندین گروه مختلف هر کدام وابسته به جهتی مسلح هستند، داعش هنوز وجود دارد، گروه های تروریستی جمهوری اسلامی آشکار و پنهان وجود دارند و حتی مردم محلی هم بیشترشان مسلح هستند. در چنین شرایطی نمی توان ما را از داشتن اسلحه برای دفاع از خودمان محروم کرد.  در سطحی دیگر باید پرسید آیا حکومت اقلیم کردستان این حق را ندارد آزادی فعالیت سیاسی و هم ملیتی های خود را به رسمیت بشناسد، در حالیکه که  دولت های آلمان و سوئد و  کانادا و فرانسه و دیگران این حق را برایشان به رسمیت شناخته‌اند؟

سوم، نیروی پیشمرگ کومه له بدون اینکه هیچ مسئولیتی بر دوش حکومت اقلیم کردستان قرار دهد، خود را حفظ خواهد کرد و اینکار غیرممکن نیست. هم اکنون نیروهای مبارز دیگری در این منطقه هستند که کم و بیش به همین شیوه وجود و حضور خودشان را تامین کرده اند. بدون شک بخش مسلح تشکیلات ما خود را با شرایط جدید تطبیق خواهد داد.

چهارم، همواره گفته ایم و باز هم تکرار می کنیم که ما مرزهای اقلیم کردستان کردستان را برای فعالیت بر علیه جمهوری اسلامی به کار نمی گیریم . از این مرزها  نه اسلحه و نه نیروی مسلح روانه آنسوی مرز نخواهیم کرد. این سیاست مسئولانه از آن رو است که هیچ بهانه‌ای در دست جمهوری اسلامی نباشد تا بنا به مطامع دیگری حکومت اقلیم کردستان و ساکنین اقلیم را تحت فشار قرار دهد.